بهترین صندلی های گیمینگ | راهنمای خرید جامع

با پیشرفت فناوری و گسترش بازی‌های رایانه‌ای و کنسولی، اکنون بسیاری از ما ساعت‌ها را به صورت نشسته پشت صفحه کامپیوتر یا تلویزیون سپری می‌کنیم. اما نشستن پشت کامپیوتر برای ساعت‌های طولانی بی‌ضرر نیست و می‌تواند برای سلامت فیزیکی بدن، مشکل ساز باشد. به عنوان مثال، گیمرها و استریمرها به دلیل طولانی بودن زمانی که پشت کامپیوتر می‌گذرانند، با چالش‌هایی مانند خستگی و درد عضلانی مواجه هستند. 

تصویری از صندلی گیمینگ

همچنین، اگر کارهای روزمره‌ای را نیز از طریق کامپیوتر انجام می‌دهید، احتمالاً نیاز به استفاده بیشتر از این دستگاه را دارید. استفاده از صندلی نامناسب، می‌تواند باعث آسیب‌های جدی بر سلامت ستون فقرات، گردن و دستان ایجاد کند. به همین دلیل انتخاب و خرید بهترین صندلی گیمینگ بسیار حائز اهمیت است. در این راهنمای خرید از ویجیاتو، به معرفی و بررسی بهترین صندلی گیمینگ بازار می‌پردازیم.


بهترین صندلی گیمینگ چه ویژگی‌هایی دارد؟

صندلی‌های گیمینگ به دلیل طراحی خاص و منحصر به فردشان به سرعت از بقیه صندلی‌های معمولی و اداری قابل تشخیص هستند. این نوع صندلی‌ها با طرح‌ها و مدل‌های متنوع خود، تنوع و گستردگی بیشتری در بازار دارند. این تنوع باعث اختلافات قیمتی بین مدل‌ها و برندهای مختلف می‌شود. اما عمده تمرکز تولیدکنندگان بر روی راحتی گیمرها است. این به معنای طراحی ارگونومیک و استفاده از مواد با کیفیت برای جلوگیری از آسیب‌های ناشی از استفاده طولانی مدت می‌باشد.

تصویر صندلی گیمینگ طوسی

ویژگی‌هایی که بهترین صندلی‌های گیمینگ ارائه می‌دهند، شامل پشتیبانی مناسب برای کمر و گردن، قابلیت تنظیم ارتفاع، استفاده از فوم‌های مخصوص برای بیشترین راحتی و قفل‌هایی برای تنظیم شیب و ارتفاع می‌باشد. این ویژگی‌ها به کاربران این امکان را می‌دهند تا حتی در طول ساعات طولانی از صندلی خود با کیفیت و راحتی بهره‌مند شوند. در ادامه به معرفی بهترین مدل‌های صندلی‌های گیمینگ در بازار می‌پردازیم.


صندلی گیمینگ ریزر مدل Razer Iskur

برند ریز (Razer) یکی از برندهایی است که همواره در ساخت و عرضه تجهیزات گیمینگ حضور پررنگی داشته است. صندلی گیمینگ ریزر مدل Razer Iskur یکی از بهترین صندلی های گیمینگ موجود در بازار محسوب می‌شود. این صندلی مانند باقی محصولات ریزر، از ترکیب رنگ‌های رنگ مشکی و سبز بهره می‌برد. اما نسخه مشکی این صندلی، به طور یک دست مشکی است و خبری از رنگ‌ سبز نیست.

تصویر صندلی Razer Iskur

این محصول با قیمتی حدود ۳۰ میلیون تومان در بازار کشور به فروش می‌رسد. یکی از نقاط قوت این محصول طراحی زیبا و مدرن آن است. در صندلی ریزر مدل Iskur یک بالشتک مخصوص گردن و یک بالشتک مخصوص گودی کمر قرار دارد که از خستگی کاربر در طولانی‌مدت جلوگیری کند.

تصویری از صندلی ریزر

حداکثر قدی که برای استفاده از این صندلی پیشنهاد می‌شود چیزی حدود ۱۹۰ سانتی‌متر است، اما قابلیت تنظیم ارتفاع نیز برای گیمرها فراهم است. در ساخت این صندلی گیمینگ از موادی مانند استیل، آلومینیوم و پلاستیک استفاده شده است. همچنین تکیه‌گاه این صندلی تا ۱۳۹ درجه نیز قابل تنظیم است و تا وزن ۱۳۵ کیلوگرم نیز پشتیبانی می‌کند.

مدل Razer Iskur
وزن صندلی ۴۰ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۹۰ سانتی‌متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۳۵ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم ارتفاع و تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۳۰ میلیون تومان

صندلی گیمینگ کولرمستر Caliber R2

برند کولرمستر (Cooler Master) یکی از محبوب‌تربن برندهای دنیای سخت افزار است. کمپانی کولرمستر، از جمله برندهایی بوده که با ساخت قطعات کامپیوتری به شهرت بسیاری رسید. این کمپانی تجهیزات جانبی گیمینگ همچون موس، هدست و کیبورد هم تولید می‌کند. اگر به دنبال یک صندلی گیمینگ با کیفیت هستید، باید نگاهی به مدل Caliber R2 بیاندازید.

تصویری از صندلی کولرمستر

این صندلی گیمینگ با قیمتی حدود ۱۵ میلیون تومان در دسترس گیمرها قرار دارد. این محصول مانند باقی صندلی‌های هم‌رده از بالشتک‌های مخصوص برای گردن و گودی کمر بهره‌ می‌برد. طراحی ارگونومیک و زبیای این محصول، باعث می‌شود تا کاربران در مدت زمان طولانی دچار خستگی نشود. همچنین تکیه‌گاه این صندلی از کیفیت ساخت خوبی برخوردار است

تصویری از تکیه‌گاه کولرمستر Caliber R2

این صندلی در رنگ‌های قرمز، بنفش، مشکی و خاکستری به بازار عرضه شده. در ساخت این صندلی، فلز استیل به‌کار برده شده. این محصول مناسب استفاده برای گیمرهایی با قد ۱۸۰ سانتی‌متر و حداکثر وزن ۱۵۰ کیلوگرم است. همچنین تکیه‌گاه این صندلی تا ۱۷۰ درجه نیز قابل تنظیم است.

مدل Coolermaster Caliber R2
وزن صندلی ۲۱ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۸۰ سانتی‌متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم ارتفاع و تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۱۵ میلیون تومان

صندلی گیمینگ ریدمکس مدل Raidmax DK905

برند ریدمکس به‌عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین تولیدکنندگان صندلی‌های گیمینگ، با محصولات با کیفیت و خوش‌ساخت خود، مورد توجه بسیاری از گیمرها و علاقمندان به دنیای گیمینگ قرار گرفته است. صندلی DK905 از جمله بهترین محصولات این برند می‌باشد که با طراحی منحصر‌به‌فرد و قیمتی مناسب حدود ۱۳ میلیون تومان، در بازار کشور عرضه می‌شود.

تصویر صندلی مدل Raidmax DK905

این محصول در دو رنگ خاکستری و آبی عرضه شده و فرم طراحی آن با استایل صندلی‌های مسابقه‌ای خودروها شباهت دارد که در نگاه اول، نظر مثبت کاربران را به خود جلب می‌کند. خطوط نارنجی جذابیت ظاهری بیشتری به آن افزوده‌اند و ترکیب زیبایی از رنگ‌های آبی و خاکستری به وجود آورده‌اند.

این صندلی با پایه‌ی آلومینیومی و روکش پشتی از چرم مصنوعی با کیفیت، به‌عنوان یکی از محصولات با کیفیت و زیبای این برند شناخته می‌شود. طراحی ارگونومیک آن، راحتی و آسایش کاربر را در طولانی‌مدت تضمین می‌کند و قابلیت تنظیم درجه‌ی تکیه‌گاه آن، به کاربر این امکان را می‌دهد که صندلی را به شکلی مناسب برای خود تنظیم کند.

ارتفاع بخش پشتی صندلی برابر با ۸۲.۵ سانتی متر بوده که تمام اجزای بالا تنه افراد بلند قامت را هم در بر می گیرد. عرض قسمت نشیمن گاه نیز دارای ابعاد ۵۴.۵ سانتی متر بوده است. ابعاد کلی صندلی برابر با ۵۶ سانتی متر برای عرض، ۶۶ سانتی متر برای عمق و حداکثر ۱۳۵.۵ سانتی متر برای ارتفاع است. 

تصویر تکیه‌گاه صندلی ریدمکس

ویژگی‌های متعدد این صندلی گیمینگ شامل قابلیت تنظیم ارتفاع و تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص برای حفظ راحتی کاربر در طول ساعات طولانی بازی می‌باشد. در نتیجه، اگر به دنبال یک صندلی گیمینگ با کیفیت و خوش‌ساخت در این بازه قیمتی هستید، صندلی گیمینگ DK905 از برند ریدمکس یک انتخاب هوشمندانه به‌شمار می‌رود.

مدل DK905
وزن صندلی ۱۹ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۸۰ سانتی‌متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم ارتفاع و تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۱۳ میلیون تومان

صندلی گیمینگ ایسوس مدل ROG Chariot SL300C

کمپانی ایسوس (Asus) جزو معتبرترین برندهای تولید سخت افزار و لوازم جانبی است. این برند با عرضه محصولات باکیفیت و متنوع به شهرت رسیده. اغلب محصولات ایسوس از کیفیت خوبی برخوردار هستند. از محصولات متنوع این برند می‌توان به کارت‌گرافیک، لپتاپ و لوازم جانبی کامپیوتر اشاره کرد.

تصویر صندلی گیمینگ ایسوس

این صندلی قیمت کمی ندارد و یکی از صندلی‌های گران قیمت بازار محسوب می‌شود. اگر به تهیه این محصول علاقه دارید می‌توانید با قیمتی حدود ۴۰ میلیون تومان از فروشگاه‌های معتبر تهیه کنید. یکی از دلایل قیمت بالای این محصول، ظاهر خاص و طراحی متفاوت آن است.

تصویر تکیه‌گاه صندلی ایسوس

قابلیت‌هایی که این صندلی گیمینگ ارائه می‌کند به‌راحتی پاسخگوی نیاز کاربران حرفه‌ای است. از دیگر ویژگی‌های این محصول می‌توانیم به روکش چرمی باکیفیت و قابل تنفس، نورهای RGB و دسته‌های قابل تنظیم اشاره کرد. طراحی صندلی گیمینگ ایسوس، به شیوه‌ای است که کاربران به‌محض استفاده از آن متوجه کیفیت ساخت بالای آن می‌شوند.

مدل ROG Chariot SL300C
وزن صندلی ۲۱ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۹۰ سانتی‌متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم ارتفاع و تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص، دسته‌های قابل تنظیم
قیمت حدود ۴۰ میلیون تومان

صندلی گیمینگ کولرمستر مدل HYBRID 1 ERGO

کولر مستر از برندهای شناخته شده‌ و نام آشنا در زمینه تولید قطعات کامپیوتری است. این کمپانی در تولید منبع تغذیه، کیس، ماوس و کیبورد و همچنین خنک‌کننده‌ پردازنده فعالیت دارد. در طی سال‌ها این کمپانی با عرضه محصولات خوش‌ساخت و با قیمت اقتصادی بین گیمرها به محبوبیت زیادی دست پیدا کرده.

تصویر صندلی گیمینگ کولرمستر

این محصول با قیمتی حدود ۳۰ میلیون در بازار کشور به‌ فروش می‌رسد. صندلی گیمنگ کولرمستر یکی از بهترین صندلی گیمینگ موجود در بازار است که می‌تواند، پاسخگوی نیازهای تمامی گیمرهای حرفه‌ای باشد. به‌لطف طراحی ارگونومیک این صندلی هنگام استفاد از این محصول، ستون فقرات به‌گونه‌ای قرار می‌گیرند که کمترین فشار به کمر وارد شود.

تصویری از تکیه‌گاه گیمینگ کولرمستر

صندلی گیمینگ کولرمستر مدل HYBRID 1 ERGO ویژگی‌های زیادی برای بهبود تجربه کاربری ارائه می‌دهد. این محصول تا وزنی حدود ۱۵۰ کیلوگرم را پشتیبانی می‌کند. همچنین کاربران قد بلند نیز می‌توانند به‌آسانی از این صندلی گیمینگ استفاده کنند. از دیگر ویژگی‌های این محصول می‌توانیم به قابل تنظیم بودن تکیه‌گاه صندلی است که تا ۱۸۰ درجه قابل تنظیم است.

مدل HYBRID 1 ERGO
وزن صندلی ۲۳ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۹۰ سانتی‌متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم زاویه تکیه‌گاه تا ۱۸۰ درجه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۴۰ میلیون تومان

صندلی دی ایکس ریسر مدل Prince Series OH-D6000-N

دی ایکس ریسر (DXRacer) یکی از برندهای شناخته شده در بین گیمرها است. اگر برای مدتی گیمر باشید حتما نام این برند به گوشتان خورده. در طی سال‌ها این برند با تولید صندلی‌های باکیفیت میان گیمرها محبوب شد. سری‌های Prince یکی از پر طرفدارترین تولیدات این کمپانی است.

تصویری از صندلی دی ایکس ریسر مدل پرینس

این صندلی با قیمتی حدود ۱۳ میلیون تومان در بازار کشور به فروش می‌رسد. این محصول خوش‌ساخت از روکش چرم PU بهره می‌برد. تکیه‌گاه ارگونومیک و بزرگ این صندلی یکی از مزیت‌های این محصول محسوب می‌شود. پشتی این محصول از گردن و ستون فقرات کاربر پشتیبانی می‌کند. بنابراین گیمرها می‌توانند بدون نگرانی از آسیب به ستون فقرات ساعت‌ها مشغول بازی می‌شوند.

تصویر صندلی گیمینگ دی ایکس ریسر

صندلی دی ایکس ریسر مدل Prince Series به دلیل داشتن تکیه‌گاه بزرگ، مناسب استفاده برای کاربران قدبلند است. صندلی دی‌ایکس ریسر تحمل وزنی حدود ۱۵۰ کیلوگرم را دارد و برای کاربرانی با قد ۱۸۵ سانتی‌متر مناسب است. از ویژگی‌های این محصول می‌توانیم به چرم قابل تنفس و کیفیت ساخت بالای آن اشاره کنیم.

مدل Prince Series
وزن صندلی ۲۰ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۸۵ سانتی‌متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم زاویه تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۱۳ میلیون تومان

صندلی گیمینگ ریزر مدل ENKI

ریزر یکی از پرطرفدارترین برندهای ساخت تجهیزات جانبی گیمینگ است. امکان ندارد که گیمر باشید و نام محصولات ریزر را نشنیده باشید و یا از‌ آن‌ها استفاده نکرده باشید. بدون شک محصولات این کمپانی از کیفیت بسیار بالایی بهره می‌برند. صندلی گیمینگ ریزر مدل ENKI یکی از محصولات با کیفیت این برند است.

تصویر صندلی گیمینگ ریزر مدل ENKI

محصولات ریزر اغلب از قیمت بالایی برخوردار هستند. این محصول نیز از این قاعده مستثنی نیست. قیمت این صندلی حدود ۲۵ میلیون تومان است. طراحی ارگونومیک و مهندسی شده این محصول باعث می‌شود تا خستگی کمتری هنگام نشستن طولانی‌مدت حس شود.

تصویر صندلی ریزر

از ویژگی‌های این محصول می‌توانیم به بالشتک‌های پشتی این محصول اشاره کنیم. وجود این بالشتک‌ها از گردن و ستون فقرات حفاظت می‌کند. همچنین تکیه‌گاه این محصول تا ۱۵۲ درجه قابل تنظیم است. ریزر از موادی مانند فلز استیل و چرم‌های با کیفیت، در ساخت این صندلی استفاده کرده است.

مدل ENKI
وزن صندلی ۲۵ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۹۰
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم زاویه تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۲۵ میلیون تومان

صندلی گیمینگ ریدمکس مدل DK719

ریدمکس (Raidmax) یکی از نام‌های مطرح در صنعت سخت‌افزار است. صندلی گیمینگ مدل DK719 از محصولات برتر و محبوب این برند محسوب می‌شود. با قیمت حدود ۱۷ میلیون تومان، این صندلی با طراحی خاص و راحتی بی‌نظیر خود جلب توجه گیمرها را به خود اختصاص می‌دهد.

تصویر صندلی گیمینگ ریدمکس

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این صندلی، طراحی ارگونومیک و متفاوت آن است که الهام گرفته از مبلمان راحتی. بالشتک پشتی با کیفیت و قابل تنظیم، از دیگر ویژگی‌های جذاب این محصول می‌باشد، که کاربران می‌توانند زاویه آن را به دلخواه تنظیم کنند.

تصویر صندلی گیمینگ ریدمکس همراه با رضا

همچنین، روکش باکیفیت و زیبای این صندلی نیز از جمله نقاط قوت آن است. تکیه‌گاه قابل تنظیم در بخش پشتی صندلی، ارائه حمایت کامل برای ستون فقرات کاربران را فراهم می‌کند. در نهایت، اگر به دنبال یک صندلی باکیفیت، زیبا و ارگونومیک برای تجربه بهتر در بازی‌هایتان هستید، صندلی DK719 از ریدمکس گزینه‌ی مناسبی خواهد بود.

مدل DK719
وزن صندلی ۱۷ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۸۰ سانتی متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۶۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم زاویه تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۱۴ میلیون تومان

صندلی گیمینگ ریدمکس مدل DK802

برند RAIDMAX با تولید صندلی‌های گیمینگ بی نظیرش، جایگاه ویژه‌ای در بازار به دست آورده است، و مدل DK802 از این برند یکی از محصولات برجسته آن است. این صندلی با قیمت تقریبی ۱۴ میلیون تومان، نشان‌دهنده کیفیت بالا و طراحی مدرن است. یکی از ویژگی‌های برجسته آن، قابلیت تنظیم زاویه تکیه‌گاه تا ۱۷۰ درجه است، که به کاربر امکان انتخاب حالتی مطلوب برای استراحت فراهم می‌کند.

تصویر صندلی ریدمکس

از جمله نکات مثبت این محصول، استفاده از روکش پارچه نرم و قابل تنفس است که به خصوص در فصول گرم از تعریق و چسبیدن جلوگیری می‌کند. همچنین، مقاومت این روکش در برابر استهلاک نیز بسیار بالاست. با وزنی حدود ۲۰ کیلوگرم، این صندلی قادر به پشتیبانی از وزن ۱۵۰ تا ۱۶۰ کیلوگرم می‌باشد، و قابلیت تنظیم آن برای افراد با قد حداکثر ۱۸۰ سانتیمتر فراهم شده است.

صندلی گیمینگ ریدمکس صورتی رنگ

با طراحی زیبا و مناسب قسمت‌های تکیه‌گاه، این صندلی گیمینگ نه تنها ارگونومیک بلکه همچنین جذابیت ظاهری بالایی دارد، که این محصول را یک گزینه مناسب برای علاقمندان به بازی‌های رایانه‌ای و کاربران حرفه‌ای می‌سازد.

مدل DK802
وزن صندلی ۲۰ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۸۰ سانتی متر
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۶۰-۱۵۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم زاویه تکیه‌گاه تا ۱۷۰ درجه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۱۴ میلیون تومان

صندلی گیمینگ ریدمکس مدل DRAKON DK925 ARGB

صندلی گیمینگ مدل DRAKON DK925 ARGB از برند معتبر ریدمکس، یکی از برترین انتخاب‌های بازار سخت‌افزار است. محصولات این کمپانی شامل کیس‌کامپیوتر، منبع تغذیه و صندلی‌های گیمینگ می‌شود. همچنین محصولات این برند همواره در کنار قایبلیت‌های فراوان و کیفیت بالا از قیمت مناسبی نیز برخوردارند. صندلی گیمینگ ریدمکس DRAKON DK925 ARGB با ویژگی‌های فراوان و کیفیت بالا، نه تنها از لحاظ ارزش، بلکه از نظر ظاهر و طراحی نیز از بهترین‌هاست.

صندلی گیمینگ ریدمکس مدل DRAKON DK925 ARGB

این صندلی به دلیل ویژگی‌های منحصر به فردش، به یکی از محصولات برتر در بازار تبدیل شده است. علاقه‌مندان به تهیه این محصول، می‌توانند با هزینه‌ای حدود ۱۵ میلیون تومان، آن را از فروشگاه‌های معتبر تهیه کنند. یکی از دلایل اصلی قیمت بالای این صندلی، طراحی استثنایی و ظاهر جذاب آن است.

ویژگی‌های این صندلی گیمینگ به‌طور کامل به نیازهای کاربران حرفه‌ای پاسخ می‌دهد. با روکش چرمی باکیفیت و قابل تنفس، نورپردازی RGB و دسته‌های قابل تنظیم، این صندلی تجربه‌ای بی‌نظیر از راحتی و کیفیت را ارائه می‌دهد. طراحی منحصر به فرد این محصول به گونه‌ای است که کاربران به‌سرعت از کیفیت ساخت بالای آن مطمئن می‌شوند.

مدل DK925 ARGB
وزن صندلی ۱۹ کیلوگرم
حداکثر قد ۱۸۰
حداکثر وزن قابل پشتیبانی ۱۶۰ کیلوگرم
قابلیت‌های ویژه تنظیم زاویه تکیه‌گاه، بالشتک مخصوص
قیمت حدود ۱۵ میلیون تومان

سخن پایانی

به دلیل تنوع زیاد صندلی‌های گیمینگ، انتخاب بهترین صندلی گیمینگ می‌تواند امری دشوار و گمراه کننده باشد.انتخاب صحیح یک صندلی گیمینگ، علاوه بر تجربه بازی، تاثیر قابل توجهی بر سلامت فیزیکی کاربر دارد. در این راهنما، تلاش کرده‌ایم تا ویژگی‌های بهترین صندلی‌های گیمینگ را معرفی و مدل‌های برتر موجود در بازار ایران را به شما معرفی کنیم.

ویژگی‌های بهترین صندلی گیمینگ چیست؟

صندلی‌های گیمینگ برتر، از ویژگی‌هایی مانند تنظیم قابلیت تکیه، استفاده از بالشتک مخصوص و طراحی ارگونومیک برخوردارند.

چرا استفاده از صندلی گیمینگ ضروری است؟

استفاده از صندلی نامناسب ممکن است به آسیب‌های جدی بر سلامتی ستون فقرات، گردن و دست‌ها منجر شود.

چه کسانی به صندلی گیمینگ نیاز دارند؟

گیمرها، استریمرها و افرادی که ساعت‌ها به کامپیوتر مشغول هستند، به‌طور خاص به استفاده از صندلی‌های گیمینگ استاندارد نیاز دارند.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%85

نقد و بررسی سریال شوگان

سریال شوگان نمونه بارز طعم خوب ژاپن فئودال در بسته بندی گران قیمت است. این بدان معناست که اقتباس FX از رمان تاریخی حماسی جیمز کلاول بدون شک یکی از بهترین سریال های تلویزیونی سال 2024 است که هر مخاطبی باید حداقل یک بار آن را تماشا کند. در آینده، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این اثر، سری شوگان ویجایاتو را بررسی کنید.

نقد و بررسی سریال شوگان

خلاصه: جان بلکثورن، ملوان انگلیسی در یک کشتی تجاری هلندی، و خدمه بازمانده اش در سال 1600 پس از میلاد به سواحل یک دهکده ماهیگیری ژاپنی می رسند. اما چالش بزرگی پیش روی آنهاست. نکته این است که این گروه در زمان بی ثباتی سیاسی وارد ژاپن شد، زمانی که شورای امپراتوری قصد داشت یکی از پنج عضو خود، لرد یوشی توراناگا، را از صف طولانی سامورایی سرنگون کند. این آغاز یک نبرد سیاسی و تاکتیکی است که سرنوشت همه افراد درگیر در این داستان را تحت تأثیر قرار می دهد.

قبل از بررسی این سریال باید بدانید که ژاپن فئودالی و دوره ادو در سال های اخیر به دلیل یکی از پرفروش ترین بازی های ویدیویی Ghost of Tsushima و مجموعه انیمه های نتفلیکس Blue Eyed Samurai در سراسر جهان محبوبیت جدیدی پیدا کرده اند. داستان های هر دوی این تولیدات به بررسی برخی از جذاب ترین دوره های تاریخ غنی، پر جنب و جوش، پیچیده و خشونت آمیز ژاپن می پردازد.

نقد و بررسی سریال شوگان

اما Shogun Now، بر اساس رمان حماسی جیمز کلاول، در طول دوره انتقالی بین سیستم فئودالی و سیستم ادو، و رویدادهای منتهی به نبرد واقعی شیگاهارا در سال 1600 پس از میلاد اتفاق می‌افتد. اما نکته این رمان اقتباسی این است که اگرچه شخصیت های رمان کلاول تخیلی هستند، اما همگی بر اساس شخصیت های تاریخی واقعی ساخته شده اند.

اگر بخواهیم این مینی سریال ده قسمتی را با اثر دیگری مقایسه کنیم، باید گفت که سریال شوگان از بسیاری جهات نسخه ژاپنی بازی تاج و تخت است، اما بدون اژدها و عناصر فانتزی تاریک موجود در آن. این داستان ممکن است در ابتدا خود را به عنوان داستان قهرمانانه جان بلکتورن (کازمو جارویس) در ژاپن نشان دهد، اما به زودی مشخص می شود که بلک تورن، معروف به آنجین ساما، صرفاً ناظر بازی تاج و تخت است که توسط لرد یوشی توراناگا (هیرویوکی) اداره می شود. سنادا). ) و رقیب او، لرد ایشیدو کازوناری.

نقد و بررسی سریال شوگان

در نتیجه این زبان انگلیسی یک وسیله یا روش داستان سرایی برای غرق شدن مخاطب در داستان فوق العاده این مجموعه تلویزیونی است. به عبارت دیگر او فقط یک شخصیت در داستان یک شخصیت مهم دیگر است. لازم به ذکر است که ریچل کوندو و جاستین مارکس به عنوان سازندگان این سریال توانسته اند روایت سنگین کلاول را در یک مینی سریال ده قسمتی متراکم کنند.

هدف این اقتباس قوت روایت ساده و اجرای زیبای آن است. با توجه به اینکه بسیاری از فیلمسازان در گذشته نتوانسته‌اند تعادل مناسبی را در اقتباس از روایت‌های حماسی پیدا کنند، دیدن چیزی شبیه شوگون دستاورد قابل‌توجهی است. همچنین شایان ذکر است که علی‌رغم بی‌تجربه‌گی نسبی جفت تهیه‌کننده در کارگردانی دیگر تولیدات مهم، کوندو و مارکس مجموعه‌ای تلویزیونی با جلوه‌های بصری خیره‌کننده، فیلم‌نامه‌ای استادانه و اجرای عالی ارائه کرده‌اند. چیزی که من می‌خواهم بگویم این است که هر قسمت از سریال تعلیق، هیجان، اکشن کاتانا، درام و درک عمیق‌تر از فرهنگ و سنت‌های غنی و پیچیده ژاپن را به مخاطب ارائه می‌دهد.

نقد و بررسی سریال شوگان

لازم به ذکر است که زیبایی شناسی آسیای باستان در سینما به اندازه عشق مخاطب به ژانر «جیدایگاکی» (نوعی درام تاریخی ژاپنی) مبهم است. این معمولاً به این معنی است که درام‌های تاریخی که روایتشان بر تقابل سامورایی‌های شجاع و باندهای مزدور شیطانی است، با دیگر آثار سینمایی این نقطه از جهان متفاوت است. اما چرا؟ زیرا Jidaigaki با مفهوم ساده‌تر و روکش هنری متفکرانه‌اش، می‌تواند به راحتی میلیون‌ها بیننده را به صفحه‌های سینما جذب کند. اکشن موفق در این سبک و ژانر به کارهای اولیه ماکوتو کوبایاشی یا آکیرا کوروساوا برمی گردد. یکی از مشهورترین آثار ادبی درباره ژاپن فئودالی در دوره ادو، رمان «شوگان» است. مقدمه‌ای غیرخطی به سفر سیاسی و تاریخی آن دوران که با رفتار ژاپنی‌ها در تقابل با فرهنگ انگلیسی برابری می‌کند.

حالا سبک کوندو و مارکس با ژانر اکشن جیدایگیکی فاصله دارد اما مدل داستانی این سریال این است که من مخاطب با شخصیت و عملکرد همه این افراد همذات پنداری می کنم. در واقع، به لطف فیلمنامه منعطف، همه شخصیت‌ها در طول نمایش به زمان مناسب خود می‌رسند و راشل کاندو و جاستین مارکس به همراه تیم کارگردانی قوی سریال، شخصیت‌های خود را به چرخش‌های انیمیشنی تبدیل می‌کنند که تماشایی فوق‌العاده را به نمایش می‌گذارند. . ببین

نقد و بررسی سریال شوگان

خواه نقشه جنگی مرموز لرد یوشی تورناگا باشد، تحقیقات لیدی ماریکو در مورد گذشته اش، یا حتی رابطه پیچیده آنجین با یک مرد بومی ژاپنی و مسیحیان پرتغالی که در سرزمینشان ساکن شده اند. این داستان آنقدر آرام و زیبا همه چیز را به نمایش می گذارد که مخاطب خود را در این محیط خشن و خشک ناظر می پندارد. اما بسیاری از منتقدان، از جمله من، شوگان را نسخه جدید و بهبود یافته بازی تاج و تخت نامیدند (و هنوز هم می‌کنند). اما باید توجه داشت که این تا حدی درست است.

اما چرا می گویم جزئی؟! خوب، این سریال واقعاً تمام توجه بیننده را روی تصاویر شگفت انگیز و کلیپ های صوتی شنیدنی خود با بخش هنری جامع خود متمرکز می کند. حتی می توان گفت دسیسه های موجود در قصرها نیز به این داستان حال و هوایی نزدیک به بازی تاج و تخت می دهد، اما لذیذترین قسمت ژانر جیدایگکی یعنی اکشن در حضور سامورایی در پس زمینه و تنها در سازندگان به موارد نادری متوسل می شوند. بنابراین، تفاوت بزرگ بین این سریال و بازی تاج و تخت این است که هیچ نبرد بزرگ و شگفت انگیزی وجود ندارد.

نقد و بررسی سریال شوگان

بنابراین، “شوگان” تنها بر دیالوگ ها و اختلافات بین قبیله ها و دایمیو تکیه دارد و همچنین زیبایی شناسی شرق باستان را آشکار می کند. در واقع صحنه های اکشن این فیلم جدید را می توان روی انگشتان یک دست شمرد. اما نکته اینجاست که انفعال اصلاً به داستان آسیب نمی زند، برعکس فقط به درد آن می خورد.

بینندگان می توانند از همان قسمت اول با فرهنگ و آداب و رسوم ژاپنی این کشور شگفت انگیز ارتباط برقرار کنند. در واقع سازندگان وقت خود را جلوی تماشاگران تلف نمی کنند و از ابتدای نمایش، شخصیت ها و اتفاقات داستانی زیادی را روی میز می گذارند. حتی در بخش کارگردانی، همه کسانی که پشت دوربین هستند نه تنها به رمان اصلی جیمز کلاول، بلکه به تاریخ ژاپن نیز احترام می گذارند و شوگان را به یک سفر مستند تقریبا واقع گرایانه به اعماق پراکنده ترین و تاریک ترین دوره دوره ادو تبدیل می کنند.

نقد و بررسی سریال شوگان

شکی نیست که این سریال هم از نظر روایت خوب و چندلایه و هم پرداخت شخصیت یکی از برجسته ترین آثار مدرن است. برای مثال، شخصیت لیدی ماریکو با بازی آنا ساوی یکی از آن زنان تاریخ ژاپن است که پر از رمز و راز و نکات داستانی جالب برای مخاطب است. شخصیت خود توراناگا با بازی عالی هیرویوکی سانادا نیز شخصیتی جذاب با فراز و نشیب های ظریف است که هر بیننده ای سعی در رمزگشایی از رفتار و تصمیماتش دارد.

هیرویوکی سانادا، ستاره کهنه کار ژاپنی، که اخیرا در فیلم های John Wick: Chapter 4 و Bullet Train بازی کرده است، در نقش لرد توراناگا بی نظیر است و این نقش را به خوبی ایفا می کند. فقط می توان گفت که گستره شخصیت توراناگا با بازی فوق العاده پیچیده ساندا به منصه ظهور رسید. از آنجایی که مقایسه Game of Thrones با این سریال اجتناب ناپذیر است، توراناگا را می توان ترکیبی عالی از ند استارک و تایوین لنیستر دانست.

نقد و بررسی سریال شوگان

اگرچه توراناگا شخصیت اصلی داستان است، اما خانم ماریکو با بازی آنا ساوای تاثیرگذارترین شخصیت داستان محسوب می شود. ماریکو آخرین بازمانده خانواده اش است که زمانی یک طایفه برجسته سامورایی بودند و با وفاداری بی دریغ به لرد توراناگا به مذهب کاتولیک گرویده است. رابطه او با بریتانیایی بلکثورن به عنوان مترجم و عشق ممنوعه او نیز برای پیشبرد داستان حیاتی است.

Cosmo Jarvis، بازیگر نقش Blackthorn، همچنین بهترین عملکرد حرفه ای خود را به عنوان یک ملوان انگلیسی در این سریال ارائه می دهد. رشد شخصیت او در طول فصل نشان دهنده درک مخاطب از چشم انداز اجتماعی و سیاسی ژاپن در سال 1600 پس از میلاد است. از توصیف ژاپنی ها به عنوان وحشی گرفته تا پذیرش آداب و رسوم و سنت های بسیار پیچیده آنها، این چیزی است که بلکثورن را تقریباً یک سامورایی غربی می کند. شخصیت او همچنین در مطالعه جنگ بین پرتغالی‌های کاتولیک و انگلیسی‌های پروتستان و اینکه چگونه این کشمکش بین مسیحیت به استعمار اروپا دامن زد، مهم است.

نقد و بررسی سریال شوگان

اما اگر از داستان و نکات شخصیتی فراتر برویم، باید گفت که این داستان غیرخطی در لایه‌ای هنری ظریف، تاریک و زیبا پیچیده شده است که مملو از جذاب‌ترین آثار طراحان تولید در دوران اخیر در حوزه هنری است. تولید سریال تلویزیونی. مناظر ژاپن فئودال با لباس های واقع گرایانه، قاب های زیبا، پرسپکتیوهای اصلی دوربین، رنگ های درخشان رنگین کمان و تغییرات سه بعدی مکان ها در کنار هم پالت بصری ماندگاری را تشکیل می دهند که چشمان مخاطب را نوازش می دهد.

به عنوان مثال، در یک قسمت صحنه ای از یک زلزله عظیم وجود دارد که به معنای واقعی کلمه کل سکونتگاه درون آن جزیره را ویران می کند. مدل ساخت این سکانس و اجرای صحیح آن باعث می شود که در جوایز پیش رو باید از تمامی هنرمندان و رویاپردازان سریال شوگون تقدیر ویژه ای کرد. چرا که در غیر این صورت با فاش نشدن جزئیات تولید این اثر، چنین اثری ضربه ای واقعی بر دل همه استادان سینما خواهد بود.

نقد و بررسی سریال شوگان

اگرچه همه قبول دارند که این سریال اثری ستودنی است، اما «شوگون» از یک مشکل کوچک اما مهم در داستان در امان نماند که به سختی می توان به آن اشاره نکرد. این مشکل کوچک فقط حال و هوای عاطفی داستان است که در میانه راه روایت آن از بین می رود. این کتاب دو ساعت بین شروع داستان و اوج آن را به یک میان‌آهنگ سنجیده و رنگارنگ تبدیل می‌کند که مملو از مقدمه‌های عمیق‌تر در ردیف شخصیت‌های فرعی است. اگرچه این رویه زمان کافی را در اختیار مخاطب قرار می دهد تا شخصیت ها را بهتر بسازد، اما این کندی سرعت باعث خستگی برخی بینندگان نیز می شود.

اما باز هم شایان ذکر است که در جنبه های دیگر، اقتباس جدید از رمان جیمز کلاول تمام وفاداری خود را به اصل حفظ کرد و توانست عشق کارگردان را به زیبایی شناسی ژاپن و پیچیدگی شرقی آن گسترش دهد. در رأس داستان این مجموعه، بازتابی بدیع از هنر آسیای شرقی قرار دارد و درون آن ساختار ترکیبی پیچیده و غیرخطی متشکل از انبوهی از شخصیت ها، طرح ها و داستان ها قرار دارد. البته ممکن است درک همه آنها برای مخاطب دشوار باشد. چون این بازی معمولی بازی تاج و تخت نیست. بلکه این سریال مدلی جدید در ژانر جیدایگاکی است که تمامی کارگردانان و سازندگان سریال شوگان در تلاش برای رسیدن به آن هستند.

نقد و بررسی سریال شوگان

در پایان باید به پایان مناسب این داستان اشاره کرد. این بدان معناست که پایان شوگان با داستان های سنتی جنگ با نبردهای حماسی فاصله زیادی دارد. بخش پایانی به جای آن بر ایده جنگ و چگونگی تغییر چشم انداز اجتماعی و سیاسی ژاپن برای همیشه تمرکز دارد. این انتخاب خلاقانه نامتعارف می‌توانست نتیجه معکوس داشته باشد، اما پایان آن به دلیل فیلم‌نامه درخشان و بازی‌های خوبش آنقدر عالی است که سریال نیازی به سکانس نبرد حماسی ندارد. شوگان احتمالاً به عنوان یکی از بهترین آثار داستانی تاریخی که تا به حال در تلویزیون تولید شده است مورد احترام تماشاگران قرار خواهد گرفت.

در نتیجه باید گفت: شوگان شایسته این همه تمجید از سوی تماشاگران و منتقدان است. این مجموعه با دقت و توجه بی عیب و نقص به جزئیات، طراحی تولید خیره کننده، اجراهای مسحورکننده و فیلمنامه ای ظریف و دقیق ساخته شده است، این سریال به عنوان یک قطعه نمادین درام در تاریخ تلویزیون به شمار می رود.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-shogun-%D8%B4%D9%88%DA%AF%D9%88%D9%86

بازی ماجراجویی کامپیوتر | 15 بازی Adventure برتر برای پی‌سی

راستش را بخواهید، بازی‌های ماجراجویی جزو محبوب‌ترین آثار در دنیای ویدئوگیم محسوب می‌شوند. بازی‌هایی که در طول چندسال اخیر به طرز قابل توجهی پیشرفت چشمگیری داشته‌اند و به سبب محبوبیت فوق‌العاده‌شان می‌توان تنوع بی‌نظیری از آن‌ها را روی پلتفرم‌های مختلفی پیدا کرد که پی‌سی درست یکی از آن‌هاست. پس بنابراین اگر شما نیز پی‌سی گیمرید و طرفدار عناوین ماجراجویی یا همان Adventure هستید، در این مطلب از ویجیاتو با لیستی از جامع‌ترین و بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر همراه ما باشید.

صحبت از بازی‌هایی است که به شما اجازه تجربه هرچیزی را می‌دهند و عملا می‌توانید در دل این بازی‌ها، رویاهایتان را تجربه کنید. پس اجازه دهید که بدون فوت وقت، به سراغ ۱۵ مورد از برترین بازی های ماجراجویی کامپیوتر در سال ۲۰۲۴ بریم که هر پی‌سی گیمری برای یک‌بار هم که شده، باید به سراغشان برود. در این مقاله همراه ویجیاتو باشید.

فهرست محتوا
نمایش

Stray


اجازه دهید که برای شروع لیستمان به سراغ یکی از بهترین و خلاقانه‌ترین عناوین ویدئویی چند وقت اخیر برویم که احتمالا بسیاری از شما انتظار دیدن آن را در چنین لیستی داشتید. روی صحبتمان با بازی Stray است که برای اولین‌بار در سال ۲۰۲۲ توسط استودیوی BlueTwelve منتشر شد و یک بازی ماجراجویی شگفت‌انگیز بود که شما را وارد دنیایی پساآخرالزمانی با فضایی سایبورگی می‌کرد. دنیایی که در آن، ربات‌ها جای انسان‌ها را گرفته‌اند و کاراکتر شما نیز گربه‌ای دوست داشتنی است.

مطلب پیشنهادی:بهترین لباس‌هایی که می‌توانید در Assassin’s Creed: Mirage بپوشیدبهترین لباس‌هایی که بسیم می‌تواند در حین مبارزه به تن کند
بهترین لباس‌هایی که می‌توانید در Assassin’s Creed: Mirage بپوشید

استودیوی BlueTwelve با این بازی موفق شد تا به موفقیتی بزرگ برسد. این بازی چه از نظر منتقدان و چه از نظر گیمرها، یک بازی مورد احترام بود و گیم‌پلی آن نیز توام با پازل‌های سرگرم‌کننده‌ای همراه می‌شدند که قطعا برای بسیاری از گیمرها می‌توانست یک تجربه فوق‌العاده روی پی‌سی باشد. پس اگر به دنبال یکی از بهترین بازی های ماجراجویی کامپیوتر هستید، Stray گزینه خوبی برای شروع این لیست است.

Star Wars Jedi: Survivor


سری بازی‌های استار وارز همیشه جزو فرنچایزهای محسوب می‌شدند که روندی سینوسی داشتند. برخی از این بازی‌ها یک تجربه فوق‌العاده بودند و برخی دیگر، یک شکست بزرگ! اما این چیزی نیست که بتوان درباره بازی Star Wars Jedi: Survivor گفت. عنوانی که اگر طرفدار فیلم‌ها، کتاب‌ها و یا حتی بازی‌های سری استار وارز باشید، قطعا گزینه بسیار خوبی روی پی‌سی برایتان خواهد بود. Star Wars Jedi: Survivor توسط استودیوی Respawn Entertainment در سال ۲۰۲۳ ساخته شد و ماموریت انتشار این بازی نیز برعهده استودیوی الکترونیک آرتز بود.

این بازی ماجراجویی کامپیوتر واقعا هرآن‌چیزی که برای تبدیل شدن به یک بازی دوست‌داشتنی نیاز داشت را در اختیارش داشت. از گرافیک شاهکار این بازی بگیرید تا موسیقی‌متن و حتی داستانی فوق‌العاده. جالب است بدانید که سازنده‌های این بازی برای ساخت و توسعه Star Wars Jedi: Survivor از موتور بازی‌سازی آنریل انجین ۴ کمک گرفته بودند و همین کافی بود تا شما بتوانید یکی از بهترین گرافیک‌های بازی‌های اقتباسی از دنیای استار وارز را روی پی‌سی داشته باشید.

Life is Strange


در مورد بعدی لیست بازی ماجراجویی کامپیوتر، نوبت به بازی Life is Strange می‌رسد. عنوانی که اگر طرفدار بازی‌های داستانی باشید و هدف‌تان از تجربه یک بازی ویدیویی صرفا لذت بردن از داستان آن باشد، می‌تواند گزینه بسیار خوبی در چنین لیستی محسوب می‌شود. Life is Strange علاوه بر پلتفرم پی‌سی، برای موبایل، کنسول‌های خانگی و حتی نینتندو سوئیچ نیز منتشر شده که اگر طرفدار بازی‌های ادونچر و یا بازی های ماجراجویی کامپیوتر باشید، می‌توانید روی این بازی حساب کنید.

مطلب پیشنهادی:قبل از تجربه دی‌ال‌سی الدن رینگ باید چه کارهایی انجام دهیم؟مقدمات سفر به سرزمین سایه
قبل از تجربه دی‌ال‌سی الدن رینگ باید چه کارهایی انجام دهیم؟

این بازی برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و فورا به سبب داستان و گیم‌پلی که داشت، پتانسیل‌هایش را نشان داد و به عنوان یکی از بهترین بازی‌های ادونچر شناخته شد. بازی Life is Strange یک بازی ایپزودیک دوست‌داشتنی است که ایپزودهای آن با پیشرفت شما تکمیل‌تر می‌شوند و داستان و اتفاقات این بازی را آشکار می‌سازند.

Far Cry 4


هر چند که فرنچایز فارکرای اکنون دیگر آن‌طوری که باید و شاید فرنچایز محبوب یوبیسافت نیست و با دوران طلایی‌اش فاصله دارد، اما هنوز هم بازی‌های خوبی را می‌توان در دنیای این سری پیدا کرد که جذابیت خودشان را دارند. برای مثال فارکرای ۴ که بسیاری از گیمرها از این بازی به عنوان یک آی‌پی متوسط رو به بالا یاد می‌کنند و اگر طرفدار بازی‌های ادونچر شوتر باشید، می‌توانید روی Far Cry 4 حساب ویژه‌ای باز کنید. Far Cry 4 برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و موفق شد تا یک بازی خوب و دوست داشتنی باشد.

همان‌طور که گفته شد، بازی دوست داشتنی Far Cry 4 توسط استودیوی یوبیسافت ساخته شد. استودیویی که بسیار از گیمرها آن را با فرنچایز اساسینز کرید می‌شناسند و برایش احترام بسیاری قائل‌اند. عنوانی که چهارمین نسخه از این فرنچایز محسوب می‌شد و موفق شد تا عملکرد بسیار خوبی از خودش نشان دهد و با ترکیب یک بازی ماجراجویی کامپیوتر و همچنین المان‌های شوتر، حرف برای گفتن داشت.

The Elder Scrolls V: Skyrim


The Elder Scrolls V: Skyrim جزو بازی‌هایست که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. عنوانی که عملا یکی از شاهکارهای صنعت ویدئوگیم است و اگر طرفدار بازی‌های ویدئویی باشید، می‌توانید روی The Elder Scrolls V: Skyrim حساب کنید. این بازی که در سال ۲۰۱۱ توسط استودیوی بتسدا منتشر شد، عملکرد بسیار خوبی داشت و حتی برنده بهترین بازی سال نیز شد. The Elder Scrolls V: Skyrim یک بازی اکشن نقش آفرینی بود که تجربه‌ای متفاوت از دنیای بازی‌های ادونچر را به تصویر می‌کشید.

مطلب پیشنهادی:۱۰ اشتباه بزرگی که هر بازیکن الدن رینگ اولین بار انجام می‌دهداشتباهات بزرگی که بسیاری از ما مجبور به تجربه آن شدیم!
۱۰ اشتباه بزرگی که هر بازیکن الدن رینگ اولین بار انجام می‌دهد

همچنین در نهایت، The Elder Scrolls V: Skyrim موفق شد تا به امتیاز متاکریتیک ۹۶ برسد و یکی از بهترین عناوین این لیست است. The Elder Scrolls V: Skyrim روی پلتفرم‌های نسل هفتمی، نسل هشتمی، پی‌سی و نینتندو سوئیچ در دسترس است. همچنین اگر کنسول‌های نسل نهمی دارید، می‌توانید ورژن مخصوص The Elder Scrolls V: Skyrim برای این کنسول‌ها را نیز تجربه کنید.

Red Dead Redemption 2


باید اعتراف کرد که غیر ممکن است لیستی را بدون حضور حتی یک نماینده از استودیوی راکستار بسازید. بنابراین اجازه دهید که به سراغ یکی از شاهکارهای راکستار در طول یک دهه اخیر برویم. Red Dead Redemption 2 که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده، یکی از بهترین بازی‌های استودیوی راکستار است که برای بسیاری از گیمرها از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. البته که واقعا این بازی ماجراجویی، شایان تقدیر است و راکستار با عرضه Red Dead Redemption 2، انقلابی در لیست بازی ماجراجویی کامپیوتر به راه انداخت. Red Dead Redemption 2 دنباله‌ای موفق برای نسخه اول بود و به امتیاز متای ۹۷ رسید.

راکستار با این بازی سعی کرده بود تا دنیای بازی‌هایش را یکبار دیگر به غرب وحشی ببرد و روایتی متفاوت از اتفاقات وسترن و کابوی‌های دوست‌داشتنی داشته باشد. موضوعی که باعث شد تا آن‌ها یکی از زیباترین روایات ممکن را از دنیای بازی‌های ویدئویی داشته باشند و داستان شاهکاری را در Red Dead Redemption 2 روایت کنند.

Firewatch


نوبتی هم که باشد، نوبت به بازی دوست داشتنی Firewatch می‌رسد. Firewatch یک بازی ماجراجویی کامپیوتر است که درست در سال ۲۰۱۶ توسط استودیوی Campo Santo ساخته شد. این بازی موفقیت‌های زیادی را به دنبال داشت و توانست تا خودش را به عنوان یک بازی خلاقانه در آن زمان ثابت کند. آرت‌استایل متفاوت این بازی، گیم‌پلی چاش‌برانگیز و داستان معمایی آن، همگی دست به دست هم داده بودند تا Firewatch جزو بازی‌هایی باشد که هرکسی باید تجربه‌اش کند.

مطلب پیشنهادی:داستان کامل بازی Assassins Creed Mirageتماشا کنید
داستان کامل بازی Assassins Creed Mirage

همچنین جالب است بدانید که بازی Firewatch با استفاده از موتور بازی‌سازی یونیتی ساخته شده بود و برای نینتندو سوئیچ، پلی‌استیشن ۴، ایکس باکس وان و نهایتا پی‌سی منتشر شد. همچنین با شروع نسل نهم کنسول‌های خانگی، سازندگان این بازی دست به کار شدند و Firewatch را برای این کنسول‌ها نیز منتشر کردند.

Marvel’s Spider-Man


سری بازی‌های مارول اسپایدرمن، تاثیر بسیاری در روند موفقیت‌آمیز بازی‌های ویدئویی به ویژه در ژانر عناوین ابرقهرمانی داشتند. یکی از همین بازی‌ها که بسیار خوب عمل کرد، Marvel’s Spider-Man بود که در سال ۲۰۱۸ استودیوی اینسامنیاک گیمز آن را ساخت و سونی ناشرش بود. Marvel’s Spider-Man در ابتدا انحصار کنسول پلی‌استیشن ۴ بود. اما با شروع نسل نهم کنسول‌ها، سونی در سال ۲۰۲۰، بازی Marvel’s Spider-Man را برای پلی‌استیشن ۵ منتشر کرد و نهایتا در سال ۲۰۲۲، این بازی در دسترس کاربران پی‌سی قرار گرفت و حالا پی‌سی گیمرها با بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر رو به رو بودند.

Marvel’s Spider-Man عملکرد خوبی داشت و موفق شد تا به عنوان یکی از بهترین بازی‌های ابرقهرمانی شناخته شد که امتیاز متای آن به ۸۴ رسیده بود. Marvel’s Spider-Man توانست با گرافیکی خوب و گیم‌‌پلی دوست داشتنی را به تصویر بکشد که اگر طرفدار بازی‌های ابرقهرمانی باشید، می‌توانید روی این بازی حساب کنید.

Hogwarts Legacy


اگر طرفدار بازی‌های ماجراجویی هستید و به دنبال یکی از بهترین عناوین ماجراجویی با تمی نقش‌آفرینی هستید که بتوانید دنیای جادوی خودتان را در آن بسازید، چه چیزی می‌تواند بهتر از Hogwarts Legacy باشد؟ به ویژه اگر طرفدار فیلم‌ها و کتاب‌های هری‌پاتر باشید، می‌توانید نهایت لذت را از دنیای جادویی Hogwarts Legacy داشته باشید. این بازی یکی از موردانتظارترین عناوین سال ۲۰۲۳ بود که Avalanche Software آن را ساخت.

مطلب پیشنهادی:بررسی بازی اساسین کرید میراژ | نقد و بررسی اختصاصی + ویدیونوستالژی در خدمت فرمول مدرن یوبیسافت
بررسی بازی اساسین کرید میراژ | نقد و بررسی اختصاصی + ویدیو

بازی Hogwarts Legacy موفق شد تا تمامی انتظاراتی که از آن می‌رفت را برآورده کند و خیلی زود به عنوان یکی از بهترین بازی‌های ماجراجویی شناخته شد که حرف برای گفتن داشت. گرافیک این بازی یکی از بهترین‌ها در سال ۲۰۲۳ بود و جزئیات آن نیز واقعا هیجان‌انگیز بودند. پس بنابراین اگر به دنبال یکی از بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر هستید، Hogwarts Legacy را تجربه کنید.

BioShock Infinite


BioShock Infinite یک بازی شوتر اول شخص با تم فانتزی و ماجراجویی است که توسط استودیوی Irrational Games ساخته شد و ناشر آن نیز 2K Games بود. این بازی در سال ۲۰۱۳ برای کنسول‌های نسل هفتمی توسعه پیدا کرد و نسخه پی‌سی آن نیز دردسترس است. سری بازی‌های بایوشاک، عملا فرنچایزی موفق هستند و این نسخه نیز توانسته بود تا انتظارات را برآورده کند. بطوری که BioShock Infinite به امتیاز متای ۹۴ رسید.

بازی BioShock Infinite در مدت زمان کوتاهی، به محبوبیت بزرگی رسید و از بسیاری از جهات، به عنوان یک بازی موفق شناخته شد که چه گیمرها و چه منتقدان، از این بازی راضی بودند و شما نیز اگر به دنبال بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر هستید، می‌توانید روی BioShock Infinite حساب ویژه‌ای باز کنید.

Starfield


بازی دوست‌داشتنی و جذاب Starfield یکی از پروژه‌های بزرگ ایکس باکس بود که در سال ۲۰۲۳ پس از مدت‌ها انتظار از راه رسید. درواقع صحبت از یک بازی نقش‌آفرینی با المان‌های ادونچر است که توسط استودیوی بتسدا ساخته شده بود و فرصتی به گیمرها می‌داد تا یک تجربه هیجان‌انگیز از دنیای بازی‌های ماجراجویی داشته باشند. بازی استارفیلد روی پی‌سی به امتیاز متاکریتیک ۸۵ رسید و یک بازی مورد احترام بود.

مطلب پیشنهادی:معرفی بهترین سلاح‌های بازی Assassin’s Creed Mirageبهترین شمشیر و خنجرهای بازی کدام هستند؟
معرفی بهترین سلاح‌های بازی Assassin’s Creed Mirage

Starfield در دنیایی پساآخرالزمانی جریان داشت که انسان‌ها در آن به فناوری‌های بزرگی دست پیدا کرده‌اند که سفرهای میان‌ستاره‌ای را فراهم ساخته. حال شما باید در چنین دنیایی، گشت و گذار کنید و ماجراهای فضایی خودتان را داشته باشید.

Assassin’s Creed Valhalla


بازی Assassin’s Creed Valhalla جاه‌طلبانه‌ترین بازی یوبیسافت از سری اساسینز کرید در طول چندسال اخیر است. آن‌ها با این بازی تایم‌لاین و اتفاقات این سری را به کشورهای اسکاندیناوی بردند و ماجرایی را روایت کردند که هیچکسی انتظارش را نداشت. Assassin’s Creed Valhalla نوآوری‌های زیادی را نیز به این سری اضافه کرد که بسیاری از آن‌ها با نقدهای واقعا خوبی نیز رو به رو شدند. Assassin’s Creed Valhalla دوازدهمین نسخه از سری اصلی این بازی بود که عرضه می‌شد.

نهایتا این بازی با امتیاز متای ۸۴، به مسیرش پایان داد. Assassin’s Creed Valhalla توانست با به عنوان یک بازی دوست داشتنی شناخته شود و اگر طرفدار فرنچایز اساسینز کرید باشید، Assassin’s Creed Valhalla می‌تواند یک گزینه مطلوب روی پی‌سی برای شما باشد.

Wolfenstein II: The New Colossus


دنیایی را تصور کنید که نازی‌ها در آن فاتح جنگ جهانی دوم بوده باشند! اگر برایتان سوال است که چنین دنیایی چگونه خواهد بود؟ Wolfenstein II: The New Colossus می‌تواند پاسخ خوبی برای این سوال باشد. بازی Wolfenstein II: The New Colossus برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و در همان سال نیز، به عنوان بهترین بازی اکشن سال ۲۰۱۷ شناخته شد.

مطلب پیشنهادی:چطور Mohg را در Elden Ring شکست دهیم؟باس فایتی که خون شما را ذره ذره مصرف می‌کند
چطور Mohg را در Elden Ring شکست دهیم؟

Wolfenstein II: The New Colossus به امتیاز متای ۸۸ رسید و در آن زمان، برای کنسول‌های نسل هشتمی، پی‌سی و نینتندو سوئیچ منتشر شد. پس بنابراین اگر به دنبال بازی ماجراجویی کامپیوتر هستید، Wolfenstein II: The New Colossus را ابدا نادیده نگیرید.

A Plague Tale: Requiem


A Plague Tale: Requiem تا به این‌جای کار، بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر است که برای اولین‌‌بار در سال ۲۰۲۲ عرضه شد. همچنین بازی دوست داشتنی A Plague Tale: Requiem موفق شد تا با عملکرد چشمگیرش، به عنوان یک بازی جذاب شناخته شود که چه از نظر داستانی و چه از نظر موسیقی‌متن و طراحی محیطی، حرف برای گفتن داشت. A Plague Tale: Requiem دست‌پخت استودیوی Asobo Studio بود و ماموریت انتشار آن نیز، برعهده استودیوی Focus Entertainment بود.

بازی A Plague Tale: Requiem یک بازی اکشن ماجراجویی با تم مخفی‌کاری بود که در دنیایی طاعون‌زده جریان داشت. این بازی روایتی تاریک از دوران طاعون‌زده اروپا داشت و شما را درگیر داستانی دوست داشتنی می‌کرد که می‌توانست عمیق‌ترین احساسات هر فردی را نیز لمس کند.

Elden Ring


در نهایت اجازه دهید که لیست بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر را با Elden Ring به پایان برسانیم. اگر طرفدار بازی‌های ویدئویی باشید، احتمالا با نام Elden Ring را بارها و بارها شنیده‌اید. Elden Ring شاهکاری بود که استودیوی فرام‌سافتور آن را در سال ۲۰۲۲ ساخت و بقدری فوق‌العاده بود که در همان سال به عنوان بهترین بازی سال شناخته شد.

مطلب پیشنهادی:کوییز ۲۶ ویجیاتو؛ چقدر با اساسین‌ها آشنا هستید؟ما در تاریکی می‌جنگیم که به روشنایی خدمت کنیم!
کوییز ۲۶ ویجیاتو؛ چقدر با اساسین‌ها آشنا هستید؟

بازی Elden Ring یک بازی سولزلایک با المان‌های دارک فانتزی است که شما را راهی ماجراجویی عجیبی می‌کرد و از شما می‌خواهد تا خودتان قهرمان داستان باشید. پس بنابراین اگر به دنبال بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر می‌گردید، Elden Ring گزینه بسیار خوبی برای شماست.

جمع‌بندی


در نهایت باید گفت که ما در این مطلب از ویجیاتو به سراغ ۱۵ مورد از بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر رفته‌ایم. بازی‌هایی که به شما اجازه می‌دهند تا تجربه‌ای متفاوت از دنیای بازی‌های ویدئویی داشته باشید و اگر پی‌سی گیمرید، بد نیست که سری به بازی‌های این لیست بزنید. پس بنابراین این شما و این ۱۵ مورد از بهترین بازی‌ ماجراجویی کامپیوتر که هر پی‌سی گیمری باید به سراغشان برود.

گرافیکی‌ترین بازی ماجراجویی کامپیوتر کدام است؟

اگر گرافیک‌ برایتان مهم است، باید نیست که نیم‌نگاهی به بازی Hogwarts Legacy داشته باشید.

بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر از نظر داستانی کدام است؟

Red Dead Redemption 2 قطعا بهترین بازی ماجراجویی کامپیوتر از نظر داستانی است که باید روی پی‌سی به سراغش بروید.

منظور از بازی ماجراجویی چیست؟

بازی‌های ماجراجویی عناوینی هستند که به شما اجازه می‌دهند تا تجربه‌ای متفاوت از دنیای بازی‌های ویدئویی داشته باشید.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%BE%DB%8C%D9%88%D8%AA%D8%B1-%DB%B1%DB%B5-%D8%B9%D9%86

بررسی بازی Stellar Blade

در چند سال اخیر، کشور کره جنوبی سرمایه‌گذاری بزرگی بر صنعت بازی‌های ویدیویی خودش انجام داده و تلاش دارد تا علاوه‌ بر بازار بازی‌های موبایلی، حرفی در بازار بازی‌ها با بودجه کلان (AAA) هم داشته باشد. نتیجه این سرمایه‌گذاری در دو سال اخیر نمود بیشتری داشته و پارسال عنوان Lies of P منتشر شد و امسال نوبت به Stellar Blade رسیده است. استلار بلید ابتدا با نام رمز Project Eve معرفی شد و قرار بود عنوانی میان‌نسلی و مولتی‌پلتفرم باشد. اما حالا بازی با همراهی و ناشری سونی و به صورت انحصاری برای کنسول PS5 منتشر شده و همین موضوع نشان می‌دهد که استودیوی سازنده یعنی Shift Up اهداف بزرگی برای این بازی داشته است. اما سوال اینجاست که آیا Stellar Blade می‌تواند خودش را به عنوان یک اثر موفق به مخاطب ثابت کند؟ با بررسی ویجیاتو از این بازی همراه باشید.

داستان بازی Stellar Blade در آینده‌ای دور و در یک جهان آخرالزمانی روایت می‌شود. جایی که موجوداتی بیگانه به اسم نی‌تیبا (Naytiba) به زمین حمله کردند و زیست‌گاه انسان را به تسخیر خود درآوردند. با این اتفاق، گروهی فرازمینی که به عنوان فرشتگان زمین شناخته می‌شوند، عملیات نجات این سیاره را آغاز می‌کنند و خودشان را به زمین می‌رسانند. اما این عملیات نجات، چندان خوب پیش نمی‌رود و اعضای مهمی از این گروه در مبارزه با بیگانگان کشته می‌شوند. پس از یک نبرد سخت، فقط یک مبارز از مرگ در امان می‌ماند و او کسی نیست جز ایو (EVE – که در برخی مراجع به حوا هم ترجمه می‌شود)؛ کاراکتر اصلی داستان استلار بلید که کنترلش را برعهده داریم. حال ایو به همراه بازماندگان زمین که تعدادی اندک هم هستند، وظیفه دارد تا با شکست بیگانگان، راهی برای نجات زمین پیدا کند. 

افتتاحیه و دقایق ابتدایی بازی، شروعی طوفانی به مانند فیلم‌های اکشن هالیوودی دارد و بازیکن در همان ابتدای کار با یک باس‌فایت قدرتمند روبرو می‌شود و شاهد یک اتفاق مهم داستانی خواهد بود. پس از این شروع طوفانی، ریتم روایی افت محسوسی دارد و داستان در ادامه و به خصوص در ساعات ابتدایی، قدرت روایی و کشش خودش را از دست می‌دهد. یکی از عوامل مهم افت ریتم روایت، دیالوگ‌نویسی‌های کلیشه‌ای، پرداخت کم به کاراکترها و البته صداپیشگی ضعیف بازیگران است؛ به‌گونه‌ای که به سختی می‌توان با کاراکترهای بازی ارتباط برقرار کرد و شخصیت‌پردازی آن‌ها در ضعیف‌ترین حالت ممکن قرار دارد. البته که باید اشاره کنم پس از گذشت تقریبا ۱۰ ساعت از داستان، پیچش‌هایی در روایت اتفاق می‌افتد و پس از این رویداد، ریتم روایی بهتر می‌شود و خط داستانی و هدفش جان تازه‌ای می‌گیرد. در ساعات نزدیک به پایان بازی هم اتفاقات مهمی در بازی می‌افتد و بازیکن در موقعیت‌های جذابی قرار می‌گیرد.

بازی Stellar Blade سه اندینگ متفاوت دارد و روند بازی و روایت در ساعات پایانی بسیار بهتر از قبل می‌شود، با این اوصاف می‌توان با ارفاق نمره قابل قبولی به داستان استلار بلید داد. با این حال داستان استلار بلید آن‌چنان به‌یادماندنی و تاثیرگذار به اندازه عنوانی مثل Nier Automata (که به وضوح منبع الهام بازی بوده است) نیست و مشخص است که سازندگان تمرکز بیشتری بر مبارزات بازی داشتند و شاید داستان اولویت دوم بوده است. ایو به عنوان پروتاگونیست چندان کاراکتر ماندگاری نیست و کاراکتر فرعی‌ای مثل آدام هم هیچ‌وقت تبدیل به چهره‌ای به‌یادماندنی نمی‌شود؛ اگرچه که این مورد کمتر درمورد کاراکتر لیلی صدق می‌کند و او شخصیت متفاوت‌تری نسبت به بقیه دارد و شاید بتوان گفت بهترین کاراکتر بازی‌ست. آدام و لیلی تنها به طریق Drone با ایو ارتباط دارند و معماها و نکات مهم مکان‌ها را اطلاع می‌دهند.

Stellar Blade

 به بخش مبارزات بازی بپردازیم. در نگاه اول به نظر می‌آید که استلار بلید اثری هک اند اسلش است؛ اما به محض اینکه کنترل ایو را برعهده می‌گیرید، متوجه می‌شوید که با سیستم مبارزات متفاوتی طرف هستید و تازه در آن‌جا المان‌های سولزلایک خودشان را نشان می‌دهند. طراحی مبارزات استلار بلید چیزی مابین سبک‌های هک اند اسلش و سولزلایک است. درست است که این دو سبک به لحاظ ساختار طراحی کاملا مقابل یکدیگر ایستادند اما استودیوی Shift Up توانسته مرز باریک بین این دو سبک را پیدا کند. هک اند اسلش‌ها معمولا مبارزاتی سریع و متمرکز بر Combo دارند و از آن‌طرف سولزلایک‌ها مبارزات کندتری دارند که زمان‌بندی در آن‌ها اهمیت زیادی خواهد داشت. مبارزات Stellar Blade در فاز حمله کاملا سریع است و بازیکن با فراگیری برخی از فرمول‌ها و پترن‌ها می‌تواند دشمنان را به سریع‌ترین شکل ممکن از پا دربیاورد. اما در کنار این موضوع مکانیزم‌ دفاع، سرعت مبارزات را پایین می‌آورد و تمرکز بازیکن را به سمت زمان‌بندی و دفع حملات می‌برد. این موضوع زمانی اهمیت پیدا می‌کند که مکانیزم پرفکت گارد (Perfect Guard) نقش مهمی در مبارزات خواهد داشت؛ این مکانیزم می‌تواند سپر دفاعی دشمنان را از بین ببرد و سپس می‌توان ضرباتی تمام کننده به دشمنان بازی وارد کرد. 

طراحی مبارزات بازی متفاوت از بازی‌های هم‌رده خودش است و این لزوما نکته منفی محسوب نمی‌شود. مبارزه‌های بازی تقریبا جذابیت خودش را تا ساعات پایانی حفظ می‌کند. از جمله ایراداتی که می‌توان به سیستم مبارزات گرفت همان بحث سرعت است که بازیکن را در یک وضعیت متناقض قرار می‌دهد؛ به‌طوریکه نه می‌توان به صورت خیلی سریع به دشمنان ضربه زد و از کمبوها استفاده کرد و از آن سمت، استفاده از سیستم بلاک سرعت مبارزات و حرکت پروتاگونیست را به شکل عجیبی پایین می‌آورد. باید ساعت‌ها بازی کنید تا کلیت سیستم مبارزه دست‌تان بیاید و در ساعات پایانی می‌توانید به خوبی از مبارزات لذت ببرید. در اینجا باید به درون (Drone) مسلح هم اشاره کنم که مبارزات از راه دور را ممکن می‌کند و می‌توانید با انواع مهمات، دشمنان را از بین ببرید. 

در کنار نوار سلامتی، یک نوار دفاعی برای ایو وجود دارد که امکان دفع ضربات را فعال می‌کند و در صورت از بین رفتن آن امکان دفع هیچ حمله‌ای را ندارید و کار سخت می‌شود. دو نوار توانایی دیگر هم با نام‌های Beta و Burst وجود دارد که به شما اجازه می‌دهد تا ضرباتی متفاوت و قوی به دشمنان بازی بزنید. برای ارتقای این توانایی‌ها هم باید از درخت توانایی (Skill Tree) استفاده کنید و قابلیت‌های بیشتر را فعال و ضربات را قوی‌تر کنید. بعدها هم یک توانایی دیگر اضافه خواهد شد (که بنا به دلایل داستانی از نام بردن آن معذوریم!) که می‌تواند کاراکترتان را برای مدت کوتاهی وارد یک فاز قدرتمند کند و دشمنان را بی‌رحمانه از پای دربیاورد. وجود این نوارهای توانایی، کمک زیادی به متنوع بودن مبارزات بازی کرده و تازگی آن را تا انتها حفظ خواهد کرد.

البته که Stellar Blade چندان هم تجربه راحتی نخواهد بود. گاهی اوقات ممکن است گذر از باس‌فایت‌ها بسیار سخت و چالش‌برانگیز باشد. بازیکنان می‌توانند برخلاف اغلب بازی‌های سولزلایک، سیستم درجه سختی بازی را تغییر دهند و به شکل راحت‌تری از سد دشمنان گذر کنند. البته بازی ایده جالبی در حالت Story Mode ارائه می‌دهد و بازیکنان باید در یک بازه زمانی کوتاه از Perfect Guard و Perfect Parry استفاده کنند (چیزی به مانند QTE) وگرنه باز هم از دشمن ضربه می‌خورد. این‌که سازندگان حتی در درجه سختی آسان هم بار چالش‌برانگیز بازی را حفظ کردند، اتفاق جذابی‌ست. در اینجا باید به طراحی بسیار خوب باس‌فایت‌ها هم اشاره کنم؛ به طور کلی در Stellar Blade چهارده باس‌فایت وجود دارد که هرکدام از آن‌ها طراحی منحصر به فردی دارند و از جمله نکات مثبت بازی محسوب می‌شود. 

اغلب دشمنان بازی متناسب با اقلیم‌هایی که در آن قرار دارید طراحی شدند. به طور کلی در Stellar Blade هشت مکان متفاوت وجود دارد که هرکدام به لحاظ اقلیمی با یکدیگر تفاوت دارند. یکی از این مکان‌ها، شهر زایان (Xion) است که تقریبا می‌توان آن را هاب اصلی بازی دانست. در این شهر، می‌توانید ماموریت‌های فرعی را شروع کنید و با افراد حاضر در آن‌جا تعامل کنید یا از فروشندگان، وسایل موردنیازتان را خریداری کنید. متاسفانه یکی دیگر از ایرادات بزرگ، بی‌روح بودن شهر و شکل ربات‌گونه ان‌پی‌سی‌هاست. بازیکن می‌تواند با ان‌پی‌سی‌های شهر تعامل داشته باشند اما آن‌ها در جواب شما، یک دیالوگ بسیار ساده و خالی از روح خواهند گفت. ماموریت‌های فرعی هم صرفا به پیدا ، آیتم‌ها در مکان‌های دیگر خلاصه می‌شود و تنوع چندانی ندارد؛ البته که برخی از آن‌ها، تمرکز بیشتری بر داستان داشته اما کلیت آن‌ها هم به پیدا ، یک آیتم خاص خلاصه می‌شود و سازندگان ایده‌ای عمیق‌تر و متفاوت برای این بخش اجرا نکردند. 

اما مشکلات طراحی جهان‌های بازی فقط به شهر زایان خلاصه نمی‌شود. در بازی دو نقشه نیمه جهانِ باز (Semi Open World) هم وجود دارد که بازیکن می‌تواند آزادانه در آن‌ها گشت و گذار کند و ماموریت‌های فرعی را پیش ببرد و حتی برخی از باس‌فایت‌ها را شکست دهد. یکی از مشکلات بزرگ این است که فاصله بین نقاط مهم نقشه بسیار زیاد است و بازیکن جز شکست دادن دشمنانی که در سر راه هستند، هیچ فعالیت دیگری برای انجام دادن ندارد. فاصله‌ی برخی از این نقاط به‌قدری زیاد است که به تنهایی می‌تواند انگیزه بازیکن برای به انجام رساندن ماموریت‌های فرعی را از بین ببرد. نقشه‌های جهان‌های باز بی‌دلیل بزرگ و پوچ است. سازندگان می‌توانستند با طراحی یک وسیله نقلیه رفتن از یک نقطه به نقطه دیگر را جذاب‌تر کنند. البته که کوچک‌تر ، نقشه و هدف‌مند بودن گشت و گذار در محیط هم از جمله مواردی‌ست که می‌‎توانست به بخش اکسپلورینگ کمک زیادی کند و جهان بازی را پویاتر کند. 

از دیگر المان‌های سولزلایکی که در بازی وجود دارد، کمپ‌ها هستند که در حقیقت همان نقش بون‌فایر در سری دارک سولز را اجرا می‌کنند. به طوری‌که با فعال ، این کمپ‌ها، نوار سلامتی شما دوباره پر می‌شود، تمامی دشمنان ری‌اسپاون می‌شوند و البته مکان‌هایی برای ذخیره‌سازی و فست تراول به وجود می‌آورد. همچنین در این مکان می‌توانید مهمات خریداری کنید و توانایی‌های کاراکتر را ارتقا دهید.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: ۲۵ ساعت
۱۰۰ درصد: ۵۰ الی ۶۰ ساعت

از طرفی سیستم Fast Travel  بازی هم به شکل عجیبی در بازی پیاده شده است. به طور مثال اگر بخواهید از شهر زایان به نقطه‌ای از نقشه مکان Wasteland بروید، باید ابتدا به این مکان بروید و از طریق کمپ‌های آن‌جا به نقطه دلخواه‌تان سفر کنید. از دیگر اتفاقات عجیب این است که بازیکن در تمام مدت به نقشه‌های دیگر لوکیشن‌ها دسترسی ندارد و فقط در صورت حضور در آن مکان می‌تواند نقشه بازی را مشاهده کند. این در حالی‌ست که استلار بلید به عنوان یک اثر نسل نهمی منتشر شده و قاعدتا کنسول PS5 این توانایی را دارد مکان‌های یک محیط متفاوت را به شکل سریعی پردازش کند. البته این از مواردی‌‌ست که با انتشار یک آپدیت هم می‌تواند به بازی اضافه شود.

در طول بازی هم با پازل‌ها و معماهایی مواجه می‌شوید که اکثر آن‌ها به شکل خوبی طراحی شده و همگی متنوع هستند. بعضی از پازل‌ها هم واقعا درگیرکننده هستند و می‌توانند ذهن شما را به چالش بکشند. برخی از معماها هم وجود دارد که باید با استفاده از محیط، پاسخ آن‌ها را به‌دست بیاورید. به طور کلی می‌توان گفت که تنوع و طراحی پازل‌ها به شکل خوبی انجام شده و نکته مثبتی در طول تجربه محسوب می‌شود. 

بازی به لحاظ فنی، هیچ مشکل بزرگی ندارد و با اثر کم‌نقصی طرف هستیم. سازندگان از موتور گرافیکی آنریل انجین ۴ برای ساخت بازی استفاده کردند و کاملا سربلند هستند و با محیط‌های زیبا و جلوه‌های بصری خوبی طرف خواهیم بود. از دیگر موارد فنی فیزیک فوق‌العاده اجسام و کاراکتر است. از بارزترین نمونه‌هایی که می‌توان به آن اشاره کرد، فیزیک موهای کاراکتر ایو است که به شکل خوبی طراحی شده است. در کنار این موضوع بازیکنان می‌توانند کاراکتر ایو را کاملا شخصی‌سازی کنند و لباس‌های زیادی را برای او آزاد کنند. 

همچنین Stellar Blade سه آپشن مختلف برای اجرا ، بازی در اختیارتان خواهد گذاشت. مود پرفورمنس فریم ریت بازی را به ۶۰ ارتقا می‌دهد و مود Fidelity هم فریم‌ریت را به ۳۰ فریم کاهش و بخش‌های گرافیکی بازی را ارتقا خواهد داد. در این میان یک آپشن به نام Balance هم وجود دارد که تجربه بازی را روی فریم‌ریت ۴۵ ممکن می‌کند و برخی از امکانات گرافیکی بازی را فعال می‌کند. وجود آپشن سوم، نمونه‌ی جدیدی از اجرا ، بازی‌ها بود و البته از آن‌جا که با بازی سریعی طرف هستیم، تجربه بازی روی مود فیدلیتی تقریبا غیرممکن است.

بررسی Stellar Blade

موسیقی‌های بازی هم‌خوانی زیادی با فضای داستانی دارد اما نمی‌توان ترانه‌ای از آن یافت که بتواند برای همیشه ماندگار باشد. اما موسیقی باس‌فایت‌ها ریتم خوبی با مبارزات پیدا می‌کنند و در کل کاری که باید را به خوبی انجام می‌دهد. 

بازی Stellar Blade اثری شگفت‌انگیز و تازه نیست و حتی به سختی می‌توان آن را یک اثر کاملا نسل نهمی دانست. با این حال این بازی تلاش زیادی می‌کند با الهاماتی که داشته، اثر متفاوتی باشد و سعی دارد حال و هوای خاص خودش را داشته باشد و به نظرم در این امر موفق شده است. اگرچه که بازی می‌توانست مدت زمان کمتری هم داشته باشد اما احساس می‌کنم تگ هفتاد دلاری بازی‌های نسل نهمی باعث شده تا سازنده‌ها ایده‌هایی را در نظر بگیرند که اجرا ، آن به توانایی و زمان بیشتری نیاز داشته است. استلار بلید یک اثر خوب است اما همچنان جای زیادی دارد که به اثر بهتری تبدیل شود. بازی فراز و نشیب‌های زیادی را طی می‌کند تا به خط پایان برسد؛ اما همچنان ممکن است که مخاطب خاص خودش را داشته باشد و به دل بسیاری بنشیند و به همان اندازه ممکن است به اثری ناامیدکننده تبدیل شود. 

این بازی با توجه به کد ارسالی ناشر Sony Interactive Entertainment برای ویجیاتو بر کنسول PS5 بررسی شده است.

خلاصه بگم که…

استلار بلید بازی خوبی‌ست اما می‌توانست بهتر هم باشد. بازی فراز و نشیب‌های زیادی را می‌گذراند اما با وجود ایرادات و مشکلاتی تاثیرگذار، تجربه سرگرم‌کننده و متفاوتی را در اختیار شما می‌گذارد.

بررسی بازی Stellar Blade - ویجیاتو
Stellar Blade Review

می‌خرمش…

این بازی، اثری سرگرم‌کننده و چالش‌برانگیز است و با الهاماتی که از عناوینی مثل نیر و سولزلایک‌ها داشته، سعی کرده تا یک اثر متفاوت نسبت به هم‌رده‌های خودش باشد. اگر دنبال یک بازی اکشن پر زد و خورد و نسبتا سخت می‌گردید، این بازی برای شماست.

نمی‌خرمش…

پیشنهاد این بازی با قیمت هفتاد دلار کمی دشوار است و شاید با یک تخفیف خوب ارزش خرید داشته باشد. بازی حال و هوای خاص خودش را دارد و تجربه‌ای سخت و چالش‌برانگیز خواهد بود. اگر با این موارد مشکل دارید، باید از خیر خریدش بگذرید.

بررسی Stellar Blade



  • امتیاز ویجیاتو75

  • امتیاز کاربران

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-stellar-blade-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88

Prince of Persia Trilogy – یک انقلاب بزرگ در بازی های هک اند اسلش

حدود یک سال پیش، در ژوئن 2023، یوبی سافت عنوانی را ارائه کرد که بسیاری از بازیکنان را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داد. این کمپانی فرانسوی پس از 13 سال بالاخره عنوان جدیدی در سری شاهزاده ایرانی ارائه کرد و پس از سال ها با خبرهای جالب بسیاری از طرفداران این مجموعه را به وجد آورد. سریال شاهزاده ایرانی یکی از قدیمی ترین و پرطرفدارترین مجموعه بازی های ویدیویی است که اکنون سال ها بعد با آثاری چون شاهزاده ایرانی: تاج گمشده و شاهزاده سرکش ایرانی احیا شده است. به همین دلیل به دو دهه قبل برمی گردم تا نگاهی دیگر به سه گانه تاریخی سریال بیندازم. با Vijayattu همراه باشید.

