تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان. آتن

زئوس در عروسی خود با هرا پیمانی بست که او و همه موجودات جهان می دانستند که هرگز نمی تواند به آن پایبند باشد. زئوس به هرا قول می دهد که به او وفادار باشد و هرگز به زن دیگری نگاه نکند، زیرا او به خوبی می دانست که هرا خدایی قدرتمند اما بسیار حسود است و اگر زئوس را انجام دهد به سخت ترین و وحشتناک ترین شکل ممکن مجازات خواهد کرد. اشتباه .

در اسطوره ها و داستان های خدایان یونان باستان، همه چیز بین خدایان و قدرت نامحدود آنها ممکن بود، اما تنها دو قانون اصلی و مهم وجود داشت که قدرت خدایان را نسبت به یکدیگر کنترل می کرد و از جنگ بین آنها جلوگیری می کرد:
1. همه خدایان جاودانه هستند و هیچ خدایی نمی تواند خدای دیگری را بکشد. (همانطور که در داستان هفائستوس و هرا دیده می شود)
2. هیچ خدایی نمی تواند طلسم یا نفرین خدای دیگری را بشکند یا نابود کند. (که نمونه های مختلفی از آن را در داستان های آینده خواهیم دید)


زئوس توافق را زیر پا می گذارد

به عروسی برمی گردیم که پری ها دور هرا جمع شده اند و او را با عشق و ستایش باران کرده اند. هرا با تمام وجود احساس خوشبختی می کرد که پسر بزرگش ازدواج سودآوری داشته است (چون با ازدواج آفرودیت با یکی از خدایان، هرا از اینکه توجه زئوس به او جلب می شود احساس آرامش می کرد) و از طرف دیگر با بستن پیمانی وفاداری به زئوس او اکنون به طور رسمی ملکه کوه خدایان شد. هرا در حالی که این وقایع را در ذهنش مرور می کرد جرعه ای نوشید شهد او شهد شیرین را نوشید و با محبت به تعارف خدایان و پریان دیگر پاسخ داد.

اما در این بین زئوس به جمعیت نگاه کرد و توجه زئوس توسط یک پوره زیبا به نام لتو که در حال رقص بود به خود جلب کرد. لیتو دختر زیبایی است دو غول (تیتان – موجودات قدرتمند قبل از خدایان) یعنی فیوب و کویس که بعد از آنها هستند نبرد تایتانیک (Titanomachy) زئوس آنها را بخشید و آنها با بستن پیمان با زئوس به زندگی خود ادامه دادند.

تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان.  آتن - فیگیاتو
متیس; دایه زئوس

در این لحظه صدای زئوس متیس (متیس)، اقیانوسی که مادر زئوس، رئا او را پس از تولد او برای محافظت از چشمان (و البته دهان) کرونوس گرفته و به نوعی حاکم زئوس می‌دانست، می‌شنود:

شما با خود فکر می کنید که لتو جان خود و خانواده اش را مدیون شماست، بنابراین او هرگز نمی تواند جبران شما را بپردازد.

زئوس که از خوردن شهد و تماشای رقص و موسیقی به وجد آمده بود، این بار با نگاهی دیگر به متیس نگاه می کند و به او می گوید که حتی تو هم نمی توانی جواب من را بدهی!

  اعلام تاریخ عرضه خودروهای وارداتی با سامانه یکپارچه خودرو

متیس متوجه منظور زئوس شد و دستش را بلند کرد و گفت هرگز! امروز روز عروسی شماست و همه ما به خوبی می دانیم که کوچکترین اشتباهی که شما مرتکب می شوید می تواند هرا را از جشن عروسی آرام و زیبایی که اکنون می بینیم به یک هیولای بی رحم تبدیل کند و من هرگز نمی خواهم خشم او را تحریک کنم.

تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان.  آتن - فیگیاتو
متیس پیشنهاد زئوس را رد می کند

متیس با گفتن این حرف از پشت میز بلند می شود و از کوه پایین می رود. متیس در کمال تعجب دید که زئوس را دنبال می کند و تعقیب و گریز عجیبی بین آن دو آغاز شد.

در تعقیب متیس، زئوس خود را به یک ، وحشی، یک خرس وحشی و یک شیر سریع تبدیل می کند. اما متیس موفق به فرار می شود و در غاری پنهان می شود، اما این بار زئوس خود را به مار تبدیل می کند و وارد غار می شود و در نهایت متیس را تحویل می دهد.

زئوس پیمانی را که به تازگی با هرا بسته است می شکند و در ذهن خود به سراغ پیشگویی فیبی (عمه و عمویش) می رود که می گوید:

یک روز پسر متیس شما را از تاج و تخت پایین می آورد!

در پایان متیس از قدرت و نبوغ زئوس در شکست دادن خود قدردانی می کند، اما به زئوس می گوید که اگر بخواهد می تواند خود را پنهان کند و از دست زئوس فرار کند تا زئوس حتی در رویاهایش به او دست نزند!

زئوس که عاشق چالش بود متیس را به چالش کشید و به او گفت که هر کاری انجام دهد و حتی اگر تبدیل به مگس شود باز هم او را پیدا می کند و تحویلش می دهد!

تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان.  آتن - فیگیاتو
متیس، باهوش ترین و عاقل ترین موجود جهان

در این لحظه متیس تبدیل به مگس می شود و به سرعت غار را ، می کند، اما قبل از اینکه نور خورشید به بال های کوچک او برخورد کند، زئوس خود را به یک آفتاب پرست تبدیل می کند و با یک حرکت متیس را که تبدیل به مگس شده است می بلعد! به نظر می رسد که اخلاق بد پدرش او زئوس را دنبال کرد تا مردم را ببلعد، اما چیزی که زئوس نمی دانست این بود که متیس به زودی برای او فرزندی به دنیا خواهد آورد!

  فروش ایرپاد 2 اپل: نسل دوم هدفون را فقط با 80 دلار دریافت کنید

مادر همه سردردها و میگرن ها

زئوس سرحال و خندان به کوه بازمی گردد و با خود می اندیشد که موفق شده متیس را که از نظر هوش و خرد از همه برتری داشت، شکست دهد. وقتی به کوه رسید دید که رقص و موسیقی بلند است و هرا که هنوز در میان جمعیت بود و صحبت می کرد متوجه خروج زئوس از کوه نشد.

صبح روز بعد، زئوس با سردرد وحشتناکی از خواب بیدار شد، سردردی که خدای خدایان را کاملاً فلج کرد و نه زئوس، نه خدایان دیگر و نه هیچ موجود زنده ای نتوانست راهی برای درمان آن پیدا کند. سردرد زئوس روز به روز بدتر می شد و صدای فریادهایش انگار زمین را می لرزاند. Hecatonchiris و غول او دوباره از اعماق زمین بیرون آمد و نبرد با غول ها دوباره آغاز شد.

تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان.  آتن - فیگیاتو
همه خدایان گرد هم می آیند تا سردرد زئوس را درمان کنند

در این میان دوست مهربان زئوس، تنها غولی که لقب مشاور خدای خدایان، پرومتئوس را داشت، به این فکر می افتد که در گوش هفائستوس زمزمه کند و هفائستوس آرام آرام سرش را تکان می دهد و از میان مردم ناپدید می شود. خدایان

اما چه چیزی در سر زئوس می گذشت تا اینکه این درد مرگبار او را کشت؟ متیس پس از بلعیده شدن توسط زئوس به شکل آفتاب پرست، وارد سر او شد و در آنجا زندگی کرد. متیس به سختی در جمجمه زئوس کار می کرد و با استفاده از مواد معدنی موجود در بدن زئوس مانند آهن، روی، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و غیره، یک زره جنگی و یک سلاح قدرتمند ساخت.

پس از مدتی هفائستوس برمی گردد و با تبر دو طرفه نزد خدایان باز می گردد که به تدریج از بهبودی زئوس ناامید می شوند. در این لحظه پرومتئوس از زئوس می خواهد که به او اعتماد کند و زانو بزند. زئوس که از دردش چنان ضعیف شده بود که نمی‌توانست درست فکر کند، فقط زیر لب غرغر می‌کرد که از اول نباید خدای خدایان می‌شد، زیرا اکنون کسی قوی‌تر از او نبود و کسی نبود که دعا کند. تا او از این درد مرگبار در امان بماند.

هفایستوس با دیدن علامت پرومتئوس به کف دستش تف می اندازد و دسته چوبی تبر را امتحان می کند و با یک حرکت تبر را بالای سرش می آورد و مستقیماً روی سر زئوس می افتد و جمجمه خدای خدایان را به دو نیم می کند.

تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان.  آتن - فیگیاتو
دختری از شکاف زئوس بیرون می آید

سکوت وحشتناکی در میان خدایان حاکم است و همه با وحشت به سر بریده زئوس خیره می شوند. در برابر چشمان خدایان بی خدا، جسدی مونث با زره جنگی و نیزه ای طلایی تیز از سر زئوس بیرون می آید. زئوس سر خود را کمی بالا می گیرد، اما برای خدایان دیگر به نظر می رسد که زئوس در برابر این وحشت زن مسلح تعظیم کرده است.

  کارمندان نسل Z معمولاً چند ماه پس از استخدام اخراج می شوند

این هیبت زیبا متواضعانه در برابر زئوس زانو می زند و سرش را بلند می کند. زئوس دختری را روبروی خود می بیند با موهای طلایی، سپر، نیزه و سپری که مانند او طلایی است و چشمانش خاکستری است، فقط یک نگاه به آنها همه چیز را برای زئوس توضیح می دهد، زیرا چشمان این دختر منبع دانش و بصیرت گفتند زئوس قبلاً آنها را دیده است …

از ساحل اقیانوس دوردست و بر فراز درخت کاج، جغد بزرگی پرواز کرد و به سرعت به کوه خدایان رسید و به سرعت از بالای سر خدایان دور زئوس گذشت و بر شانه این دختر تازه وارد که مانند طلایی مثل طلا پرتوهای خورشید می درخشند و می نشینند. از بیابانی سوزان، دور از سرزمین زیبای خدایان، دو مار زیبا، یکی زمرد و دیگری یاقوت، شروع به خزیدن می کنند و با سرعتی که هیچکس در کوه نمی تواند به آن برسد، در کوه خدایان ظاهر می شود. متوجه ورود آنها می شود، زیرا با سرعت آنها را به پای این دختر تازه وارد می آورند و هر کدام دور پای یکی از پاهای او می پیچند.

زئوس که به آرامی به حالت عادی باز می گردد، سرش را پانسمان می کند، او را با وردی پذیرایی می کند و به دختر تازه وارد نگاه می کند. فقط یک نگاه کافی بود تا به زئوس بفهماند که این دختر تازه وارد از نظر زیبایی و هوش و قدرت بالاتر از همه خدایان است.

همه خدایان و حتی هرا که بلافاصله متوجه شدند این دختر نتیجه خیانت زئوس در یک روز نزدیک به عروسی آنها است، در برابر زیبایی و عظمت این دختر جدید زانو زدند و به صدای زئوس که نام دختر را می خواند گوش دادند. آتنا.” و صدای شیرین و دلنشین دختر در جواب به آرامی می گوید: بابا! 🙂

تولد قدرتمندترین زن در اساطیر یونان.  آتن - فیگیاتو
آتن. الهه قدرت و فرزند محبوب زئوس

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86