تیمرو نیشابور و هرات را تسخیر کرد و آل کرت را به تصرف در آورد و در هرات از سرهای مردم مناره ها ساخت. سپس رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند و مازندران را تا سال 750 هجری در تصرف ملوک باوند بود تسخیر کرد. بهترین تفریح و سرگرمی تیمور دیدن فواره خون بعد از بریدن سر انسانها به دست جلادان بود.
روایت او در این کتاب، متأثر از دیدهها و تجربیاتش در این دوران است. نادر ابراهیمی، برای این رمان، عنوان «نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به خود اختصاص داد. او بر اساس همین رمان یک سریال تلویزیونی در سال ۱۳۵۳ ساخت. داستان های تاریخی یک ژانر ادبی است که در آن داستان در محیطی واقع می شود که در گذشته واقع شده است. اگرچه این اصطلاح معمولاً به عنوان مترادف رمان تاریخی استفاده می شود ، اما می تواند برای انواع دیگر روایت ها ، از جمله تئاتر ، اپرا ، سینما و تلویزیون و همچنین بازی های ویدئویی و رمان های گرافیکی نیز استفاده شود .
افسانه تاریخی
جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند ، اما پیرمرد اصلاً نگاهش هم نمی کرد . اسب شیخ جست و خیز می¬کرد و سوارش محکم به زین چسبیده بود تا زمین نخورد. آدرس ایمیل و اطلاعات شخصی شما کاملا” محرمانه خواهند بود. مرد ذغالفروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود.
نویسنده بانوی سربدار در این کتاب بهسراغ سوژه تازهای رفته و داستان بانوی تأثیرگذاری در این نهضت را شرح میدهد. کتاب نثر روانی دارد که و مخاطب را بهخوبی با خود همراه میکند. اگر علاقهمند به خواندن روایتهای مختلف از زوایای متفاوت از نهضت سربداران هستید، خواندن این رمان خالی از لطف نخواهد بود. نهضت سربداران یکی از قدرتمندترین و زیباترین اتحادهای مردمی است که بعد از یک قرن حکومت مغولها در خراسان شکل گرفت. کتاب دیلماج راوی سرگذشت یک شخصیت خیالی به نام میرزا یوسفخان مستوفی در مقاله های تاریخی دوران قاجار است. میرزا یوسفخان، مترجم دستگاه انطباعات ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه است.
حکایتی از زندگی میرداماد و شیخ بهایی
نادر ابراهیمی نیمی از عمر خود را صرف نوشتن این رمان ۷ جلدی کرده است. پس از کمیمذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت میکند که هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد. او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان … سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.
- تابلویی که می بینید، اثر «وینسنت لوپز» نقاش اسپانیایی قرن ۱۸ روایت کننده ی یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است.
- در نهایت، ناپلئون در واترلو توسط ائتلافی از کشورهای مختلف شکست خواهد خورد.
- ریش سفیدان سه تیره آریایی در فصل رویش شقایق های سرخ ، دیاکو نخستین فرمانروای ایران را برگزیدند .
- کشتن کتاب فروش، روایتی است از ماجرای کشته شدن کتابفروشی در عراق.
- از آن جمله عیسیخان قورچیباشی را که از بزرگترین امیران صفوی بود با سه پسر رشیدش، بی هیچ گناهی سر برید.
پس از طی یک دوره افسردگی و ناامیدی، تدریجا ذهنیت و جهانبینی شخص اول این رمان تاریخی ، دستخوش تغییر و تحول میشود. کتاب نجیبزادهای در مسکو، توانسته به لیست کتابهای پرفروش روزنامه نیویورک تایمز راه یابد و نامزد کسب جایزه بهترین رمان تاریخی گودریدز سال ۲۰۱۶ شود. آرتور، به خانوادهای اشرافی تعلق دارد که ثروتش را از دست داده، اما شهرتش را نه. جورج فرزند کشیش بخشی در مرکز انگلستان است و تبارش به پارسیان هند میرسد.
دانلود کتاب رمان من
ریش سفیدان سه تیره آریایی در فصل رویش شقایق های سرخ ، دیاکو نخستین فرمانروای ایران را برگزیدند . کریمخان زند پادشاه ایران پس از شکار در نزدیکی تخت جمشید اردو زد . چند روز پیش فیلم THE GREAT ALEXANDER رو دیدم.فیلمی که سعی کرده بود زندگی یکی از نامدارترین مردان تاریخ ،اسکندر مقدونی را به تصویر بکشد. شکّی نیست که بخش مهمّی از زندگی اسکندر مربوط به یونان باستان و به ویژه ازدواج وی با رکسانا دختری ایرانی مربوط می شود.
در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت. ذغالفروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد. دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند.