سریال The Boys و تمسخر ترامپ با ابرقهرمانان

فصل یکی مانده به آخر سریال The Boys، پیرامون ریاست جمهوری روایت می‌شود و ارجاعات زیادی به دونالد ترامپ دارد. با این وجود اگر بخواهیم جنبه‌های دیگر آن را هم در نظر بگیریم، سریال به خوبی توانسته ابرقهرمانان و جایگاه فرهنگی آن‌ها در آمریکا را به ریشخند بگیرد. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا ارجاعات فرامتنی این سریال را بررسی کنیم.

ویژگی تمسخر و ریشخند از همان ابتدا در سریال ملموس بود؛ اصلاً کلمات فرعی برای توصیفش سه عبارت «بزرگ‌تر»، «وسیع‌تر» و «خونین‌تر» بوده‌اند. از زمانی که The Boys شروع به پخش کرد، همواره به بنیان‌های فرهنگی زندگی آمریکایی پرداخته و آن‌ها را به ریشخند گرفته است تا بار تاریک اثر تا حد قابل توجهی افزایش یابد؛ مسائلی مثل کاپیتالیسم، رسانه و مشخصاً ابرقهرمانان جزو تم‌های فرعی این سریال بوده‌اند. سریال تیز و تند است، باهوش عمل می‌کند و مهم‌تر از همه در به نمایش گذاشتن دیدگاهش بی‌پروا عمل می‌کند. البته که بی‌پروا عمل ،، باعث زمختی شوخی‌ها نشده و راضی‌کننده هستند.

(در ادامه‌ی متن سکانس‌ها و صحنه‌های مهمی از فصل چهارم The Boys اسپویل خواهد شد، اگر هنوز موفق به تماشای آن نشده‌اید احتیاط کنید!)

فصل جدید سریال The Boys در استهزای ابرقهرمانان عالی عمل می‌کند
سریال The Boys مثل همیشه در شوخی‌هایش نیش‌دار است

در فصل چهار که اخیراً آغاز شده است، فرمول استهزای سریال سر جایش باقی مانده و هنوز هم جذابیش را حفظ کرده. جهت‌گیری خاصی که به وضوح نمایان است، باعث می‌شود سریال از پرداختن و بدگویی در مورد یک سری موضوعات خودداری کند، اما باید توجه کرد که از پرداختن به اهداف خود غافل نشده و مسئله‌ی ارتباط ابرقهرمان و صنعت هنوز هم در مرکز توجه قرار دارد.

ارجاعات و انتقادات مشخصی به هالیوود و مارول وجود دارد که در طول این فصل The Boys پای ثابت اپیسودها بوده‌‌اند. شاید ناجوانمردانه باشد وقتی که هم مارول و هم هالیوود را در چنین وضعیت آشفته‌ای هستند مورد هدف انتقاد خود قرار بدهیم؛ با این وجود، سریال در این باره رحمی نشان نمی‌دهد و مستقیماً وضعیت فرهنگی آمریکا را هدف تیر نقد خود قرار می‌دهد.

در قسمت پنجم این فصل، سکانسی وجود دارد که در آن یک ارائه‌کننده در واقعه‌ی Vought، جلوی زمینه‌ای پر از لوگوها ایستاده و جمعیت روبرویش را با تبلیغ ، به هیجان می‌آورد؛ او می‌گوید: «فاز هفتم تا نوزدهم… خیلی زود در دسترس قرار می‌گیرند، امروز اطلاعات زیادی با جزئیات، برای شما به اشتراک می‌گذاریم.» یک ابرقهرمان ستاره‌ی دیگر می‌گوید: «آخرین فیلمم مال یک سال پیش بود، ایده‌ام اینه که ریبوتش را بسازیم.» سپس صحبت‌هایی درباره‌ی وضعیت تنوع کمپین Vought رد و بدل می‌شود که با عبارت Black at It آن را می‌شناسند.

همچنین صحبت‌هایی درباره‌ی فیلم‌برداری دوباره از یک ری-شوت می‌شنویم که در آن یک موسیقی نیروانا پخش می‌شود و سکانس ۱۲ دقیقه‌ای تماماً سیاه مشاهده می‌کنیم. فصل چهارم، همچنین یک ورژن ویژه از آهنگ نیروانا دارد که نشان می‌دهد سریال نسبت به خودش آگاهی دارد و می‌داند که تنها یک نسخه‌ی تکاملی از کارخانه‌ی تولید اسپین‌آف‌سازی درباره‌ی بلاک‌باستر هاست؛ علاوه بر این، یک کارگردان را در این فصل دیدیم که می‌گوید کمپانی Vought دارد سریالی به نام Super School صرفاً برای سودش می‌سازد.

اغراق موجود در شوخی‌هایی که فصل چهارم The Boys در بطن خود دارد، باعث شده وضعیت جریانات هالیوودی به شکلی واضح مورد تمسخر قرار بگیرند و حقیقتِ موضوع به شکلی خاص برجسته شود. به عنوان مثال، استودیو مارول را برای پرکاری‌اش می‌شناسیم، اما دنیای سینمایی آن هنوز به فاز هفتم نرسیده چه برسه به فاز نوزدهم! فرانچایزهای پرطرفدار ابرقهرمانی مثل بتمن، سوپرمن و اسپایدر-من هم حداقل پنج سال طول می‌کشد تا دوباره بازسازی شوند.

مشخصاً شوخی‌های اشاره شده حقیقت را تا حد زیادی آلوده به اغراق می‌کنند. همانطور که اشاره کردیم، شعار این فصل «بزرگ‌تر»، «وسیع‌تر» و «خونین‌تر» بود؛ بزرگ‌تر و وسیع‌تر را به آسانی می‌توان در همین شوخی‌ها متوجه شد، اما خونین‌تر را چطور باید کشف کرد؟ The Boys در به تصویر کشیدن سکانس‌های خونین ابایی نداشته و در این فصل این عنصر حتی افزایش یافته است؛ شاید مثلاً نبینیم که بدن‌ها منفجر شوند و مثل یک کیسه‌ی خون همه جا را سرخ کنند، اما ضد قهرمان‌های سریال به تناوب به سزای اعمالشان می‌رسند و به شکلی خون‌آلود تقاص پس می‌دهند.

فصل جدید سریال The Boys در استهزای ابرقهرمانان عالی عمل می‌کند
خونین‌تر از همیشه

یک شوخی سیاسی دیگر هم وجود دارد که در آن باز هم در موازات با واقعیت، شاهد کمی تحریف هستیم. ابرقهرمان فاشیست سریال یعنی هوم‌لندر زمانی که با سخنگوی کاخ سفید روبرو می‌شود، شخصی که در واقع بازتاب کوین مک‌کارتی در واقعیت است، به او می‌گوید: «پس بالاخره بعد از ۱۸ دور برگزاری انتخابات، برنده شدی؟» این شوخی مشخصاً به برگزیده شدن مک‌کارتی در واقعیت اشاره دارد که بعد از ۱۵ دور جمع‌آوری آرا توانست برنده شود؛ واقعیت در اینجا مقدار کمی، چیزی حدود ۲۰ درصد تغییر کرده است.

سریال The Boys به وضوح، نمایشی شجاعانه ارائه می‌کند و شوخی‌های سیاسی بخشی جدایی ناپذیر از آن بوده‌اند؛ ارجاعاتی روشن مثل مثال قبلی وجود دارد که وضعیت سیاسی آمریکا را به باد ریشخند می‌گیرند. با این وجود، به‌نظر می‌رسد سناریوی دونالد ترامپ در واقعیت به قدری مضحک و پست است که حتی این سریال هم نمی‌تواند در آن افراط کند و مرزها را به چالش بکشد! چگونه می‌توان چیزی که همینطور خودش مسخره است، را مسخره کرد؟ وضعیت جنگ فرهنگی و تئوری‌های توطئه که پیرامون دونالد ترامپ وجود دارد، مشخصاً چنین هستند!

اینکه قضیه‌ی ترامپ و برنامه‌ی انتخاباتی او یک مشکل برای کشور آمریکاست نیازی به گفتن ندارد. با این وجود، سریال The Boys آن را می‌گوید و خیلی بلند هم این کار را می‌کند. فصل چهارم حتی بیشتر از فصل سوم رویکردی سیاسی دارد. در دنیای سریال، مثل واقعیت، قرار است که انتخابات در آن سال انجام شود. ویکتور نیومن که یک ابرقهرمان سرسخت است، با کارهایش موجب می‌شود که وضعیتش به عنوان یک ابرقهرمانِ مخفی مورد تهدید قرار بگیرد. او به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب می‌شود. رابرت سینگر که زمانی همراه انتخاباتی ویکتوریا بوده است، به عنوان فرمانده‌ قسم خورده است که هرگز هیچ ابرقهرمانی نزدیک به منصب ریاست جمهوری نشود و دقیقاً به همین دلیل است که نیومن او را درجا می‌کشد!

با از میان برداشته شدن چنین مانعی، حالا رئیس جمهور نیومن کاملاً عروسک خیمه شب بازی هوم‌لندر می‌شود؛ کسی که با کودتا در Vought اکنون می‎‌خواهد که قدرت خودش را در کنترل کشور و حتی جهان بیشتر و بیشتر کند.

زمانی که به روند سریال با دقت نگاه می‌کنیم، شاید تعجب کنیم که چرا جنبه‌ی انتخاباتی آن، تا این حد خسته کننده است؟ آنهم در حالی که بقیه‌ی فصل تماماً هیجان‌ انگیز به نظر می‌رسد؟ شاید بخاطر واکنش به خستگیِ مطبوعاتی ناشی از سالِ انتخابات باشد. به همان شکلی که مثلاً بازی ، The Last of Us Part II در فضای پاندمی کرونا باعث می‌شد تا احساس بدبختی از قرنطینه دو چندان جلوه کند! این فصل The Boys هم دقیقاً دارد واقعیت آزار دهنده‌ی موجود را به شکلی دیگر روایت می‌کند؛ یک شخص مشابه با دونالد ترامپ بدون توجه به هر نگرانی و دغدغه‌ای مستقیماً وارد کاخ سفید می‌شود.

شاید خیلی‌ها بگویند که در چنین وضعیتی، وجود صداهای اعتراضی در فرهنگ عامه بیشتر از هر زمانی ضروری است، اما نمی‌توان مطمئن بود که دیدن یک سریال باعث شود طرفداران ترامپ از رای دادن به او امتناع کنند. شاید برعکس‌اش ممکن‌تر باشد و خیلی‌ها The Boys را محکوم کنند و آن را دیگر تماشا نکنند! سازنده‌‌ی اصلی سریال یعنی اریک کریپک هم به این موضوع واقف است و در مصاحبه‌ای با هالیوود ریپورتر اذعان داشت:

«من هیچ توهمی راجع به کارم ندارم. مشخصاً دیدگاه‌هایی نسبت به وضعیت فرهنگی کشورم دارم، اما بعید بدانم که بتوانم دیدگاه کسی را تغییر دهم. همه چیز در طی کاتارسیس، هنگام تماشا رخ خواهد داد.»

برخلاف انتخابات واقعی، در فصل جدید سریال The Boys آنقدرها رقابتی وجود ندارد. شاید اینطور به‌نظر برسد که تقلا برای قدرت وجود دارد، اما هوم‌لندر حتی اگر وارد کاخ سفید نشود و نتواند آنجا نفوذ داشته باشد باز هم قدرتی غیر قابل مهار دارد؛ او نه تنها غیر قابل شکست است، بلکه می‌تواند پرواز کند و با چشمانش به مردم با لیزر شلیک کند. به شکلی ضمنی می‌توان اینطور تفسیر کرد که قدرت سیاسی ترامپ در اینجا بسیار زیاد نشان داده شده است.

هوم‌لندر با از سر رد ، دادگاه و تبرئه شدن جنبه‌ی سیاسی خود را حفظ می‌کند. در رابطه با Oval باید پرسید که چه چیزی او می‌تواند دریافت کند که همین الان هم ندارد؟ او انسان‌ها را به شکل بازیچه‌های غیر قابل اهمیت می‌بیند و در گفتگو با پسرش رایان می‌گوید که در این دنیا به هیچ چیز جز دو فرزند خود اهمیت نمی‌دهد. ترکیب چنین دوست داشتن افراطی و در عین حال بی‌اهمیتی نسبت به دیگران، شباهت زیادی به خصیصه‌هایی دارد که از دونالد ترامپ سراغ داریم. با این حال تناقضی در رفتار هوم‌لندر وجود دارد: اگر او نسبت به دیگران احساس بی‌نیازی می‌کند و تنها به چشم ابزار به آن‌ها نگاه می‌کند، پس چرا می‌خواهد که بر آن‌ها اثرگذار باشد؟ اگر به ترامپ Compound V را می‌دادیم، بعید بود که دیگر بخواهد به دنبال ریاست جمهوری برود!

اگر چه که باید گفت، بیش از هر چیزی، استهزای سیاسی سریال در این فصل، بی‌مزه جلوه می‌کند؛ چرا که اصلاً استهزا نیست و بیشتر به یکجور تقلید از واقعیت شبیه است. موضوع شباهت بین هوم‌لندر و ترامپ در فصول گذشته بدیع به‌نظر می‌رسید و توجهات زیادی جلب می‌کرد، اما اکنون به‌نظر می‌رسد که خلاقیت تیم سازنده حداقل در این مورد ته کشیده و چیز جدیدی به آنچه که در فصل گذشته داشت، اضافه نمی‌کند. دیگر نیازی نیست به کسی فهماند که هوم‌لندر همان ترامپ است!

فصل جدید سریال The Boys در استهزای ابرقهرمانان عالی عمل می‌کند
دیگر نیازی نیست به کسی فهماند که هوم‌لندر همان ترامپ است!

بگذارید رویکرد فصل سوم و فصل چهارم The Boys نسبت به ترامپ و بازتاب آن در رفتار هوم‌لندر را مقایسه کنیم تا به تصویری شفاف‌تر برسیم. شوخی‌ها و ارجاعات فصل گذشته بیشتر درباره‌ی سوابق و گفته‌های رسانه‌ای ترامپ بود؛ مثلاً او یک‌بار گفته بود که می‌تواند یک نفر را در خیابان تیر بزند، اما رأی دهندگانش ذره‌ای کم نشوند! در فصل سوم، هوم‌لندر واقعاً این‌کار را می‌کند و توییست بوجود آمده یک سکانس به یاد ماندنی ایجاد می‌کند که منجر به میم شدن آن در فضای مجازی شد. فصل سوم کاری کرد که رسیدن به آن آسان نیست؛ در روز روشن به یک نفر تیراندازی شد و واکنش‌ها اکثراً مثبت بود! از دیگر رفرنس‌های فصل سوم می‌توان به کاسه‌ی تاکو اشاره کرد که حکم یک پیش‌درآمد را برای ریشخند ، کارهای سیاست‌مداران جمهوری خواه داشت. کارهایی که در فرهنگ عامه آنقدر نشر و بازنشر شدند که واقعاً نیاز به اضافه ، عناصر خلاقانه در ارجاع به آن‌ها نبود و خودشان به خودی خود گویا بودند.

در مقام مقایسه، هوم‌لندر فصل چهارم بیشتر در حال ارجاع دادن به برنامه‌های سیاسی ترامپ برای رئیس جمهوری است؛ برنامه‌های او برای تقویت کنترلش، انتقام گرفتن از دشمنانش و اخراج و تحقیر ، کسانی که خوشش نمی‌آید!

در فصل جدید، هوم‌لندر به دادگاهی در نیویورک می‌رود که در واقع بازتاب سخنرانی ترامپ در شارلوت‌ویل است. علاوه بر این، به فروش NFT مشغول است و قول می‌دهد که آمریکا را دوباره قدرت‌مند سازد. طرفدارانش را «وطن‌‌پرست» می‌خواند و باورمندان به دولت پنهان در ایالات متحده را همراه با جماعت ووک، علناً تقبیح می‌کند. شخص سخنگوی او از غذا خوردن با هر زنی امتناع می‌کند که ما را به یاد معاون اول ترامپ و عادات رفتاری‌اش می‌اندازد. فایرکرکر که به عنوان جانشین استورم‌فرانت وارد صحنه شده، نشانش را یک پرچم کنفدراسیون انتخاب کرده و دیگر خبری از آن نشان سواستیکای کذایی نیست؛ او شروع به تئوری توطئه بافی در مورد پدوفیل‌ها و لیزرهای فضایی یهودیان می‌کند، یک‌جور «تئوری نقادانه‌ی ابرقهرمانی» برای خودش دارد، با کانیه وست مصاحبه می‌کند و روده درازی‌های زیادی با موضوعات نیش‌داری چون سخن علیه واکسن، علیه اقلیت‌های جنسیتی و علیه مهاجرت ارائه می‌کند.

یک وطن‌پرست در تجمع هوم‌لندر فریاد می‌زند که «اون رو اعدام کن!» و هدف این جمله استارلایت است. در صحنه‌ای دیگر، یک گرافیتی نشان داده می‌شود که عبارت «مکانی امن برای لیبتارد‌ها!» بر روی دیوار طراحی شده (لیبتارد، عبارتی‌ست که عموماً برای تحقیر لیبرال‌ها به کار برده می‌شود). بطور کلی مثال‌هایی از قبیل آنچه گفتیم در طول The Boys زیاد است که متشکل از ارجاعات به سیاست‌های راست‌گرایانه و اخبار مین استریم می‌باشد. همه چیز در اینجا یک‌جور کپی پیست از روحیه‌ی زمانه و جریانات فرهنگی‌ است که تنها ظاهرش به شکلی تغییر کرده.

همیشه در اکثر داستان‌های ابرقهرمانی رگه‌ای از تمامیت‌خواهی دیده می‌شد که به مرور در این مدیوم مورد توجه و پرسش قرار گرفت؛ مثلاً می‌توان به شخصیت رورشاخ از دنیای Watchmen اشاره کرد. سری کمیک‌های گرث انیس که The Boys از آن اقتباس شده است هم چنین مسائلی را مورد تجدید نظر قرار داد ولی چیزی که به روی صفحه نمایش آمد تا حد زیادی با آنچه که بر روی صفحه بود فرق داشت. دلیل اصلی این تغییر، اختلاف زمانی موجود بین عرضه‌ی کمیک‌ها و ساخته شدن سریال است؛ کمیک‌ها در طول سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ منتشر شدند و این بازه به نسبت الان حواشی سیاسی کمتری در خود داشت. (هر چند که در آن زمان به شکلی پر حرارت دنبال می‌شد!) به وضوح تمایز زیادی بین عصر باراک اوباما و وضعیت پر مخاطره‌ی کنونی آمریکا وجود دارد. کریپکه در مصاحبه‌ای به رسانه‌ی رولینگ استون گفت:

«آخر ما با شخصیتی مثل هوم‌لندر سر و کار داریم! دنیا دارد هر روز زمخت‌تر و بدقلق‌تر می‌شود. می‌بایست تناسب بین محتوای سریال و واقعیت را حفظ کنیم».

بدین ترتیب سریال سعی می‌کند به بهترین شکل ممکن با فضای سیاسی مقارن با خود، هماهنگ شود.

فصل جدید سریال The Boys در استهزای ابرقهرمانان عالی عمل می‌کند
سری کمیک‌های The Boys زمانی که منتشر شدند ارجاعات زیادی به وقایع سیاسی دنیای بیرون داشتند، سریال سعی کرده همین رویکرد را حفظ کند

کریپکه در مصاحبه با هالیوود ریپورتر درباره‌ی نقش خودش به عنوان سازنده‌ی یک اثر استهزای سیاسی-اجتماعی هم سخن گفته است:

«من قبول دارم که نقشم در دنیای واقعی چیزی بین یک دوره گرد یا دلقک دربار است که می‌خواهد دیگران را سرگرم کند و کارم همین می‌باشد. با این وجود، مسخره ، چیزهایی که آدم‌های برجسته‌ی دنیا می‌گویند، کاری چالش برانگیز است. اگرچه سبک استهزا، سعی دارد جامعه را بازتاب کند، باید هوشیار بود که فقط ارجاع ، به دنیای بیرون، بدون وجود محتوای باکیفیت کفایت نخواهد کرد.»

همچنین باید در نظر گرفت که آثار انتقادی سیاسی کم نیستند. زمانی که سریال The Boys آغاز شد، تنها چند ماه پس از اکران Avengers: Endgame بود که در آن زمان، آثار ابرقهرمانی یکه‌تازی می‌کردند و همه جا را تسخیر کرده بودند. این سریال به دلیل تازگی خود و محتوای ساختارشکنانه که در بطنش داشت، احساسی تازه و زنده به بیننده می‌داد، اما حالا چطور؟ پنج سال گذشته است و با تشکر از سرویس‌های استریم مثل Prime Video، ساخته شدن چنین آثاری دیگر احساس تازه بودن نمی‌دهد. با این حال، حتی اگر با تکثر آثار ابر ضد-قهرمانی روبرو شده باشیم، باز هم The Boys را می‌توان بهترین در این سبک دانست.

بطور کلی این سریال، هنوز هم از جهاتی شگفت انگیز است. صحنه‌های خشونت‌آمیز یا ست پیس‌های نفس‌گیر کم نیستند. جوک‌های خنده‌دار زیادی وجود دارد که باعث می‌شود قهقهه بزنید. اگرچه که ریز-روایت‌ها و شخصیت‌ها در داستان زیاد هستند اما می‌توان با اکثرشان ارتباط برقرار کرد؛ این فصل سیستر سیج هم معرفی شد که بهترین شخصیت جدید سریال است. در این فصل، شخصیت‌های گروه با گناهان گذشته‌ی خود روبرو می‌شوند و مضمون بخشیدن خود و دیگران، نقشی مهم ایفا می‌کند.

جفری دین مورگان، که همواره خود را به عنوان یکی از طرفداران پر و پا قرص The boys معرفی کرده بود هم نقشی جذاب دریافت کرده است؛ شیطانی که بر روی شانه‌ی چپ بوچر در حال مرگ حاضر می‌شود و در مقابل بکا، که همسر از گور برخواسته‌ی بوچر است، قرار می‌گیرد. البته اگر صحبت اثرگذارترین آرک‌ها باشد، هیویی و والدینش، در کنار فرنچی و کیمیکو، با اختلاف در سطح بالاتری قرار دارند. داستان‌هایی که در پس‌زمینه‌ی سریال روایت می‌شوند، تلخ و بی‌رحم هستند، اما مطمئن باشید که از ارجاعات خسته‌ کننده به دوز و کلک‌های سیاسی مشابه با جمهوری خواهان، جالب‌تر هستند.

مثل فصول گذشته، این فصل هم در اوج و به شکلی دیدنی تمام خواهد شد تا انتظارات برای فصل بعد بالا برود و اعماق شرارت با محک بیشتری مواجه شود. با این حال، باید خوشحال بود که The Boys بعد از پنج فصل، قبل از اینکه خودش را هم مسخره کند، پایان می‌یابد. احتمالات زیادی وجود دارد که داستان چگونه از سر گرفته خواهد شد و نهایتاً پایان خواهد یافت؛ گروه بویز ممکن است که در مقابل دشمنان فوق قویِ خود جان سالم به در نبرند؛ بوچر به ساختن اخلاقیات خود در رابطه با بشریت ادامه خواهد داد و ممکن است که به نتیجه برسد؛ هیویی و دوستانش، ممکن است که با یکی از خیانت‌های بوچر روبرو شوند؛ هوم‌لندر هم می‌تواند به ریشخند گرفتن شخصیت ترامپ ادامه بدهد و احتمالاً یک صفحه از پلی‌بوک او را بردارد!

فصل جدید سریال The Boys در تمسخر ابرقهرمانان عالی عمل می‌کند
باید خوشحال بود که The Boys بعد از پنج فصل، قبل از اینکه خودش را هم مسخره کند، پایان می‌یابد

زمانی که به تمسخر ترامپ در رسانه‌ها و فرهنگ عام توجه می‌کنیم، اظهارات آرماندو یانوچی یادمان می‌آید. او که به کارگردانی آثاری در سبک کمدی سیاسی چون The Thick of It، In the Loop، The Death of Stalin و Veep شناخته می‌شود، بارها گفته بود که ترامپ یک تکنیک جالب برای غیر قابل نفوذ ، خود در برابر استهزا دارد. زمانی که به یانوچی پیشنهاد شده بود که یک فیلم کمدی درباره‌ی ترامپ بسازد او این پیشنهاد را رد کرد و گفت:

«استهزا و کمدی بطور کلی درباره‌ی اغراق و تحریف ، واقعیت هستند. بهتر است به رفتار ترامپ توجه کنید و کارهایی که او می‌کند. او خودش را کوچک‌ می‌کند و به تمسخر می‌گیرد. او در واقع خودش همواره در حال ساخت یک فیلم کمدی از ترامپ است!»

یانوچی برای ساختن کمدی بعدیش به دنبال ابرقهرمانان خواهد آمد و پروژه‌ای در این ژانر، در حال تولید دارد.

این کارگردان، بعدتر توضیح داد که بهتر است به سبک جان الیور سیاست را در سرگرمی جای داد؛ به شکلی که جوک و اتفاقات روزمره با هم ترکیب بشوند. البته که The Boys مقصر شخصیت ضد-تمسخر ترامپ نیست؛ شما می‌توانید او را مورد تقلید و تمسخر قرار بدهید، اما آیا می‌توانید کاری کنید که در نتیجه، او خودخواه، خطرناک و پوچ به‌نظر برسد؟ زمانی که او خودش همینطور رفتار می‌کند، دقیقاً چطور می‌شود این‌ها را برای نقدش استفاده کرد؟

کریپکه در سال ۲۰۲۲ توضیح داده بود که «ما عصبانی‌تر و ترسیده‌تر از قبل ادامه خواهیم داد (به دلیل پر رنگ شدن دوباره‌ی نقش ترامپ در دنیای واقعی) و این را می‌توان از نویسندگی سریال متوجه شد» و زمانی که به سریال نگاه می‌کنیم این کار به خوبی انجام شده است؛ بوچر در یک صحنه، بر روی تابوت پدرش ادرار می‌کند ولی حتی بوچر هم نمی‌تواند ذره‌ای از فضای ادرار-گرفته‌ی دنیای امروز سیاست را کم کند!

جمع‌بندی

سریال The Boys با پخش فصل چهارم، خود را توسعه و تکامل بخشیده است؛ جنبه‌هایی از آن، مثل شوخی‌های سیاسی قالبی متفاوت به خود گرفته‌اند و ارجاعات به فیلم‌های ابرقهرمانی و فضای فرهنگی پیرامون آن‌ها بیشتر شد. این تغییرات گاهی مثبت بوده‌اند و گاهی منفی. همچنین، یکی از جنبه‌های مهم فصل جدید این سریال، مثل گذشته به ریشخند کشیدن شخصیت دونالد ترامپ با هوم‌لندر بود که با فضای سیاسی آمریکا در سال جاری قرابت داشت؛ این مسئله را هم در طول متن مورد بررسی قرار دادیم.

منبع: https://digiato.com/game/%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-the-boys-%D9%88-%D8%AA%D9%85%D8%B3%D8%AE%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86

آقای عصبانی شمارش معکوس

1- احتمالاً تا به حال این داستان را شنیده اید. جی بهم یا همان «دکتر بی احترامی» که او را در دنیای تولید محتوای آنلاین می شناسند، در یکی از بزرگترین پرونده های کودک آزاری آنلاین نقش دارد. اتفاقی که ظاهراً رخ داد چیزی جز چند پیام رفت و برگشت با یک خردسال نبود. اما این نامه ها هرگز به یک یا چند جلسه ختم نمی شد. قبل از اینکه در مورد وضعیت پزشکان امروز صحبت کنیم، لازم است یک نکته را مرور کنیم: هر گونه تلاش برای فریب کودکان خردسال در هر جای دنیا محکوم است. حال تصور کنید این اتفاق برای یک فرد متاهل و دارای فرزند و البته چندین میلیون فالوور در پلتفرم های مختلف رخ دهد. دکتر بی احترامی در آخرین اظهارات خود گفت که این نامه ها رد و بدل شده است. اما او همچنین تایید کرد که رابطه او با این شخص فراتر از پیام های Whisper Twitch نبوده و هیچ قصدی پشت آن نبوده است.

2- شاید سوالات زیادی در ذهنتان باشد. در این چند سطر یادداشت سعی می کنم خوانش خود را از وقایع این دوره و شاید پاسخ به چند سوال را با شما در میان بگذارم. سوال اول این است که چرا در حال حاضر چنین موضوعی مطرح می شود و چرا در شرایط فعلی؟ مگر نه این است که 7 سال از ارسال نامه و 4 سال از همکاری توییچ و دکتر می گذرد؟ البته دو سال پیش دکتر Disrespect اعلام کرد که همه چیز بین او و توییچ حل شده است و حتی غرامتی را که می خواست از شرکت آمریکایی دریافت کرد. پس چرا چنین موضوعی اکنون توسط فردی که از شرکت جدا شده است مطرح می شود؟ حقیقت این است که اگر می‌خواستم چند روز پیش به شما پاسخ دهم، فکر می‌کردم توییچ احتمالاً درگیر این موضوع است. اما اکنون که گفته می شود توییچ همزمان پزشک را به سازمان های مربوطه در ایالات متحده ارجاع داده است، باید بگوییم که وکلای آمازون بهترین کار خود را انجام دادند. شرکت آمریکایی ساکت است تا ضرر نکند. اما برای پولی که ممکن است هدر برود.

بی احترامی دکتر - دکتر  بی احترامی

3- با قضاوت از توضیحات مدیران قبلی توییچ (که تاکنون کاملاً صحیح بوده و منابع خبری نیز نسبت به آن واکنش نشان داده اند)، افراد دیگری نیز از نام آشنای این پلتفرم پخش جریانی هستند که پای خود را در موارد مشابهی درگیر کرده اند. موارد حداقل، آنها پیام های ، یا مشابه را برای یک فرد یا گروه خاص زیر سن قانونی ارسال می کردند. اینجا توجیه سکوت توییچ روشن می شود. آنها احتمالاً نگران از دست دادن سایر معاملات چند میلیون دلاری در خط لوله هستند. اگر می خواستند درباره دکتر بی احترامی با جزئیات بیشتر و علنی صحبت کنند، نوبت به دیگران می رسید و اینجاست که ضررهای مالی جبران ناپذیری به آنها وارد می شود. اگر چه فشار افکار عمومی دیر یا زود آنها را به افشای حقایق بیشتر سوق خواهد داد. اما تا اینجای کار، به نظر نمی رسد توییچ از اتفاقی که افتاده راضی باشد.

4- چرا ما فکر می کنیم که Twitch با وجود اینکه با Dr.Disrespect دعوای حقوقی داشته است، هنوز از انتشار مجدد این اطلاعات خوشحال نیست؟ پاسخ ساده است. توییچ یک پلتفرم محتوایی است که به پخش کننده های محتوا امکان پخش زنده و از طرف دیگر طیف گسترده ای از مخاطبان افراد زیر 18 سال را می دهد. در چنین شرایطی، Twitch و مهمتر از آن آمازون ترجیح می‌دهند پلتفرم مشاهده محتوای خود را به فضایی امن برای همه گروه‌ها تبدیل کنند تا اینکه به صورت آنلاین در مورد حق با چه کسی دعوا کنند. تصور کنید زمانی که والدین متوجه می شوند تعدادی از تولیدکنندگان محتوا (که قطعاً نماینده این گروه نیستند و ما به تعدادی از آنها اشاره می کنیم) چنین پیام هایی را رد و بدل کرده اند. این بار، Twitch به عنوان یک ارائه دهنده محتوا مورد سوال قرار خواهد گرفت که حتی بهترین سازندگان محتوا و افرادی را که با آنها قرارداد کار مستقیم داشته است نظارت نکرده است.

5- و سوال آخر: چرا دکتر بی احترامی بیشتر از بیانیه ای که منتشر کرده به این ماجرا واکنش نشان نمی دهد؟ او در صحبت هایش گفت که نامه هایی رد و بدل کرده است. اما او تایید کرد که هیچ تصویر یا ملاقات حضوری به جز آن پیام ها وجود نداشته است. به یاد داشته باشید، این اولین بار نیست که Gi Beam به این شکل عمل می کند. او پیش از این در سال 2017 در حین پخش زنده خود به حضار گفت که به همسرش خیانت کرده و از این کار عمیقاً پشیمان است. حقیقت این است که دکتر بی احترامی ممکن است شخصیتی سرسخت و عصبانی به نظر برسد. اما پشت آن گای بیهام در آسیب پذیرترین روزهای زندگی حرفه ای خود ایستاده است. او همان چیزی را که 7 سال پیش به نفع او تمام شد تکرار کرد: دویدن به جلو و البته انتظار برای حل شدن همه چیز به موقع. باید منتظر ماند و دید که او این بار چقدر با آقای استریمر مهربان است و تکلیف این مسئله اخلاقی بزرگ چه می شود.

منبع: https://digiato.com/game/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%85%D8%B9%DA%A9%D9%88%D8%B3-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%B4%D9%85%DA%AF%DB%8C%D9%86

15 نکته ای که باید در مورد بازی The First Descendant بدانید

بازی های Looter Shooter در چند سال گذشته بسیار نادر شده اند. به همین دلیل است که عرضه یک بازی مانند The First Descendant می تواند خبر بزرگی باشد. این بازی در تاریخ 12 جولای سال جاری منتشر شده و به صورت رایگان بر روی تمامی کنسول ها و رایانه های شخصی عرضه شده است. داستان بازی در آینده ای آخرالزمانی می گذرد، جایی که انسان های جهش یافته با یک سری از بیگانگان معروف به Vulguri مبارزه می کنند. اگر شما هم می خواهید برای این نبرد آماده شوید، با ویجایاتو همراه باشید تا 15 نکته مهم The First Descendant را با هم بررسی کنیم.

فرزندانی که می توانید آزاد کنید یا ایجاد کنید


بازی اولین نسل

از ابتدای بازی می توانید نسل را انتخاب کنید. انتخاب های شما بین لپیک، ویسا و آژاکس محدود است و باید یکی از این سه مورد را انتخاب کنید. لپیک این توانایی را دارد که هر ده دقیقه یک بار از یک ضربه مهلک جان سالم به در ببرد. ویزا می تواند یخ را کنترل کند و با آن به دشمنان خود آسیب برساند. آژاکس همچنین یک هیولای دفاعی است و می تواند به سرعت دیوار بسازد و به عنوان سنگری در برابر دشمن عمل کند. می توانید یک سری نقشه و مواد خام جمع آوری کنید و یک سری از این نوادگان دیگر بسازید و با آنها بازی کنید.

ماموریت های اصلی بازی The First Descendant


پس از پایان قسمت اول بازی، بازیکنان می توانند به انواع مختلف میدان های جنگ رفته و مبارزه کنند. در واقع گویی در حال گشت زنی در فضا هستید و می توانید برای کمک به آنها به مناطق مختلف بروید. برای دسترسی به قسمت های مختلف و جدید داستان، باید به اندازه کافی قفل این مناطق را باز کنید و ماموریت های آن ها را کامل کنید تا بتوانید در ادامه داستان پیشرفت کنید.

ماموریت های فرعی بازی


بازی اولین نسل

همانطور که می توانید تصور کنید، این کوئست های جانبی تاثیر چندانی روی کوئست های اصلی شما ندارند. در The First Descendant نیز مانند سایر بازی ها می توانید با انجام این ماموریت ها امتیاز تجربه و درآمد کسب کنید. البته، این امکان نیز وجود دارد که یک سری ماژول از این کوئست ها دریافت کنید تا بتوانید از طریق آن اسپان خود را سفارشی کنید.

انواع فعالیت ها


چه بخواهید زمان خود را صرف تکمیل ماموریت های جانبی کنید و چه بخواهید به سراغ داستان و ماموریت های اصلی بروید، بازی چندین حالت مختلف ماموریت و عملیات برای شما دارد. ممکن است مجبور شوید از یک راکتور در برابر امواج دشمنان دفاع کنید. شاید ماموریت شما عبور از صفوف دشمنانتان باشد تا به مقصد یک سری مواد اولیه ضروری برسید. به طور خلاصه، هر کدام از این نوع ماموریت ها کار دشواری را به شما می دهند و شما را در مقابل تعداد زیادی از این بیگانگان قرار می دهند تا شکست دهید.

سختی دنیای اطراف


بازی اولین نسل

هرچه بیشتر پیشرفت کنید، بازی دشوارتر می شود. این به شما امکان می دهد در مراحل بعدی بازی جوایز بهتری دریافت کنید و بر چالش های دشوارتر غلبه کنید. این جور چیزها به شما کمک می کند که از بازی خسته نشوید و بتوانید بیشتر بازی کنید و از بازی خود لذت بیشتری ببرید.

انواع سلاح


بازی First Descendant شامل انواع مختلف اسلحه و اسلحه می باشد و شما می توانید انتخاب کنید که کدام را بیشتر دوست دارید. انواع سلاح های کوچک، مسلسل، تفنگ و انواع دیگر تفنگ های تهاجمی در بازی وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید. طبیعتاً برای این نوع سلاح ها انواع خشاب و گلوله نیز وجود دارد که می توانید از آنها در تفنگ خود استفاده کنید. این کار باعث می شود که در طول مبارزه هرگز گلوله های شما تمام نشود و همیشه تعداد متفاوتی از گلوله های مختلف همراه خود داشته باشید.

واحدهای مختلف تفنگ


در اسلحه های خود می توانید یک سری جاهای خالی پیدا کنید و می توانید یک سری واحد را در این جاهای خالی قرار دهید. این واحدها اسلحه شما را به نوعی اصلاح می کنند و باعث می شوند که بتوانید آسیب بیشتری به دشمنان خود وارد کنید. تعداد واحدهایی که می توانید به تفنگ خود وصل کنید به سطح و رتبه شما بستگی دارد. هرچه بالاتر باشید، ماژول های بیشتری می توانید استفاده کنید و بهتر است.

راکتورها و قطعات آنها


بازی اولین نسل

همچنین یک سری راکتور در بازی وجود دارد که ویژگی های خارجی شما را بهبود می بخشد. به عنوان مثال، آنها می توانند میزان آسیب شما را از طریق یک سری از مهارت های شما افزایش دهند. این راکتورها دارای تعداد مشخصی از تنظیمات هستند که می توانید آنها را تنظیم کنید و با مهارت یا سلاح از آنها استفاده کنید. همچنین می توانید با استفاده از این راکتورها دفاع یا سلامت خود را افزایش دهید.

دفتر


همراه با واحدها، می توانید از طریق دسکتاپ خود، کارایی سلاح های خود را افزایش دهید. بازیکنان می توانند از میز کار برای ارتقاء راکتورها، سلاح های خود استفاده کنند و به طور کلی خود را برای سطوح بعدی دشمنان آماده کنند. این بدان معناست که اگر سلاح یا راکتور خاصی را دوست دارید، می توانید آن را در تمام سطوح نگه دارید و دائماً آن را ارتقا دهید.

شخصی سازی جهانی


سفارشی سازی زیادی در نسل اول وجود دارد. روش و انواع آرایش را برای انواع پوست و لباس های مختلف تصور کنید که می توانید از آن استفاده کنید. در این میان شما می توانید رنگ لباس و حتی کلاه خود را تغییر دهید و به هر شکلی که می خواهید به طرح دلخواه خود برسید. از دیگر ویژگی های شخصی سازی خوب این بازی می توان به انواع پوسته های اسلحه، شکلک ها، نام ها و انیمیشن ها اشاره کرد.

عملیات ویژه


ماموریت‌های ویژه تقریباً مشابه مأموریت‌های معمولی هستند، با این تفاوت که به بازیکنان یک سری پاداش متفاوت و کمی بهتر می‌دهند. هر چه مدت بیشتری بتوانید در این ماموریت ها زنده بمانید، پاداش بهتری دریافت خواهید کرد. می توانید هر زمان که بخواهید ماموریت را ، کنید و با توجه به زمانی که برای آن صرف کرده اید پاداش دریافت کنید.

با هیولاها مبارزه کنید


در این بازی می توانید یک سری هیولاهای بزرگ و غول پیکر را پیدا کنید که جوایز بزرگی به شما می دهند. شما باید با استفاده از دستگاه هایی به نام Void Intercept با این هیولاها مبارزه کنید. این موجودات غول پیکر در واقع باس فایت های اواخر بازی هستند و شکست دادن آنها کار آسانی نیست. اما پس از شکست دادن آنها، یک سری صندوقچه دریافت خواهید کرد که اگر بتوانید آنها را باز کنید، جوایز بزرگی دریافت خواهید کرد. حالا چطوری بازش میکنی؟ با الگوهایی که پس از انجام ماموریت های مخفی کاری و ماموریت های ویژه به عنوان جایزه دریافت می کنید. به این ترتیب، در پایان بازی در یک حلقه نامحدود قرار خواهید گرفت، که در طول بازی دائماً سخت‌تر می‌شود و باید از این طریق خود را قوی‌تر کنید.

نرم افزار پس از انتشار


مهم نیست که یک بازی شوتر غارتگر در زمان انتشار چقدر محتوای داشت. نکته مهم این است که برنامه بعدی چیست؟ تا این لحظه هیچ آپدیت رسمی یا محتوای جدیدی برای بازی منتشر نشده است، اما استودیو نکسون اعلام کرد که در آینده سلاح ها و شخصیت های جدیدی را به این بازی اضافه خواهد کرد.

نبردها و فصول مختلف


بازی اولین نسل

یکی از اطلاعاتی که به طور قطع در مورد آینده The First Descendant می دانیم این است که این بازی دارای Battle Pass و فصل های مختلف خواهد بود. مانند سایر بازی ها، در این بازی نیز یک سری جوایز مربوط به هر سطح دریافت خواهید کرد و البته در صورت خرید Battle Pass، در مقایسه با بازیکنانی که به صورت رایگان بازی می کنند، جوایز بهتر و بیشتری دریافت خواهید کرد.

نظر شما در مورد این بازی چیست؟ از آنجایی که بازی رایگان است، آیا حاضرید آن را امتحان کنید؟ حتما نظر خود را با ما در میان بگذارید!

منبع: https://digiato.com/game/%DB%B1%DB%B5-%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-the-first-descendant-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AF

10 بازی تیراندازی جالب با بهترین داستان

حقیقت این است که شوترها همیشه یکی از محبوب ترین سبک ها در بین عناوین ویدیویی بوده اند. این بازی ها آنقدر پتانسیل دارند که جای خود را در میان عناوین ویدیویی باز کرده اند و تجربه آن ها هرگز خالی از لطف نیست. بازی هایی که عنصر هیجان را در بازیکنان بیدار کرد و باعث شد بازیکنان تجربه ای پر از هیجان و تم های حماسی را تجربه کنند. بنابراین، اگر شما هم از طرفداران شوترها هستید و داستان در تجربه یک بازی ویدیویی برایتان مهم است، در این مقاله از ویجایاتو با ما همراه باشید تا نگاهی به 10 تیرانداز جذاب که بهترین داستان را دارند بیندازیم.

Bioshock Infinite


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: 2013
  • استودیو ناشر بازی: 2K
  • Game Maker Studio: Irrational Games

Bioshock Infinite یکی از زیباترین بازی های تیراندازی اول شخص است که در سال 2013 منتشر شد.بازی منحصر به فرد که بیشتر یک اثر هنری بود تا یک بازی ویدیویی. تیرانداز اول شخص نیز داستان جالبی را روایت کرد. داستانی با عناصر احساسی و فانتزی که در آن شما وظیفه داشتید دختری به نام الیزابت را نجات دهید.

15 نبرد حماسی و ماندگار در تاریخ سینما

داستان این بازی سعی داشت با استفاده از مسائل اجتماعی، بی عدالتی ها و اتفاقاتی که در این شهر می افتاد، تجربه ای کاملا متفاوت از دنیای یک شوتر اول شخص باشد. به همین دلیل اگر از علاقه مندان به بازی های شوتر هستید و می خواهید تجربه ای جالب از جهان و داستان این بازی ها داشته باشید، Bioshock Infinite انتخاب بسیار مناسبی برای شماست.

نیمه عمر: الکس


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: 2020
  • استودیوی انتشارات بازی: Valve
  • استودیو سازنده بازی: Valve

استودیو Valve به خوبی می داند که چگونه یک شوتر بسازد. آنها سابقه بسیار زیادی در ساخت و توسعه بازی های شوتر دارند و Half-Life: Alyx یکی از شاهکارهای آنهاست که در سال 2020 منتشر شد.این بازی با اینکه یک عنوان VR بود اما کیفیت ساخت بسیار بالایی داشت و به نوعی طراحی شده بود. تا واقعا بازیکنان را سرگرم کند. این بازی به صورت انحصاری برای PC ساخته شد و در نهایت با کسب امتیاز 93 به سفر خود پایان داد.

ترکیب یک بازی تیراندازی با موضوعی ترسناک و آینده نگرانه یکی از زیباترین بازی های تیراندازی را خلق کرده است که داستانی غیرعادی را روایت می کند. Half-Life: Alyx توسط بسیاری از منتقدان و بازیکنان مورد تحسین قرار گرفت و به عنوان یک اسپین آف خوب عمل کرد.

Call of Duty: Modern Warfare


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: 2019
  • استودیوی انتشارات بازی: اکتیویژن
  • استودیو سازنده بازی: Infinity Ward

Call of Duty نمادی از بازی های شوتر است. این مجموعه سالهاست که در بین گیمرها حضور داشته و سعی کرده روایتی جذاب از اتفاقات مختلف ارائه دهد. سری Call of Duty’s Modern Warfare قطعا یکی از عناوینی است که داستان های فوق العاده ای را ارائه کرده است. از سه گانه کلاسیک این مجموعه که به ترتیب در سال های 2007، 2009 و در نهایت در سال 2011 منتشر شد، تا ریبوت این مجموعه که در سال 2019 منتشر شد. Call of Duty Modern Warfare مدت هاست که به عنوان یکی از بهترین های مبتنی بر داستان شناخته می شود. تیراندازان و نه دیدن آن در چنین لیستی تعجب آور است.

10 سلاح برتر در کالاف دیوتی موبایل

اولین راه اندازی مجدد Call of Duty Modern Warfare در سال 2019 باعث بهبود گرافیک سری شد و عملکرد آن هم به صورت آنلاین و هم در گیم پلی و داستان عالی بود. در نهایت این بازی توانست با امتیاز 81 روند خود را به پایان برساند.

هاله رزمی تکامل یافته است


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: 2001
  • استودیوی انتشارات بازی: Microsoft Game Studios
  • سازنده استودیوی بازی: Bungie

بیایید لیست خود را با یکی دیگر از بهترین بازی های تیراندازی ادامه دهیم. ما در مورد Halo: Combat Evolved صحبت می کنیم که در سال 2001 به طور انحصاری برای Xbox اصلی منتشر شد و در سال 2003 برای PC پورت شد. این بازی یک شگفتی در دنیای شوترها بود و نسل جدیدی از بازی های ویدیویی را آغاز کرد. هیلو از نظر داستان و گیم پلی حرفی برای گفتن داشت و یکی از بهترین بازی ها بود.

این بازی در زمان انتشار پیشرفته بود. همه چیز این بازی بی نقص بود و تم آن نیز نقش مهمی در جذابیت این بازی داشت. بالاخره همه چیز دست به دست شد تا این بازی به یکی از بهترین و جالب ترین شوترهای داستانی ایکس باکس و رایانه های شخصی تبدیل شود.

Wolfenstein II: The New Colossus


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: ۱۳۹۶
  • استودیو ناشر بازی: Bethesda Softworks
  • استودیو پشت بازی: MachineGames

اگر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پیروز می شد چه اتفاقی می افتاد؟ اگر به دنبال پاسخی برای چنین سوالی هستید، باید سری به سری Wolfenstein به خصوص Wolfenstein II: The New Colossus بزنید. نه تنها نازی ها در جنگ جهانی دوم پیروز شدند، بلکه ارتش آلمان نازی تمام آمریکا را نیز در اختیار گرفت. این مفهوم در یک بازی تیراندازی جدید و نوآورانه بود. به همین دلیل، بازی بلافاصله به عنوان یکی از بهترین شوترها شناخته شد.

20 سریال برتر اکشن کره ای

راستش همه چیز در مورد این بازی عالی بود. گرافیک Wolfenstein II: The New Colossus نسبت به سایر بازی های منتشر شده در آن زمان بهتر بود و داستان آن نیز به جذابیت بیشتر این بازی کمک کرد. این بازی به عنوان بهترین بازی اکشن سال نیز شناخته شد و در نهایت به امتیاز 87 رسید.

مرگ ابدی


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: 2020
  • استودیو ناشر بازی: Bethesda Softworks
  • سازنده استودیو بازی: id Software

وقتی صحبت از تجربه تیراندازی اول شخص به میان می‌آید، نمی‌توان به بازی‌های سری دوم اشاره کرد. سری Doom یکی از بهترین فرنچایزهای بازی های ویدیویی است که توسط id Software توسعه یافته است. این فرنچایز تا کنون ویترین خوبی برای دنیای تیراندازان به نمایش گذاشته است و خوشبختانه در بخش داستان نیز بسیار خوب عمل می کند. بنابراین، طبیعتاً دیدن نام Doom Eternal در چنین لیستی اصلاً تعجب آور نیست.

دومین بازی Eternal اولین بار در سال 2020 منتشر شد. عنوانی که انقلابی در دنیای شوترها بود و هر آنچه بازیکنان می خواستند را داشت. آن را از گرافیک زرق و برق دار و موسیقی متن خوب آن به گیم پلی بازی ببرید که موهای هر گیمری را روی پای خود بلند می کند.

BioShock


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: ۱۳۸۶
  • استودیو ناشر بازی: 2K
  • Game Maker Studio: Irrational Games

BioShock Infinite به اندازه کافی مهربان بود که لیست ما را شروع کرد. پس بیایید نگاهی به نسخه اول این مجموعه بیندازیم. این عنوان حتی یک نسخه اصلاح شده نیز دارد. ما در مورد اولین نسخه از این سری صحبت می کنیم که در سال 2007 با عنوان BioShock منتشر شد. این بازی یک داستان نویس و راوی فوق العاده بود. بیشتر وقایع این بازی در شهری به نام Rapture اتفاق افتاد که به نوعی مدینه فاضله بود و در زیر اقیانوس مدفون شد.

10 فیلم جالب درباره جنگجویان وایکینگ

نسخه اول BioShock بیشتر یک اثر هنری بود تا یک بازی ویدیویی. داستان گویی در این بازی به قدری عالی بود که می تواند بازیکنان را تا آخرین لحظه درگیر نگه دارد و تجربه ای مانند این با یک عنوان همچنان زیبا و جذاب خواهد بود.

Titanfall 2


بازی تیراندازی
  • سال انتشار: ۱۳۹۵
  • استودیوی ناشر بازی: Electronic Arts
  • سازنده استودیو بازی: Respawn Entertainment

سری بازی های Titanfall یکی از جالب ترین شوترهایی بود که حرف هایی برای گفتن داشت که نمی شد از آن چشم پوشی کرد. این سریال سرآغاز نسل جدیدی از شوترها بود و متاسفانه با وجود پتانسیلی که داشت به سرعت به فراموشی سپرده شد. Titanfall 2 هنوز هم طرفدارانی دارد و این به خاطر کیفیت ساخت بسیار خوب این بازی است. بازی ای که در سال 2016 برای رایانه های شخصی، ایکس باکس وان و پلی استیشن 4 منتشر شد.

داستان Titanfall 2 ممکن است کوتاه باشد، اما آنقدر ارزشمند است که تجربه آن هرگز خالی از لطف نیست. داستان این بازی مملو از صحنه‌های حماسی، روایت احساسی و عناصر بدیع است که حتی پس از گذشت چندین سال از انتشار آن، این بازی را دوست‌داشتنی نگه داشته است.

دور 3


  • سال انتشار: 2012
  • استودیوی انتشارات بازی: یوبی سافت
  • استودیو سازنده بازی: یوبی سافت

ممکن است سری Far Cry آنچنان که باید امروز طرفداران زیادی نداشته باشد، اما قبلاً با شوترهای اول شخص بزرگ همراه بود. یوبی سافت با ساخت این سری داستانی عالی را برای دنیای بازی های ویدیویی به تصویر کشیده است. داستان با مرزهای باریک بین احساسات و صحنه های اکشن قلب هر بازیکنی را به دست خواهد آورد. در سال 2012 یوبی سافت بهترین بازی این سری را تا به امروز منتشر کرد. این بازی کسی نبود جز Far Cry 3 که همچنان مورد علاقه طرفداران است.

13 فیلم ترسناک درباره بیگانگان

Far Cry 3 در ابتدا برای کنسول های نسل هفتم و رایانه های شخصی منتشر شد. اما پس از موفقیت این بازی و تولد دستگاه های نسل هشتمی، یوبی سافت این بازی را به ایکس باکس وان و پلی استیشن 4 نیز منتقل کرد و می توانید بدون دردسر این بازی را امتحان کنید.

نیمه زندگی 2


  • سال انتشار: ۱۳۸۳
  • استودیوی انتشارات بازی: Valve
  • استودیو سازنده بازی: Valve

وقتی صحبت از بازی های تیراندازی اول شخص می شود، هرگز نمی توانید سری Half-Life را نادیده بگیرید. پس بیایید لیست خود را با این بازی به پایان برسانیم. اگر به دنبال یک بازی داستانی نهایی هستید، شاید وقت آن رسیده است که Half-Life 2 را بررسی کنید. یک بازی جذاب و زیبا که در سال 2004، نسل جدیدی از شوترها را آغاز کرد.

این بازی دارای داستانی عالی، گیم پلی جذاب و دنیایی زیبا می باشد. موضوعاتی که باعث شد این بازی ارزش صحبت را داشته باشد و اگر از علاقه مندان به بازی های تیراندازی هستید باید در Half-Life 2 حساب ویژه ای باز کنید.

منبع: https://digiato.com/game/%DB%B1%DB%B0-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AA%D8%B1-%D8%AC%D8%B0%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%B7-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1

مجموعه Kingdom Hearts در Steam یک شاهکار کمیاب است

در سال 2000، زمانی که تتسویا نومورا کار بر روی اولین قسمت از مجموعه Kingdom Hearts را آغاز کرد، اولین بار او به عنوان کارگردان بازی های ویدیویی بود. همه چیز از زمانی شروع شد که Square Enix ایده ساخت یک بازی سه بعدی شبیه به Super Mario 64 را داشت. ایده ای که Square به زودی متوجه شد برای رقابت با ماریو بزرگ به دنبال کنندگان زیادی از شخصیت های دیزنی نیاز دارد. باورش سخت است که این ایده به ظاهر بدوی اکنون به یکی از بهترین بازی های نقش آفرینی در تمام دوران تبدیل شده است. Kingdom Hearts اکنون با مجموعه ای به ارزش بیش از 10 بازی و انیمه در سه مجموعه مجزا در Steam در دسترس است. این نسخه سه سال پس از انتشار انحصاری آن در Epic Games برای Steam منتشر شد. اما چرا این گروه چنین ارزش تجربه بالایی دارد؟ منتظر بررسی ویجایاتو باشید.

یک جلسه کوچک با یکی از مدیران دیزنی در آسانسور راه را برای ساخت بازی اسکوئر انیکس هموار کرد. Kingdom Hearts به عنوان تلاقی بین Square New World و انیمیشن Walt Disney شروع شد. اولین بازی در سال 2002 منتشر شد و موفقیت تجاری و رسانه ای خوبی کسب کرد. Kingdom Hearts کار خود را با میانگین 85 در متاکریتیک آغاز کرد و پس از انتشار نسخه دوم در سال 2004 موفق به کسب میانگین 87 در این سایت شد. در چند سال اول پس از انتشار اولین بازی و اسپین آف های آن، به سرعت توسط رسانه ها به عنوان یک بازی ضروری در کنسول PS2 سونی معرفی شد. تا جایی که Kingdom Hearts برای مدتی به امضای پلی استیشن تبدیل شد.

در مجموعه بازی های رایانه شخصی، ما سه بسته کوچک مختلف داریم که هر کدام شامل چندین DLC مختلف است. اول از همه، ما مجموعه 1.5 + 2.5 از اولین بازی Kingdom Hearts را داریم. این بازی علاوه بر نسخه اول شامل نسخه Birth by Sleep و انیمیشن Re:Coded نیز می باشد. در واقع یک سری از اسپین آف های بازی در این مجموعه به چشم می خورد که برخی از آنها پورت های مستقیم بازی نیستند و تنها مجموعه ای از سینماتیک بازی هستند که در کنار هم قرار گرفته اند و قسمت روایی داستان را تکمیل می کنند. . Kingdom Hearts از نظر داستانی بسیار مهم است و برای تجربه کامل هر نسخه باید با نسخه های قبلی آشنا بوده و آن ها را امتحان کرده باشید. به همین ترتیب، ما Collection 2.8 و سپس Kingdom Hearts 3 و DLC ReMind را داریم که داستان را تا جایی که بازی‌ها منتشر می‌شوند، به پایان می‌رسانند.

Kingdom Hearts در رایانه شخصی برخلاف بسیاری از بازی‌های مدرن شرقی مانند Metal Gear Solid Collection یا No More Heroes به طور کامل از ماوس و صفحه کلید پشتیبانی می‌کند. اینکه اکنون می‌توانیم یک بازی تمام کنسولی را روی رایانه شخصی با موس و کیبورد انجام دهیم و تا حد امکان کمتر مشکل داشته باشیم، به خودی خود یک مشکل بزرگ به نظر می‌رسد. به استثنای یک سری تنظیمات منوی بازی که صرفاً از طریق صفحه کلید انجام می شود، حتی بازی با یک کنترلر نیز می تواند در مجموعه Kingdom Hearts درگیر شود. بازی ها همچنین از گزینه های گرافیکی خوبی بهره می برند و برای پورت PC قابل قبول هستند. بزرگترین تغییر نسبت به نسخه سوم این است که HDR پشتیبانی می شود و در نقاط مختلف بازی می توانید بین 100 تا 120 فریم را در بالاترین تنظیمات گرافیکی دریافت کنید که پیشرفتی بیش از 60 فریم در PS4 Pro است.

در Kingdom Hearts با دنیایی متفاوت از دنیای دیزنی به خصوص انیمیشن مواجه خواهید شد. از شاهزاده خانم هایی مانند سفید برفی، دختر خوشگل، عزیزم و راپونزل گرفته تا دنیای پیکسار. انیمه ای مانند Toy Story در بازی های مختلف Kingdom Hearts حضور پررنگ تری دارد و همچنین داستان انیمه را برای مخاطب جذاب تر می کند. همچنین کراس اوور با دنیای فیلم هایی مانند Tron و Pirates of the Caribbean در Kingdom Hearts یکی از آن اتفاقات استثنایی در دنیای بازی های ویدیویی است.

با وجود ارزش بالای تجربه Kingdom Hearts بر روی رایانه شخصی، قیمت آن همچنان به طرز عجیبی بالاست. اسکوئر انیکس برای اولین دسته از بازی ها که هر کدام بیش از 20 سال قدمت دارند 50 دلار و برای مجموعه 2.8 و KH3 با DLC 60 دلار دیگر پرداخت خواهد کرد. این حتی برای مجموعه ارزشی بیش از 10 بازی گران است و قیمت کل مجموعه را به بیش از 170 دلار می رساند. در غیر این صورت، Kingdom Hearts یکی از تاثیرگذارترین و پاپ‌ترین بازی‌های فرهنگ تمام دوران باقی می‌ماند و یک شاهکار نادیده‌گرفته باقی می‌ماند.

این بررسی بازی بر اساس نسخه Steam است که Square Enix در اختیار ویجایاتو قرار داده است.

منبع: https://digiato.com/game/%DA%A9%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B4%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B2-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D9%87%DA%A9

10 بازی که مخفیانه بازیکن را قضاوت می کند

سیستم اخلاق و رفتار یکی از مهم ترین بخش های هر بازی نقش آفرینی است. این سیستم باعث می شود که بازیکنان بیشتر در مورد عواقب اعمال خود فکر کنند و تجربه چشمگیرتری داشته باشند. اما بین آنها اعمالی وجود دارد که نمی خواهند بدانی که در معرض قضاوت آنها هستی. به جای اینکه مستقیماً به تأثیر رفتار محیط بر خود پی ببرید، می بینید که مدام در پنهانی توسط اطرافیانتان مورد قضاوت قرار می گیرید. این بدان معناست که هیچ ، رو در رو نمی گوید که نتایج این تصمیمات چه خواهد بود.

اما سیستم اخلاقی موذیانه بازی اغلب به نتایج بسیار جالبی منجر می شود. چنین عناوینی نه تنها به شما آزادی عمل صادقانه می دهند، بلکه می توانند به طور ناگهانی و بسیار شگفت انگیز عواقب اعمال شما را آشکار کنند. این بازی ها در نگاه اول بسیار روان و ساده به نظر می رسند، اما نباید گول بخورید زیرا در غیرمنتظره ترین زمان ها نتیجه اعمال شما را به شما نشان می دهند. در این لیست ویجایاتو اقداماتی را ارائه خواهیم داد که شما را به صورت مخفیانه و ظریف قضاوت می کنند، پس با ما همراه باشید.

هشدار اسپویلر! در ادامه متن به تحلیل داستان برخی از آثار فهرست می پردازیم.

Sorrow boss battle – بازی Metal Gear Solid 3

سری Metal Gear Solid همیشه با بازیکنانی که کاملا خارج از فضای بازی بودند شوخی های عجیب و جالبی انجام داده است. بارزترین مثال، باس فایت The End است، اگر تقویم کنسول را به جلو فشار دهید یا حداقل یک هفته بازی را امتحان نکنید، این باس به طور خودکار از پیری خواهد مرد. بیشتر این شوخی ها با هدف افزایش حجم طرفداران آثار کونامی بود، اما یکی از آنها به طرز عجیبی باورپذیر است و با مکانیزم خاص خود می تواند یک قاتل روانی را به ما نشان دهد.

در طول باس فایت The Sorrow، مار مسموم می شود و توهم یک رودخانه مه آلود را می بیند. هدف او تعقیب دشمنش است، اما با توجه به اقداماتی که در اوایل داستان انجام داد، کار دشوارتر از آنچه انتظار دارید خواهد بود. در طول توهم، این احتمال وجود دارد که Snake توسط ارواح تمام افرادی که کشته است مورد حمله قرار گیرد، بسته به اینکه چگونه دشمنان خود را کشته اید. بنابراین، اگر رفتار شما قبل از باس فایت درست باشد، فقط یک رودخانه مه آلود خواهید دید، اما اگر اقدامات شما بد باشد، ارتشی از ارواح سربازان مرده به دنبال شما خواهند آمد.

رفتارهای اطرافیان – بازی Dragon Age: Origins

Dragon Age Origins پر از شخصیت هایی است که شخصیت ها، ویژگی ها و رفتارهای خاص خود را دارند. این اثر دارای سیستم اخلاقی خاصی است که نشان می دهد هر شخصیت چقدر شما را دوست دارد یا از شما متنفر است. اما یکی از موارد جالبی که خواهید دید، تأثیرات پنهانی اعمال شما بر همراهانتان است. دو نفر اطراف شما، آلیستر و لیلیانا، از طریق رفتار شما با آنها شخصیت های قوی تری می شوند. این بدان معنی است که کلمات شما در احساسات آنها نفوذ می کند و افراد نرم و مردد و ساده به شخصیت هایی با اعتماد به نفس و قابل اعتماد تبدیل می شوند.

بازی هرگز این را به شما نمی گوید و جالب است که تفاوت تاثیرگذاری یک فرد ساده و یک جنگجوی قدرتمند در داستان به راحتی قابل مشاهده خواهد بود. به عنوان مثال، آلیستر سیمپل به شدت مخالف ازدواج دیپلماتیک با ملکه است. در عین حال با رشد بیشتر این فرد به راحتی ازدواج خود را برای صلاح دنیا تسلیم می کند. بنابراین، دفعه بعد که بازی را انجام می دهید، به دیالوگ های خود توجه کنید زیرا هرگز نمی توانید نتیجه اقدامات خود را به درستی پیش بینی کنید.

طبقات اجتماعی – بازی The Sims 2

سری بازی های Sims همیشه پر از معماهای مختلف بوده است که شاید در ابتدا عجیب به نظر برسند، اما کاملاً جذاب هستند. نسخه دوم این مجموعه به اندازه بقیه عناوین آن جذاب است و جزئیات شگفت انگیزی را در خود جای داده است. یکی از بهترین جزئیات، اثر مکانیکی است که ترفندها و ترفندهای شما را کنترل می کند. در یکی از بسته های الحاقی بازی به نام Apartment Life، گروه جدیدی از NPC ها را خواهید دید که با نام Social Group Townies شناخته می شوند. این اهالی شهر متعلق به طبقات مختلف مردم در منطقه شما هستند، مانند ورزشکاران، تکنسین ها، افراد طبقه بالا و غیره. هر گروه از این افراد شیوه رفتار و مکان های ملاقات و معاشرت خاص خود را دارند.

همانطور که سایت های جدیدی را برای جامعه خود می سازید، بازی به طور مخفیانه آنها را دسته بندی کرده و به اعضای مختلف جامعه اختصاص می دهد. مکان های تقلبی شما بر اساس اندازه، قیمت مبلمان و حتی دکور به سه دسته کم، متوسط ​​و زیاد تقسیم می شوند و به پایگاه تحرک جامعه شما تبدیل می شوند. بنابراین، دفعه بعد که یک مکان گران قیمت می سازید، تعجب نکنید اگر فقط افراد ثروتمند را در آنجا ببینید.

بازی Ciri’s Fate – The Witcher 3

اگرچه یکی از مهم ترین تصمیماتی که باید در The Witcher 3 بگیرید، انتخاب بین بد و بدتر است، سازندگان قصد نداشتند یک سیستم اخلاقی فوق العاده دشوار را در بازی قرار دهند. هر بازیکن می تواند به میل خود اقداماتی را انجام دهد و سپس نتایج را ببیند. بسیاری از اقدامات ما تأثیر زیادی بر داستان خواهند داشت، اما بسیاری از کارهایی که انجام می دهیم تأثیر باورنکردنی بر رویدادهای پیش رو دارند.

پس از اینکه گرالت سیری را پیدا کرد و نجات داد، صحنه های متعددی وجود دارد که ویچر در داستان ما می تواند تصمیم بگیرد که چگونه با شاگردش رفتار کند. گرالت می تواند کارها را آسان یا سخت بگیرد، رفتاری دلسوزانه یا تحقیرآمیز داشته باشد و تحقیر آمیز یا خواستار باشد. در نگاه اول، به نظر می رسد که این اقدامات صرفاً برای تقویت پویایی بین گرالت و سیری انجام شده است. اما وقتی به پایان بازی رسیدیم، معنای مخفی اعمال خود را خواهیم فهمید. در پایان داستان، سیری برای نجات جهان به قلب سفید فراست می رود. در طول این سکانس، سیری تمام خاطراتش با گرالت را به یاد می آورد. در اینجا همه اعمال ما نتایج خود را نشان می دهد زیرا اگر خاطرات خوب باشد از یخ عبور می کنند اما اگر ما بد رفتار کنیم دانش آموز ما خودش را نابود می کند.

مکانیک فایل روانشناسی – بازی Silent Hill: Shattered Memories

مکانیک نمایه روانشناختی در Silent Hill: Shattered Memories آنقدر که می‌توانست پنهان نیست، اما پیامدهای اعمالتان را طوری به شما نشان می‌دهد که به ندرت درک می‌کنید چگونه قضاوت کنید. Psych Profile سیستمی در این بازی است که مشخصات روانی شما را طبقه بندی می کند و تمامی عناصر داستان و گیم پلی بر همین اساس چیده شده اند. در ابتدای داستان شما در تست ارزیابی شخصیت شرکت می کنید و با توجه به پاسخ هایی که می دهید سایلنت هیل دنیای بازی را برای شما می سازد.

این تغییرات می تواند شامل پیچش های کوچک در داستان یا قرار گرفتن عوارض و مشکلات بزرگ در شخصیت شما باشد به طوری که نحوه واکنش او تحت فشار و حتی طرز فکر دیگران در مورد شما متفاوت باشد. علاوه بر این، شما می توانید بسیاری از جنبه های داستان و دنیای بازی را با تصمیمات خود تغییر دهید. شما هرگز نمی دانید چه زمانی با قوانین بازی مواجه می شوید و چگونه بر روند داستان تاثیر می گذارد. تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که خود را به خاطر تصمیماتی که گرفته اید سرزنش کنید. بدون شک این مکانیک با فضای سایلنت هیل که مدام شما را از نظر روحی شکنجه می دهد هماهنگی کامل دارد.

دریافت EXP – Undertale

پیچش های جالب Undertale در فرمول عناوین نقش آفرینی کلاسیک به خوبی شناخته شده است، به همین دلیل در لیست ما قرار دارد. Undertale نمونه بارز اثری است که دائماً شما را متقاعد می کند که اعمال شما هیچ اثر یا نتیجه خاصی ندارد، اما همیشه در برابر قضاوت آن آسیب پذیر هستید. بازی شامل یک سیستم تراز به ظاهر ساده است. شما از سطح 1 شروع می کنید و می توانید با کشتن دشمنان و کسب تجربه، سطح خود را به 20 برسانید. اگر خیلی مراقب نباشید، Undertale مانند هر بازی RPG دیگری است که در آن دشمنان را از بین می‌برید و یکی یکی با باس‌ها در مقابل خود می‌جنگید.

اما زمانی که به پایان بازی رسیدید، شخصیت شما توسط Sans به شدت مورد قضاوت قرار می گیرد. به شما می گوید که LV مخفف Lol یا Love نیست، بلکه سطح خشونت را نشان می دهد. تجربه ای که دریافت می کنید به معنای امتیاز پیاده سازی نیز هست. کشتن یک موجود در طول بازی شما را از رسیدن به پایان خوب داستان باز می دارد زیرا به شما برچسب قاتل زده اند. اگر کمی بیشتر فکر کنید، متوجه خواهید شد که چرا بازی به ما این امکان را می دهد که دشمنان را ببخشیم.

Allied System – Planescape: The Game of Doom

اکثر عناوین RPG با الهام از Dungeons And Dragons وقتی صحبت از سیستم اتحاد بازی می شود دست بازیکن را باز می گذارند. Balder’s Gate 2 به شما امکان می دهد از همان ابتدا اتحادهای آسان برقرار کنید، در حالی که سری Neverwinter Nights به شما امکان می دهد بدانید که آیا کار درست را انجام می دهید یا خیر. اما Planescape: Torment در این مورد کمی متفاوت است زیرا سیستم اتحاد به درستی برای شما توضیح داده نشده است.

شخصیت بی نام شما بسیار بی طرف شروع می شود و هر تصمیمی که بعد از آن بگیرد می تواند به راحتی متحدانش را تغییر دهد. بازی هرگز ارزش درستی برای اعمالتان به شما نمی دهد و نتیجه هر کاری که انجام می دهید به شما بستگی دارد. شاید کمی عجیب به نظر برسد که اتکای متحدان و اقدامات ما چارچوب مشخصی نداشته باشد، اما اقدامات و تصمیماتی که می گیریم صحیح تر خواهد بود. کاری که انجام می دهید ممکن است به تنظیمات خاصی بستگی نداشته باشد، اما بسته به شخصیت خود، می توانید به زیبایی با محیط تعامل داشته باشید و پاسخ دریافت کنید. عملاً این بازی همیشه شخصیت ما را قضاوت می کند.

کیم ریپورت – بازی Disco Elysium

سیستم اخلاقی در Disco Elysium مورد بسیار جالبی است، زیرا اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. اما این بدان معنا نیست که اقدامات ما در Disco Elysium هیچ ارزشی ندارد. در این اقدام ما یک پلیس الکلی به نام هریر دوبویز را کنترل می کنیم که به فراموشی سپرده شده است. داستان بازی حول محور هری می چرخد. فردی که سعی در حل پرونده های مختلف و مقابله با گذشته تاریک خود دارد. از آنجایی که هری بیشتر یک ضد قهرمان است تا یک قهرمان معمولی، فقدان یک سیستم اخلاقی در این بازی طبیعی است. در عوض، رفتار ما در طول داستان و نحوه حل معماها باعث می شود بازی به اطلاعات شخصیت هری دسترسی پیدا کند.

در پایان بازی، شریک زندگی شما، کیم کیتسونامی، گزارشی از نحوه رفتار شما و اینکه آیا برای افسر پلیس بودن مناسب هستید یا خیر، به شما می دهد. گزارشی که کیم به شما می دهد جزئیات زیادی در مورد اقدامات گذشته شما و نوع فردی که هستید نشان می دهد. بسته به کاری که انجام می دهید، کیم یک تیپ شخصیتی خاص و همچنین ایدئولوژی ها و بیماری های روانی احتمالی را به شما اختصاص می دهد. به همین دلیل است که تجربه Disco Elysium تنها پس از گزارش کیم کامل می شود.

نکات اخلاقی – بازی مترو 2033

Metro 2033 یک بازی تیراندازی اول شخص معمولی است که در آن از نقطه ای به نقطه دیگر حرکت می کنید و تمام دشمنان خود را نابود می کنید. گیم پلی بازی پیچیدگی خاصی ندارد و اگرچه گاهی اوقات مجبور می شوید تصمیمات سختی بگیرید، بقیه مراحلی که طی می کنید بسیار ساده است. اما فریب سادگی بازی را نخورید. واقعیت این است که مترو 2033 مانند بقیه سری هایش دارای یک سیستم اخلاقی مخفی است و هر تصمیم و حرکتی که می گیریم به ما نکات اخلاقی مربوط به آن را می دهد.

بازی هرگز به شما نشان نمی دهد که این سیستم وجود دارد و امتیازات اخلاقی بی سر و صدا برای شما محاسبه می شود. سیستم اخلاقی کشتن دشمنان یا نشان دادن رحم به آنها، کمک به ساکنان مترو یا گرفتن شغل از آنها و حتی موارد بسیار تصادفی مانند نواختن گیتار و صحبت با دیگران را در نظر می گیرد. در نهایت، هدف همه این اقدامات در جمع بندی پیش روی شما مشخص خواهد شد. اگر همیشه دشمنان خود را بکشید و بقیه افراد را مجبور به سوار شدن به مترو کنید، قطعاً پایان بدی برای داستان در انتظار شما خواهد بود. بنابراین در مترو باید قبل از انجام تمام اقدامات خود به آن فکر کنیم.

الکس تست – بازی طعمه

Prey یک سیستم اخلاقی بسیار شبیه به Metro 2033 دارد. هر اقدامی که ما انجام می دهیم در پایان بازی برایمان مهم است، اما هرگز متوجه آن نخواهیم شد. لحظه قضاوت در پایان پس از اعتبارات ظاهر می شود. قهرمان داستان، مورگان، پس از اینکه توانسته از طوفان تایفون جان سالم به در ببرد و در مورد پایگاه آنها در ماه تصمیم بگیرد، خود را در آزمایشگاه برادرش الکس می یابد. الکس حقیقت را در اینجا فاش می کند. ما متوجه خواهیم شد که در تمام این مدت مورگان خود واقعی او نبوده و در واقع با یک گردباد تحریف شده جایگزین شده است. الکس خاطرات تایفون و مورگان را با هم ترکیب کرد تا احساسات عجیب و غریب انسانی ما را به ما بیاموزد.

در اینجا الکس شروع به ارزیابی نتایج آزمایش خود می کند. اگر خوب رفتار کنید و در ارتقای توانایی های بیگانه خود موفق شوید، الکس مورگان را به عنوان سفیری به زمین می فرستد تا میان انسان ها و طوفان ها میانجیگری کند. اما اگر در کارها و وظایف خود شکست بخورید، نابود خواهید شد. هنگامی که برای اولین بار Prey را امتحان می کنید، سیستم اخلاقی و پیچش های بازی به اعمال شما اهمیت می دهد، بنابراین انتخاب های خود را با دقت در نظر بگیرید.

خب دوستان نظرتون چیه؟ چه شغل دیگری مخفیانه شما را از ابتدا تا انتها قضاوت می کند؟ افکارتان را با ما در میان بگذارید.

بیشتر بخوانید:

منبع: https://digiato.com/game/%DB%B1%DB%B0-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%82%D8%B6%D8%A7

بهترین شخصیت های Call of Duty Black Ops

در بین تمامی بازی های ویدیویی، شوترها از محبوب ترین ها هستند. این سبک بازی به دلیل تفاوت روایی در دنیای بازی های ویدیویی مورد احترام است و Call of Duty نیز سلطان بی چون و چرای تیراندازان است! سری Call of Duty همیشه با بازی های متنوع خود توانسته ما را غافلگیر کند، اما چند روز پیش بازی Call of Duty Black Ops 6 فاش شد این موضوع بهانه ای شده است تا نگاهی به بهترین شخصیت های Call of Duty Black داشته باشیم سری Ops در این مقاله از Vijayato.

جوزف بومن – بازی Call of Duty: Black Ops


ندای وظیفه
  • سال انتشار: 2010
  • پلتفرم ها: پلی استیشن 3، ایکس باکس 360، نینتندو دی اس، رایانه شخصی

جوزف بومن اولین بار در قسمت اول سری Black Ops معرفی شد. این شخصیت به لطف صداگذاری فوق العاده خود توانست جایگاه خود را در میان دیگر شخصیت های این بازی پیدا کند و بازیکنان نیز او را دوست داشتند. جالب است بدانید صداپیشگی این شخصیت بر عهده خواننده رپ معروف آمریکایی آیس کیوب بوده که این شخصیت را بسیار محبوب کرده است. رابطه خوب و صمیمی این شخصیت با دیگر شخصیت های بازی نیز در محبوبیت جوزف بومن تاثیر داشت.

تفاوت بین نسل های مختلف بازیکنان چیست؟  |  ویجی کیست؟

اگرچه این شخصیت مانند دیگر شخصیت های اصلی سری Black Ops موفق نبود و در دیگر بازی های این سری حضور نداشت، اما وقتی صحبت از بهترین شخصیت های سری Call of Duty Black Ops می شود، نمی توان از او چشم پوشی کرد.

بازی Victor Reznov – Call of Duty: Black Ops


ندای وظیفه
  • سال انتشار: 2012
  • پلتفرم ها: ایکس باکس 360، پلی استیشن 3، رایانه شخصی

ویکتور رزنوف با صداپیشگی گری اولدمن یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های ویدیویی در سری Call of Duty است. بنابراین، وقتی صحبت از بهترین شخصیت‌های سری Call of Duty Black Ops می‌شود، رزنوف یکی از اولین نام‌هایی است که به ذهن بازیکنان می‌رسد. او اولین بار در سال 2008 در بازی World at War به عنوان یک سرباز در ارتش سرخ یا اتحاد جماهیر شوروی سابق معرفی شد. اما پس از کسب محبوبیت زیاد، او دوباره با سری Black Ops بازگشت تا داستان ناتمام خود را تکمیل کند.

ویکتور رزنوف شخصیتی مرموز و مرموز است. او هرگز آنچه را که می داند فاش نمی کند و پس از جنگ جهانی دوم که به شوروی بازگشت، مقامات دولتی این کشور به بدترین شکل ممکن با او رفتار کردند. که باعث شد این شخصیت به شدت از کشورش متنفر باشد و تصمیم بگیرد از خودش و همرزمانش انتقام بگیرد.

راسل آدلر – Call of Duty: Black Ops Cold War


ندای وظیفه
  • سال انتشار: 2020
  • پلتفرم ها: پلی استیشن 4 و 5، ایکس باکس وان، ایکس و اس و رایانه شخصی

Call of Duty: Black Ops Cold War که در سال 2020 منتشر شد، عوارض جانبی زیادی داشت. عده ای از این بازی انتقاد کردند و عده ای دیگر عاشق این نسخه شدند. اما چیزی که نمی توان انکار کرد شخصیت های فوق العاده ای است که در این بازی حضور داشتند. شخصیت هایی که نام راسل آدلر نیز در میان آنها به چشم می خورد. یک مامور ماهر سیا ماموریت مهمی دارد و این ماموریت چیزی جز سرنگونی و نابودی پرسئوس نیست.

5 مکان مهم در این سیاره در استارفیلد و نحوه پیدا ، آنها

اگرچه بازی جنگ سرد اولین نسخه از این سری نبود و قبل از این بازی عناوینی حاوی شخصیت های بزرگ وجود داشت، اما به لطف شخصیت فوق العاده اش، آدلر توانست به عنوان یکی از بهترین شخصیت های Call of Duty Black شناخته شود. سری عملیات.

جیسون هادسون – Call of Duty: Black Ops


ندای وظیفه
  • سال انتشار: 2010
  • پلتفرم ها: پلی استیشن 3، ایکس باکس 360، نینتندو دی اس، رایانه شخصی

جیسون هادسون یکی دیگر از شخصیت های برجسته سری Black Ops است که اگر از طرفداران بازی های Black Ops باشید مطمئنا با او آشنا شده اید. هادسون در نسخه اول و دوم سری Black Ops حضور داشت و محبوبیت او حتی به بازی Cold War منجر شد و این شخصیت به عنوان یکی از بهترین شخصیت های سری Black Ops شناخته می شود.

این شخصیت به خاطر شخصیت مرموزش نیز مورد توجه قرار گرفت. هادسون یک مامور مخفی سیا بود و ماموریت های او روایتی متفاوت از دنیای Call of Duty Black Ops داشت و به همین دلیل نام او را می توان در لیست بهترین شخصیت های Call of Duty Black Ops یافت.

الکس منسون – بازی Call of Duty: Black Ops


ندای وظیفه
  • سال انتشار: 2010
  • پلتفرم ها: پلی استیشن 3، ایکس باکس 360، نینتندو دی اس، رایانه شخصی

الکس منسون نه تنها به عنوان یکی از بهترین شخصیت های سری Call of Duty Black Ops شناخته می شود، بلکه نمی توان تاثیر او را در داستان این مجموعه نادیده گرفت. الکس میسون اولین بار در نسخه اول این مجموعه معرفی شد و با گذشت زمان کم کم محبوبیت او افزایش یافت و حتی در نسخه های دیگر Black Ops نیز حضور داشت. میسون توانست به عنوان یک شخصیت نمادین جایگاه خود را در بین بازیکنان پیدا کند و همین موضوع او را به یکی از بهترین شخصیت های سری Call of Duty Black Ops تبدیل کرد.

تاریخچه و داستان خلف ذاتی وظیفه خلف با افول مواجه است؟

چیزی که این شخصیت را دوست داشتنی می کرد تاثیر او بر داستان این سریال بود. او یک شخصیت شست‌وشوی مغزی بود که به پر ، حفره اصلی داستان کمک کرد و از آنجایی که او شخصیت اصلی داستان بود، نقش مهمی در اولین Call of Duty Black Ops بازی کرد.

بازی Raul Menendez – Call of Duty: Black Ops 2


  • سال انتشار: 2010
  • پلتفرم ها: ایکس باکس 360، پلی استیشن 3، رایانه شخصی

هر داستانی به یک شخصیت شرور نیاز دارد تا داستانی جذاب را روایت کند. در دنیای Call of Duty: Black Ops 2، آن شرور کسی نبود جز رائول منندز، که یک شرور به معنای واقعی کلمه بود. منندز اولین بار در Black Ops 2 معرفی شد. تدابیر امنیتی او باعث شد تا دولت آمریکا او را تهدیدی مهم برای این کشور بداند و از اعضای گروه Black Ops بخواهد که او را از بین ببرند.

رائول منندز همه چیز را برای بد بودن داشت. ما در مورد یک شخصیت شرور و بی رحم صحبت می کنیم که بسیاری از افراد بی گناه را به قتل رساند. با این حال شخصیت پردازی فوق العاده این شخصیت شرور او را به یکی از بهترین شرورهای سری Call of Duty Black Ops تبدیل می کند.

فرانک وودز – بازی Call of Duty: Black Ops


  • سال انتشار: 2010
  • پلتفرم ها: پلی استیشن 3، ایکس باکس 360، نینتندو دی اس، رایانه شخصی

بدون شک معروف ترین، محبوب ترین و بهترین شخصیت در سری Call of Duty Black Ops کسی نیست جز فرانک وودز که اولین بار در Call of Duty Black Ops 1 دیدیم. این شخصیت یک سرباز دوست داشتنی و مطیع بود که هیچ ترسی نداشت و ماموریت های خود را با موفقیت به پایان رساند. به همین دلیل طولی نکشید که فرانک وودز به عنوان یکی از بهترین شخصیت های سری Call of Duty Black Ops شناخته شد.

بهترین آهنگ های Warzoon برای موبایل ارائه شده توسط 7 Weapons

فرانک وودز تنها در نسخه اول این مجموعه حضور داشت. محبوبیت بسیار زیاد این شخصیت حتی پای او را به نسخه های آتی سری Black Ops باز کرد و همه چیز دست به دست هم داد تا او را به بهترین شخصیت در بازی Call of Duty Black Ops تبدیل کند.

کدام یک از شخصیت های مجموعه Black Ops را دوست دارید؟ آیا برای نسخه ششم این بازی هیجان زده اید؟ نظر خود را حتما با ما در میان بگذارید.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%81-%D8%AF

10 جاسوس حرفه ای در دنیای بازی های ویدیویی را بشناسید

جاسوس ها بخشی جدایی ناپذیر از صنعت بازی های ویدیویی و فیلم هستند. جاسوس ها تأثیر مستقیمی بر صنعت فیلم داشته اند و محبوبیت بسیار زیاد آنها، درهای این افراد دوست داشتنی را به دنیای بازی های ویدیویی باز کرده است. امروزه می توانید بازی های زیادی را بیابید که شما را جاسوس می کند و ماموریت های غیرممکنی را به شما می دهد. پس اگر از طرفداران دنیای جاسوسی و کارهای مخفیانه هستید، در این مقاله از ویجیاتو با ما همراه باشید تا نگاهی به 10 بهترین جاسوس دنیای بازی های ویدیویی بیندازیم!

بازی Joanna Dark تاریکی کامل


Perfect Dark یکی از بهترین بازی های اکشن تمام دوران به حساب می آید که داستانی متفاوت از دنیای جاسوس ها داشت. پس جای تعجب نیست که بخواهیم در چنین فهرستی به شخصیت اصلی این بازی اشاره کنیم. قهرمان اصلی Perfect Dark یا Joanna Dark; او جاسوسی باتجربه و ماهر بود و برخلاف تصوری که ما از جاسوسان داریم، اعتقاد چندانی به رازداری نداشت و کار خود را با عناصر اکشن اضافه انجام می داد.

راهنمای بازی لگو فورتنایت: نکاتی که باید بدانید

جوآنا دارک از دستوراتی که به او داده شده بود پیروی کرد. او که یک جاسوس قدرتمند و ماهر بود، ماموریت های بسیاری را با موفقیت انجام داد و دیری نگذشت که با حضور در سری Perfect Dark به عنوان یکی از بهترین جاسوسان دنیای بازی های ویدیویی شناخته شد.

بازی یک نفره – او بازی می کند طرح بازی یک نفره


در بازی فوق العاده Solitaire Conspiracy فردی مرموز به نام Solitaire وجود دارد که در ابتدای بازی با چهره ای صمیمانه بازی را به ما آموزش می دهد و خود را دوست ما معرفی می کند. اما هر چه بیشتر در بازی پیشرفت کنید بیشتر متوجه می شوید که این شخص نه تنها دوست ماست، بلکه آنتاگونیست و دشمن اصلی بازی نیز هست و ما چاره ای جز شکست دادن او نداریم.

همچنین جالب است بدانید که بازی شگفت انگیز The Solitaire Conspiracy توسط یک بازی ساز مستقل به نام Mike Bithell در سال 2020 ساخته و توسط Ant Workshop منتشر شده است. بازی با ورق مستقل داستان جالبی دارد و شخصیت پردازی آن به قدری خوب بود که می تواند هر بازیکنی را برای مدت طولانی سرگرم کند.

Ada Wong – سریال خون آشام


فرنچایز Resident Evil دارای شخصیت های مرموز زیادی است. برخی از آنها هرگز گذشته خود را نمی گویند و برخی دیگر برای همیشه در تاریکی فراموش می شوند. اما از بین تمام شخصیت هایی که این سریال تاکنون معرفی کرده است، آدا وانگ یکی از بهترین هاست. آدا وانگ نه تنها به عنوان یکی از بهترین جاسوسان دنیای بازی های ویدیویی شناخته می شود، بلکه عنوان به یاد ماندنی ترین شخصیت بازی Resident Evil را نیز به خود اختصاص داده است. شخصیت هایی که بارها در نسخه های مختلف این فرنچایز با آنها آشنا شده ایم.

نقد و بررسی بازی Counter Strike 2

شخصیت آدا ونگ آنقدر مرموز است که ما عملاً هیچ چیز در مورد او نمی دانیم. شخصیت سرد و مرموز آدا ونگ نیز باعث شد تا او در هر بازی از سری Resident Evil عملکرد خوبی داشته باشد و جایگاه خود را در بین بازیکنان پیدا کند.

بازی جاسوسی تیم قلعه 2


Team Fortress 2 از آن دسته شوترهای آنلاینی است که زیاد خود را جدی نمی گیرد و شخصیت های مختلف آن معمولاً شخصیت های کمدی هستند که Team Fortress 2 از بدنه جدی خود حذف کردند. اما این همان چیزی نیست که می توان در مورد شخصیت جاسوس گفت. برخلاف تمام شخصیت های این بازی، او شخصیتی بسیار مرموز و جدی است و به نظر می رسد این تمایز از اسپای به یک جاسوس توانا و ماهر تبدیل شود.

توانایی های فراوان و قابلیت های متنوعی که Spy در Team Fortress 2 دارد، این شخصیت را به یکی از مهم ترین شخصیت های این بازی تبدیل کرده است. او تأثیر زیادی روی Team Fortress 2 دارد و این باعث شده است که Spy شخصیتی قابل احترام برای همه بازیکنان باشد.

بازی ریچارد کانوی نقطه سلاح


همه ما شخصیت کارتونی کارآگاه گجت را می شناسیم و در کودکی کارتون های این کارتون زیبا را تماشا می کردیم! راستش ریچارد کانوی نسخه بازی ویدیویی Detective Gadget است! جاسوس هر چیزی که فکرش را بکنید دارد. از جلیقه ضد گلوله تا آبشش برای شنا در زیر آب! اما این همه اش نیست. ریچارد کانوی شلواری دارد که درست مانند چتر نجات عمل می کند و به او اجازه می دهد از بالای ساختمان ها بپرد و همچنین. کلاهی دارد که هرگز از سرش نمی افتد.

20 اقتباس از بازی های ویدیویی برتر

اما اگر این ویژگی ها شما را شگفت زده نمی کند، پس باید بدانید که ریچارد کانوی توانایی های زیادی در استفاده از کامپیوتر و هک چیزهای مختلف دارد. چیزهایی که دست به دست هم دادند تا ریچارد کانوی از گان پوینت به یکی از بهترین جاسوسان دنیای بازی های ویدیویی تبدیل شود.

بازی رابرت لاکسلی میزان


Volume بازی دیگری است که توسط Mike Bethel ساخته شده است که قبلاً با The Solitaire Conspiracy با او آشنا شده بودیم. Volume شخصیت های مختلفی داشت که یکی از بهترین آنها رابرت لاکسلی است. جاسوسی مرموز که هویتش هرگز فاش نمی شود. اما رمز و راز این شخصیت باعث شد رابرت لاکسلی به یکی از بهترین شخصیت ها تبدیل شود و لقب بهترین جاسوس دنیای بازی های ویدیویی را برای او به ارمغان آورد.

آمینته در کنار این شخصیت مرموز، رابرت لاکسلی، جنبه کمدی نیز داشت. جنبه ای که باعث شد رابرت لاکسلی به یکی از بهترین شخصیت های بازی های ویدیویی تبدیل شود و ارزش این تجربه بازی را دوچندان کند.

جیمز باند – او بازی می کند چشم طلایی 007


تصور دنیای جاسوسان بدون جیمز باند غیرممکن است. اگرچه این شخصیت افسانه ای در صنعت فیلم موفقیت بیشتری نسبت به دنیای بازی های ویدیویی داشته است، اما زمانی که GoldenEye 007 عرضه شد، این بازی به موفقیت بزرگی دست یافت و گیمرها اکنون بیش از هر زمان دیگری با جیمز باند آشنا شده اند. این بازی یک شاهکار بود و گذر زمان نه تنها آن را خسته کننده کرد، بلکه بر محبوبیت آن افزود. همه چیز در مورد این بازی زیبا بود، از داستان عالی این بازی گرفته تا موسیقی متن و گیم پلی عالی.

GoldenEye 007 در سال 1997 منتشر شد و توسط Rare Studio توسعه یافت. اما این تمام ماجرا نبود، نینتندو به عنوان ناشر این بازی، GoldenEye 007 را برای نینتندو 64 منتشر کرد. موفقیت بازی به حدی بود که این بازی در اختیار نسل جدید گیمرها قرار گرفت و اکنون می توانید GoldenEye را بازی کنید. 007 در کنسول های نسل بعدی اخیرا Last.

مامور 47 – سلسله قاتل


من در مورد شما نمی دانم، اما وقتی صحبت از سریال Hitman می شود. اولین چیزی که به ذهنم می رسد سریال جدی است! حتی اگر در هیتمن لباس دلقک بپوشید و با ماهی به دیگران حمله کنید، هیتمن باز هم یک بازی جدی است. مامور 47 یکی از نمادین ترین شخصیت های دنیای بازی های ویدیویی است. سری Hitman همیشه بازیکنان را شگفت زده کرده است و اکنون; نوبت مامور 47 است که خود را به عنوان یکی از بهترین جاسوسان در دنیای بازی های ویدیویی معرفی کند. اما شخصیت مامور 47 عمیق تر از این است!

یکی از بهترین قسمت‌های Agent 47 این است که با وجود جدی بودن، تعادل خوبی بین جنبه جدی و جنبه کمدی آن وجود دارد – و این چیزی است که سریال Hitman را بسیار جذاب می‌کند. شما چی فکر میکنید؟

سام فیشر – سلسله سلول اسپلینتر


اگرچه ما شاهد بازسازی بازی Splinter Cell نبودیم و نسخه نهایی این بازی در سال 2013 منتشر شد، اما سم فیشر همچنان یکی از نمادین ترین شخصیت های دنیای بازی های ویدیویی است. سم فیشر نه تنها بهترین و کاریزماتیک ترین جاسوس دنیای بازی های ویدیویی است، بلکه به خوبی می داند که چگونه ماموریت های غیرممکنی را که هیچ ، دیگری از عهده آنها بر نمی آید، با موفقیت انجام دهد و این همان چیزی است که سم فیشر را به شخصیتی دوست داشتنی تبدیل کرده است.

شاید سری Splinter Cell سال ها با روزهای طلایی خود فاصله داشته باشد، اما همانطور که می دانید این سری هنوز حرفی برای گفتن دارد و به دلیل ویژگی های دوست داشتنی، داستان درگیرکننده و گیم پلی هیجان انگیزش همچنان یک بازی جذاب و دوست داشتنی است.

مار – سلسله کانی آهک سخت


بیایید لیست بهترین جاسوسان بازی های ویدیویی در فرنچایز Metal Gear Solid را تمام کنیم. اگرچه آخرین نسخه این بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain که در سال 2015 منتشر شد، دارای عوارض جانبی زیادی بود، اما همچنان یکی از بهترین فرنچایزهای ویدیویی تاریخ به حساب می آید. یک بازی اکشن که داستان جذاب آن تاثیر زیادی در جذابیت آن داشت.

به هر حال، فقط داستان عالی Metal Gear Solid نبود که این بازی را جذاب کرد. داستان شخصیت پردازی فوق العاده این بازی یعنی Solid Snake و Big Boss نقش مهمی در دوست داشتنی شدن این سری داشت و اگر از علاقه مندان به بازی های ویدیویی هستید این بازی را نادیده نگیرید.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%DB%B1%DB%B0-%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B3-%D8%AD%D8%B1%D9%81%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8

پنج تغییر که نسخه جدید Marvel’s Fantastic Four را حتی بهتر می کند

اگر استودیو مارول واقعاً می‌خواهد نسخه سینمایی مناسبی از مجموعه چهار شگفت‌انگیز بسازد، باید نگاه دقیق‌تری به کتاب‌های مصور بیندازد. در این پست ویجیاتو، چرایی و پنج نکته مهم برای بازسازی موفق را بررسی خواهیم کرد.

استودیوی مارول بالاخره بازیگران بازسازی Fantastic Four را معرفی کرد. پدرو پاسکال در نقش آقای شگفت انگیز/ رید ریچاردز، ونسا کربی نقش سو استورم/زن نامرئی، جوزف کوین نقش جانی استورم، مشعل انسانی و ایبون ماس-بکراش بن گریم یا چیز را بازی خواهد کرد. علاوه بر بازیگران فوق‌العاده‌ای که قبلاً جمع‌آوری شده‌اند، به نظر می‌رسد مارول در تلاش است تا حال و هوای دهه 60 را به نسخه جدید Fantastic Four بیاورد.

برای طرفداران این سریال، این خبر موسیقی به گوش آنهاست. با این حال، هنوز چیزهایی وجود دارد که استودیو مارول باید از آنها پیروی کند تا مطمئن شود که فیلم مورد علاقه آنها در مسیر درست قرار دارد. آنها باید مطمئن می شدند که اصل کتاب های مصور به خوبی در فیلم ثبت شده است.

در تلاش‌های قبلی، سازندگان بین کمدی و تراژدی در نوسان بودند، و اگرچه در هر دو فرانچایز قبلی، فیلم‌های Fantastic Four سعی داشتند تعادل موجود در کتاب‌های مصور را تکرار کنند، اما در نهایت، هیچ‌کدام نتوانستند احساس تعجب کنند و حضور خانواده را اجرا کنند. همبستگی بین شخصیت ها خوب .

مجموعه کتاب های کمیک Fantastic Four در سال 1962 آغاز شد و پایه و اساس چیزی را که امروز به نام دنیای مارول می شناسیم، گذاشت. پس از آن، بسیاری از داستان های ابرقهرمانی و به طور کلی رسانه های کمیک بوکی تحت تأثیر آن قرار گرفتند. این مجموعه یکی از تاثیرگذارترین و موفق ترین کتاب های مصور است. تنها چند نکته کافی است تا مارول استودیو نسخه جدید را به خوبی به هواداران ارائه کند. در زیر به پنج نکته اصلی کتاب های مصور Fantastic Four می پردازیم که رمز موفقیت هستند.

تمرکز بر علم و فناوری در Fantastic Four جدید

پنج تغییر که نسخه جدید Marvel's Fantastic Four را حتی بهتر می کند

تاکید بر توانایی علمی Fantastic Four و به خصوص نبوغ خارق العاده رید ریچاردز، نکته بدیهی به نظر می رسد که نیازی به بیان آن نیست. با این حال، حضور علم و نقش مهم آن در گروه، قدرت ذهن شخصیت های مورد علاقه ما را نشان می دهد و نمایش آن به شیوه های هیجان انگیز باید در دستور کار مارول استودیو در بازسازی سریال قرار گیرد.

رید ریچاردز نابغه ای است که موفق به ساخت ساختمان باکستر، Fantasticar و ده ها اختراع دیگر شد. او شخصیتی است که می تواند قدرت علم را به نمایش بگذارد و چشم اندازی ویژه به آینده علم دارد. او شخصیتی است که می خواهد رویاها را به واقعیت تبدیل کند.

چیزی که رید ریچاردز و اهمیت او را در مقایسه با فردی مانند تونی استارک متمایز می کند این است که او دید مصنوعی از علم و فناوری ندارد و رویکرد او بیشتر ساختن آینده ای است که انسان را به جایی فراتر از زمین و فراتر از واقعیت کنونی می برد. به نظر می رسد راه اندازی مجدد Fantastic Four در مسیر درستی قرار دارد و جنبه علمی این سری نیز مورد توجه قرار گرفته است.

بر شگفتی جهان تمرکز کنید

پنج تغییر که نسخه جدید Marvel's Fantastic Four را حتی بهتر می کند

تعریف “عجایب جهان” و چگونگی بازتاب آنها در یک فیلم می تواند واقعاً دشوار باشد! با این حال، منظور ما این است که مارول استودیو می تواند بر جنبه بیگانه، وحشتناک و غافلگیرکننده ماجراهای گروه تأکید کند. زیرا کمیک های FF قطعا چیزی فراتر از نمایش های ابرقهرمانی هستند و به جنبه هایی مانند سفر به فضا و به چالش کشیدن محدودیت های امکان نیز می پردازند.

بارها در این سریال دیده ایم که قهرمانان ما به منطقه منفی سفر می کنند یا در ناحیه زیر اتمی منقبض و منقبض می شوند یا مثلاً قدرت خود را از پرتوهای کیهانی دریافت می کنند. چنین پدیده هایی فرضیات ما را در مورد حقایق و احتمالات معمولی که هر روز با آنها روبرو می شویم را در هم می شکند و دریچه های جدیدی از درک را فراتر از رسانه سرگرمی فراهم می کنند.

یکی از چالش های پیش روی مارول استودیو در اینجا نهفته است. با هر فیلم جدید، دنیای سینمایی مارول (MCU) به یک جهان چندگانه عظیم تبدیل می‌شود و دیگر شخصیت‌های کمیک به جاهایی سفر می‌کنند که ما به دیدن Fantastic Four عادت کرده‌ایم. به همین دلیل، یافتن مکان‌های جدید که جدید و شگفت‌انگیز به نظر می‌رسند، کمتر و کمتر مشکل می‌شود. یکی از نقاط کانونی کتاب های مصور Fantastic Four همین موضوع بوده است و مارول باید آن را در دستور کار خود قرار دهد.

اهمیت مفهوم خانواده در Fantastic Four

پنج تغییر که نسخه جدید Marvel's Fantastic Four را حتی بهتر می کند

اول از همه، قبل از اینکه ما یک گروه ابرقهرمان باشیم، چهار شگفت‌انگیز یک خانواده هستند و این به هویت تیم گره خورده است. در مرکز خانواده فوق العاده ما رید ریچاردز و همسرش سو استورم قرار دارند. جانی استورم برادر سو است و بن گریم دوست بسیار نزدیک رد است. البته نباید از والریا و فرانکلین غافل شد زیرا آنها فرزندان سو و رید هستند. روابط خانوادگی در تمام داستان های این گروه جریان دارد و عنصری است که Fantastic Four را از دیگر ابرقهرمانان متمایز می کند.

هر یک از اعضای گروه با یک مشکل و همچنین ابرقدرت های خود روبرو هستند که کار گروهی بین آنها ضروری است. جانی شخصیتی غیرمسئولانه دارد، رید اغلب سرد و عجیب است و شکنندگی احساساتش از او شخصیتی درونگرا و خجالتی ساخته است و شخصیت بن آمیخته با خشم و عصبانیت است. اما همانطور که گفته شد آنها یک خانواده هستند و با همکاری و همراهی نقاط ضعف یکدیگر را می پوشانند. The Wonders خانواده ای هستند که همدیگر را دوست دارند و به یکدیگر اهمیت می دهند و اگر قرار است فیلمی بر اساس ذات آنها ساخته شود، باید بر عنصر خانواده تمرکز کند.

با توجه به تیزرها و اخبار، می توان نتیجه گرفت که ایده خانواده بودن Fantastic Four در دستور کار است و به نظر می رسد سازندگان به خوبی می دانند که قبل از اینکه ابرقهرمان باشند، یک خانواده هستند.

حضور دکتر دووم

پنج تغییر که نسخه جدید Marvel's Fantastic Four را حتی بهتر می کند

مانند رقبای مستقیم خود، دکتر دوم پیش از این دو بار روی پرده ظاهر شده است که هیچ کدام را نمی توان واقعاً موفق در نظر گرفت. اکنون، با ظهور مجدد Fantastic Four در دنیای سینمایی مارول، بهترین زمان برای معرفی قسمت پنجم این فرنچایز، Doctor Doom است. این راه‌اندازی مجدد بهترین شانس برای یکی از ماندگارترین شخصیت‌های دنیای مارول و یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های شرور آن است تا رنگ واقعی خود را روی صفحه نمایش دهد.

تجربه نشان داده است که استودیوی مارول تمایلی به بازگشت به هسته سوخته خود نداشته است و در ریبوت ها هیچ شخصیت منفی تکراری وجود نداشته است. اما فیلم Fantastic Four کمی متفاوت است، زیرا نشان دادن دکتر دووم به همان اندازه که در کتاب های مصور است، می تواند برگ برنده راه اندازی مجدد باشد. او واقعاً به اندازه خانواده ریچاردز و دوستانشان برای داستان FF حیاتی است.

علاوه بر این، محبوبیت Doctor Doom را نباید دست کم گرفت، تنها نشان دادن ظاهر او با شنل سبز رنگ، ماسک آهنی و … می تواند توجه زیادی را به فیلم جلب کند. وجود آن می تواند موفقیت راه اندازی مجدد را تضمین کند.

سبک رویایی جک کربی در Fantastic Four

پنج تغییر که نسخه جدید Marvel's Fantastic Four را حتی بهتر می کند

بیش از هر عنصر دیگری، به نظر من سبک بصری یک فیلم بسیار مهم است. راه اندازی مجدد Fantastic Four اگر واقعاً می خواهد موفقیت آمیز باشد، باید سبک بصری منحصر به فرد جک کربی را بپذیرد. کربی یکی از افراد مهم در خلق کتاب های مصور Fantastic Four بود و تصاویر بسیار قوی و التقاطی را در آنها پیاده سازی کرد. اساساً می بینیم که استن لی به خاطر خلق دنیای مارول مورد ستایش قرار گرفت، اما بدون کربی، احتمالاً هرگز شاهد خلق کمیک چهار شگفت انگیز نبودیم. او یکی از انقلابی ترین رویکردهای تاریخ کتاب های مصور را با این مجموعه خلق کرد .

خلاقیت و هنر طراحی کربی از زمان انتشار جلد اول Fantastic Four در سال 1961 تا به امروز در مارول ثابت بوده است. او در این مجموعه موفق به خلق عناصر علمی تخیلی وحشی، دنیایی بسیار غنی و ماجراهای شگفت انگیزی شده است که همچنان الهام بخش و علاقه تیم خلاق است. مهمتر از آن سبک بصری خاص او است که تأثیر زیادی بر رسانه کمیک داشته است.

تا کنون، ما تنها یک تصویر از Fantastic Four دیده‌ایم و این یک تصویر رندر شده هنرمندانه است. با این حال، رنگ‌های روشن، عناصر بسیار علمی تخیلی و حتی لباس‌های یکپارچهسازی با سیستمعامل به یاد ماندنی تیم، ما را امیدوار می‌کند که راه‌اندازی مجدد در مسیر درستی است تا از سبک هنری کتاب‌های مصور الهام بگیرد. کاری که دیگر فیلم ها تاکنون نتوانسته اند انجام دهند.

نتیجه :

تاکنون اخبار و اطلاعات زیادی در مورد ریبوت Fantastic Four منتشر نشده است. با این حال، مارول استودیو مدعی است که قصد دارد تا جایی که ممکن است به کتاب های مصور وفادار بماند. برای اینکه اقتباس به بهترین شکل ممکن انجام شود، ما معتقدیم که باید یک سری از عناصر موجود در کتاب های مصور را در فیلم لحاظ کرد. عناصری چون تمرکز بر علم، اهمیت خانواده، حضور دکتر دووم و… پنج موردی که در مقاله بالا خواندید می تواند موفقیت راه اندازی مجدد Fantastic Four را تضمین کند.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-fantastic-four-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84

Dota 2 و League of Legends: شباهت ها و تفاوت ها

Dota 2 و League of Legends دو تا از محبوب ترین و بهترین بازی های MOBA هستند. این دو بازی شاید یکی از قدیمی ترین و حساس ترین رقابت های تاریخ بازی را داشته باشند و طرفداران هر دو بازی حرف های زیادی برای گفتن دارند. هر دو بازی قطعا نقاط ضعف و قوت خود را دارند و بحث های ما در اینجا قرار نیست شما را به این فکر کند که یکی از این بازی ها خوب است و دیگری بد. در اینجا ما فقط در مورد ویژگی های مختلف هر دو بازی و تفاوت ها و شباهت های بین آنها صحبت خواهیم کرد.

با این حال، زمانی که تعداد کل بازیکنان این دو بازی به طور متوسط ​​به بیش از 230 میلیون بازیکن در ماه می رسد، باید منتظر رقابت شدیدی باشیم. طبیعتاً لازم به ذکر است که از بین این تعداد بازیکن، تقریباً 800 هزار نفر از آنها را بازیکنان Dota 2 و 150 میلیون مابقی را بازیکنان League of Legends تشکیل می دهند. آیا این باعث می شود این بازی بهتر از رقیبش باشد؟ نه، اما این قطعا یکی از تفاوت های این دو بازی است. حال اگر می خواهید در مورد دیگر شباهت ها و تفاوت های فنی دوتا ۲ و League of Legends بیشتر بدانید، با ویجیاتو همراه باشید.

بازیکنانی که این بازی ها را انتخاب می کنند


شاید اولین مسئله ای که باید به آن بپردازیم این است که کدام بازیکنان به کدام بازی می روند. در این تاپیک ابتدا باید بدانیم که دوتا سعی دارد ظاهر قدیمی و نوستالژیک خود را حفظ کند. برعکس، League of Legends در تلاش است تا بیشتر با استانداردهای امروزی مطابقت داشته باشد و بازی های خود را به روز کند.

این باعث می شود که Dota 2 بیشتر روی بازیکنان قدیمی خود تمرکز کند و League of Legends بیشتر برای جذب بازیکنان جدید سرمایه گذاری کند. بنابراین، اگر به عنوان یک بازیکن جدید وارد هر دو بازی شوید، احتمالاً بیشتر با League of Legends ارتباط برقرار خواهید کرد. البته فکر نکنید بازیکنانی که Dota 2 را انتخاب می کنند کم هستند اما در مقایسه با League of Legends زیاد نیستند.

حالا چرا League of Legends بازیکنان بیشتری جذب می کند؟ زیرا ظاهر بازی مدرن تر و دوستانه تر است. این بازی سعی دارد با بازیکنان جدید ارتباط بهتری برقرار کند و شرایط بهتری را برای آنها ایجاد کند. بازی مانند Dota، به دلیل اینکه تغییر چندانی نکرده و همچنان همان ظاهری را که چندین سال پیش داشت، دارد، معمولاً از همان بازیکنانی که چندین سال پیش استفاده می کرد استفاده می کند.

فرهنگ دو بازیکن بازی


این احتمالاً رایج ترین مشکل در هر دو بازی است. اگر قرار است هر کدام از این بازی ها را انجام دهید، خود را برای یکی از بدترین، بی فرهنگ ترین، غیرشخصی ترین، کودکانه و مسموم ترین محیط های فرهنگی ممکن آماده کنید. بازیکنان این بازی ها در دنیای بازی به عنوان برخی از بی فرهنگی ترین گیمرهایی که می توانید پیدا کنید، شناخته می شوند. به خصوص اگر می خواهید این بازی ها را به عنوان یک مبتدی شروع کنید.

از بازیکنان انتظار نداشته باشید زمانی که متوجه می شوند شما جدید هستید به شما در یادگیری بازی کمک کنند. به احتمال زیاد در بازی ریپورت خواهید شد تا به این زودی نتوانید بازی را پیدا کنید. علاوه بر این، هر دو بازی از سیستمی برای جلوگیری از توهین به بازیکنان استفاده می کنند. بنابراین نمی توان از یک رشته کلمات در این بازی ها استفاده کرد. با این حال، بازیکنان این بازی ها از خلاقانه ترین و هوشمندانه ترین راه ها برای توهین به یکدیگر استفاده می کنند.

متأسفانه، اینجا هم نمی‌توانیم در مورد آن چیزها صحبت کنیم، اما با کمی کندوکاو می‌توانید خنده‌دارترین و توهین‌آمیزترین چیزهای ممکن را در این بازی‌ها پیدا کنید. پس به طور کلی توقع یک جامعه خوب در این بازی ها نداشته باشید، خود را برای بدترین ها آماده کنید.

مدت زمان هر بازی


طبیعتا هر دو بازی به سبک MOBA و مشابه هستند. با این حال، آنها به هیچ وجه زمان یکسانی ندارند. یک مسابقه کامل در League of Legends احتمالا حدود بیست دقیقه تا نیم ساعت طول می کشد. البته مسابقاتی هستند که بیش از چهل دقیقه یا حتی تا یک ساعت طول می کشند، اما معمولاً مسابقه قبل از نیم ساعت تمام می شود. زیرا در League of Legends توانایی های بیشتری وجود دارد که به سرعت آسیب زیادی وارد می کند و بازیکنان سلامت کمتری در این بازی دارند. این باعث می شود نبردها کوتاهتر شوند و بازی در کل سریعتر به پایان برسد.

درست برعکس این دو است. در این بازی هر مسابقه می تواند بین 45 تا یک ساعت و نیم طول بکشد. بازی هایی تا دو ساعت وجود دارد. در این بازی مهارت ها زیاد لطمه نمی زند و سلامت بازیکنان بسیار بالاست. این نبردها را بسیار طولانی می کند و نمی توانید به سرعت در بازی پیشرفت کنید. جمع آوری پول در این بازی نیز دشوارتر است و در نهایت چالش های بیشتری را برای شما ایجاد می کند.

نقاط ضعف


جدا از زیبایی و جذابیت این دو بازی، هر دو از مشکلات زیادی رنج می برند. با این حال، بازی ها در این دوره باید مشکلات اساسی داشته باشند. اگر می خواهید یکی از این دو را انتخاب کنید، باید از مشکلات و نقاط ضعف آنها آگاه باشید.

مشکل اصلی و مهم دوتا، قدیمی بودن بازی است. این بازی اصلا مدرن به نظر نمی رسد و گیم پلی آن چندان مدرن نیست. قبلا متوجه شده بودیم که این کار کاملا عمدی است و خود استودیو Valve نمی خواهد ظاهر بازی را به خطر بیندازد تا بازیکنان قدیمی خود را از دست ندهد. شما باید تصمیم بگیرید که آیا این خوب است یا نه.

در طرف دیگر داستان، ما League of Legends را داریم. این بازی یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین بازی ها در کل صنعت بازی های ویدیویی به حساب می آید. به همین دلیل عجیب است که بازی همچنان به این شکل است. این بازی ممکن است شبیه یک MOBA مدرن خوب به نظر برسد، اما گرافیک آن واقعا شگفت انگیز است. شما انتظار دارید که یک بازی به این محبوب حداقل ظاهر خوبی داشته باشد، اما از League of Legends انتظار یک بازی خوب را نداشته باشید.

سختی و پیچیدگی


MOBA به طور کلی سبک دشواری است. هر دو بازی Dota 2 و League of Legends بسیار سخت هستند و چالش های مشابه و متفاوتی دارند. اگر هر دو بازی را انجام داده باشید یا کمی در مورد آنها تحقیق کرده باشید، قطعا می دانید که Dua بسیار سخت تر از League of Legends است. دلایل سختی این بازی از چیزهای ریز و درشت زیادی نشات می گیرد که ما فقط به موارد خاصی اشاره می کنیم تا بتوانید به عمق اصلی داستان پی ببرید.

در بازی های سبک موبا تاکید زیادی بر فروشگاه و خرید اقلامی است که به شما در مبارزه کمک می کند. حالا در League of Legends این آیتم ها تقریبا همیشه یک سری توانایی ها یا مزیت ها (Passives) به شما می دهند که اصطلاحاً مزیت هایی را برای شما فعال می کنند. اما در دوتا اکثر آیتم ها به شما قابلیت های Active می دهند که به اصطلاح پرک هایی هستند که باید خودتان دستی فعال کنید و برای مدت کوتاهی مفید هستند. به طور کلی، شما باید کاملاً از آنچه استفاده کرده اید و چه زمانی استفاده کرده اید، آگاه باشید تا بدانید چه زمانی و در چه شرایط دیگری می توانید از آن استفاده کنید. اما در League of Lands می توانید یک آیتم بخرید و دیگر نگران نباشید.

مورد بعدی خود فروشگاه است. در League of Legends، اگر می خواهید یک آیتم را خریداری کنید، می توانید به سادگی روی آن مورد کلیک کنید و تمام. اما این مورد در دو مورد نیست. در این بازی اول باید کالایی را که می خواهید بخرید ببینید. سپس بررسی کنید که آیا آیتم از قطعات جداگانه تشکیل شده است یا خیر. حالا باید تعدادی از این آیتم ها را از فروشگاه های معمولی و تعدادی را از فروشگاه های مخفی شده در نقشه بازی خریداری کنید. سپس باید یک نقشه برای موردی که می‌خواهید بسازید خریداری کنید، بنابراین می‌توانید همه این موارد را با هم ترکیب کنید تا کالای اولیه خود را دریافت کنید. دیگر خودتان را قضاوت نکنید

اخرین حرف


هر دو بازی طرفداران و منتقدان خاص خود را دارند. قطعا می توان گفت یکی بهتر است و دیگری بدتر. به دلیل سال ها توسعه و به روز رسانی با دو هدف مختلف، Dota 2 و League of Legends اکنون بازی های بسیار متفاوتی هستند. در نهایت اینکه کدام بازی را باید انجام دهید بستگی به سلیقه شما دارد و به کدام سبک بازی بیشتر علاقه دارید. بهتر است هر دو را امتحان کنید و ببینید از کدام یک بیشتر لذت می برید. خوشبختانه هر دو بازی رایگان هستند و به راحتی می توانید این کار را انجام دهید.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-dota-2-%D9%88-league-of-legends-%D8%B4%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%AA%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA%D9%87%D8%A7