در سال 1989 جردن مک نیر اولین نسخه شاهزاده ایرانی را به صنعت بازی های ویدیویی معرفی کرد. این اثر با داستان خوب و پلتفرمینگ جذاب، انقلابی بزرگ در عناوین زمان خود به شمار می رفت. نسخه بعدی این سری با نام The Shadow And The Flame مسیر این بازی را دنبال کرد و به محبوبیت تبدیل شد. اما در سال 2000 بازی بسیار ضعیفی به نام Prince of Persia 3D منتشر شد که برای اولین بار این سری را وارد دنیای سه بعدی کرد و بسیاری از طرفداران را ناامید کرد. اما این فرنچایز زمانی به اوج خود رسید که یوبی سافت سه عنوان خاطره انگیز را از سال 2003 تا 2005 به جامعه بازی ارائه کرد. از بسیاری جهات، این آثار انقلابی بزرگ در سبک خود بودند و تأثیر زیادی بر عناوین عصر خود داشتند.

فهرست مطالب

پیشنهاد

داستان گویی

هر سه نسخه از سه گانه داستان جالبی دارند و با یکدیگر متفاوت هستند. Prince of Persia: The Sands of Time، اولین قسمت از این سه گانه، روش عجیبی را برای این کار انتخاب کرد. در این بازی ما یک شاهزاده جوان و جاه طلب هستیم که حتی نام خاصی هم ندارد و تنها با نام شاهزاده شناخته می شود. یکی از نکات جالب این بازی این است که خود ما راوی داستان بودیم. دیالوگ های کوتاه و صمیمی بین شاهزاده و فرح (شاهزاده خانم هند) در طول مسیر در بازی کمک کوچکی به روایت داستان می کند. اصولا کات سین های بازی بسیار کم هستند و سیستم دیالوگ بازی دلیل این امر است. شاید تنها ضعف در داستان سرایی بازی این باشد که مسیری بسیار سرراست دارد و در انتها تنها از یک عنصر کوچک غافلگیری استفاده می کند.

در بازی «Prince of Persia: Warrior Within» وضعیت کمی متفاوت است. صحنه های خوب و متنوعی در بازی وجود داشت که راه را به خوبی به ما نشان می داد. این را خود شاهزاده نیز نقل کرده است. او در این مسیر کاملاً تنهاست و بیشتر صحبت هایش گفتگو با خودش و بررسی گذشته و اتفاقات احتمالی آینده با خودش است. این سبک روایت باعث می‌شود بازیکنان با شاهزاده ارتباط برقرار کنند و راحت‌تر خود را جای او بگذارند. همچنین سفرهایی که مدام بین زمان حال و گذشته انجام می دهیم، فضای بسیار خوبی برای داستان داشت که حال و هوای بازی را به خوبی منتقل می کرد.

آخرین قسمت، The Two Thrones، به دلیل حضور دو راوی در بازی، داستان را جذاب تر از قبل کرد. اولین راوی کایلنا (ملکه زمان) است که در اوایل داستان درگذشت، اما صدای آرام او با ما می ماند و احساسات درونی پرینس و راه دشواری را که در پیش است تفسیر می کند. راوی دوم خود شاهزاده و وجه تاریک شخصیت اوست که مدام با هم بحث می کنند و کار یکدیگر را زیر سوال می برند. بازگشت فرح در این بازی نیز یکی از چیزهای جالبی است که با آن برخورد می کنیم اما این بار او فقط در صحنه هایی با ماست.

خواص

وقتی صحبت از شخصیت پردازی به میان می آید، انتظار داریم تعداد زیادی از شخصیت های مختلف را در بازی به طور عمیق بررسی کنیم. اما تعداد شخصیت های این سه گانه کم است و در عوض شخصیت پردازی این سریال بر روی خود پرنس متمرکز شده است. در The Sands of Time با شاهزاده جوانی آشنا می شویم که جاه طلبی زیادی دارد اما همچنان بیکار و بی تجربه است. تاثیر احساسات در انتخاب های مهم و ترس از خیانت از دیگر مواردی است که نشان از بی تجربگی او دارد.

اما در Warrior Within، داستان کاملاً متفاوت بود. 7 سال از وقایع The Sands of Time می گذرد و شاهزاده بالغ شده و تجربه کرده است. در این داستان شاهزاده متوجه شد که قرار است توسط شیطانی به نام داهاکا کشته شود و سعی کرد سرنوشت خود را تغییر دهد. ناامید نشدن، قدرت، عصبانیت و عقب نشینی از عناصر اصلی شخصیت پرنس در این داستان بود. اتحاد ما در این اثر باعث شد شخصیت پردازی پیرامون شاهزاده بهتر و بیشتر به چشم بیاید. شخصیت پردازی شخصیت های دیگر داستان مانند کایلنا از عمق خوبی برخوردار بود و این تنها به قهرمان محبوب ما محدود نمی شد.

در نهایت یکی از بهترین شخصیت های تاریخ یوبی سافت را در نسخه The Two Thrones دیدیم که بدون توجه به تنوع شخصیت های بازی با دو وجه شخصیت شاهزاده مواجه شدیم. وقتی مقداری شن زمان به دست راست شاهزاده نفوذ کرد، قسمت تاریک وجودش نمایان شد. نکته جالبی که در این بحث می بینیم این است که جنبه تاریک آن شخص منفی، بد و جدا از قهرمان داستان نیست، بلکه میل شاهزاده به قدرت، شهوت، ظلم و خودخواهی است که با او صحبت می کند و در تصمیماتش دخالت می کند. . تضاد فوق‌العاده‌ای که بین شاهزاده و جنبه تاریک او می‌بینیم و جریان اخلاق و وجدان بین خیر و شر در طول داستان، آن را به یکی از متفاوت‌ترین شخصیت‌پردازی‌ها در تاریخ یوبی‌سافت و بازی‌های ویدیویی تبدیل کرده است.

گیم پلی و پلتفرم ها

از روز اول، پلتفرمینگ جزء اصلی سری شاهزاده ایرانی بوده است و حتی اکنون که عناوین یوبی سافت سه بعدی شده اند، همچنان نقش بزرگی در بازی ها دارند. گیم پلی و پلتفرمینگ، مانند توسعه داستان و شخصیت، با انتشار عناوین بعدی بهبود یافت. در The Sands of Time، بازی بیشتر بر روی پلتفرمینگ و پازل تمرکز داشت و مبارزه به یک سری امواج خاص از دشمنان محدود می شد. گستردگی و پیچیدگی پازل ها، تنوع زیاد پلتفرمینگ، قابلیت برگرداندن زمان به عقب، ارتقای زندگی، تله های متعدد و دشمنان سرسخت فراوان، همه عناصری بودند که این شاهکار با خود به همراه داشت. مبارزه در بازی، اگرچه محدود به دیدگاه های خاصی بود، اما اغلب چالش برانگیز و دشوار بود، زیرا فقط باید دشمنان را به زمین انداخته و با استفاده از خنجر زمان جمع آوری کرد. البته فراموش نکنیم که قابلیت فریز ، دشمنان یکی از جالب ترین عناصر مبارزاتی بود که بدون جمع آوری یکباره دشمنان را از بین برد.

گیم پلی بازی در نسخه Sands of Time واقعا جالب بود، اما یوبی سافت یک سورپرایز بزرگ برای بازیکنانی داشت که خواهان اکشن و درگیری بیشتر بودند. پلتفرم در نسخه Warrior Inside اندکی تغییر کرده است اما از کیفیت آن کاسته نشده است. یوبی سافت خشونت و خونریزی زیادی به این کار اضافه کرده است، مبارزه دیگر محدود به یک دیدگاه خاص نیست و تراکم خوبی از دشمنان در نظر گرفته شده است. به نوعی معماهای بازی کمتر و ساده تر شدند و دز عمل بیشتر شد. سیستم مبارزه سرد دو سلاح در این بازی معرفی شد که بازی را چندین بار هیجان انگیزتر کرد. استفاده از محیط برای کشتن دشمنان، امکان اجرای کمبوهای مختلف، وجود طیف وسیعی از سلاح های ثانویه متفاوت و جذاب، بهبود حرکت آهسته و سایر توانایی های مرتبط با زمان، همگی از عناصر جدید و هیجان انگیزی هستند که این اکشن دارد. با او

اما در انتهای جاده و نسخه The Two Thrones تعادل خاصی بین اکشن و پلتفرمینگ ایجاد شد. اولین و متفاوت ترین آیتم اضافه شده به بازی Stealth Kill است. این ویژگی باعث می شود مخفیانه پشت دشمن خود راه برویم و با ترکیبی خاص او را بکشیم و قسمت زیادی از اتفاقات بازی به این بحث اختصاص دارد. اما جالب ترین قسمت بازی زمانی بود که ما به هیولای شنی تبدیل شدیم. وقتی در این حالت هستیم، یک زنجیره بسیار طولانی و قدرتمند داریم که می‌توانیم از آن برای از بین بردن سریع‌تر و با هیجان بیشتر دشمنان استفاده کنیم. همچنین از این سری می توان در پلتفرم ها به روش های مختلفی استفاده کرد. یکی دیگر از مواردی که در این اثر دیده ایم، افزایش پازل ها و تنوع پلتفرمینگ در مقایسه با Warrior Within است. توسعه دهندگان این اثر با طراحی منحصر به فرد از ایران باستان و ایجاد محیطی جذاب این امکان را به وجود آوردند که با توجه به ساختار ساختمان ها تنوع سکوها را افزایش داده و بهتر بتوانیم از محیط برای جهت یابی استفاده کنیم.

یکی دیگر از جزئیات عالی این سه گانه

اولین چیزی که با گذشت زمان بهتر شده است، بهبود بصری بازی ها است. اما توجه داشته باشید که این تغییرات تنها در عرض دو سال، یعنی در نسل ششم کنسول‌های بازی رخ داده است. طراحی اتمسفر هر بازی واقعاً شگفت‌انگیز بود و جزئیات زیادی در آن رعایت شده بود. جدای از گرافیک بازی در زمان خود، جزئیات بالای دشمنان، تله ها، ساختمان ها و … همگی منحصر به فرد بودند. موسیقی کلاسیک هر سه بازی یک شاهکار بود و فضای هیجان انگیزی را برای بازیکنان ایجاد کرد تا از مبارزات نهایت لذت را ببرند.

اما چیزی که ما فقط در Warrior Inside دیدیم، تنوع بسیار زیاد سلاح های ثانویه است. در این کار برد بسیار بالایی از شمشیرها، تبرها، گرزها و خنجرها وجود داشت که هر کدام ویژگی های خاص خود را داشتند و سیستم جنگی دو دستی آن را برای برد زیاد سلاح ها و ویژگی های آنها خاص می کرد.

ارتقاء زندگی نقش اصلی را در هر سه بازی بازی می کند. جدا از اینکه سطح زندگی شما را بهبود می‌بخشد و کار را برای شما در بازی آسان‌تر می‌کند، در نسخه Warrior Inside، برای رسیدن به پایان اصلی بازی باید هر نه ارتقای زندگی را پیدا کنید. تانک های شنی نیز نقش مهم دیگری در این عناوین داشتند. هر سندباکس با قابلیت معکوس زمانی یا حرکت آهسته خالی می شد و شما باید آن مخازن را با کشتن دشمنان یا شکستن ظروف پر می کردید. همچنین مانند ارتقای زندگی، باید بازی را طی کنید تا مخازن شن بیشتری به دست آورید و با انجام یک سری کارهای خاص ظروف خود را افزایش دهید.

آخرین کلمه

شاهزاده ایرانی

با اینکه دو دهه از انتشار این سه گانه تاریخی می گذرد و صنعت بازی های ویدیویی تغییرات زیادی کرده است، اما همچنان شاهد جزئیات و المان های بدیع در عناوین قدیمی هستیم که نشان از کمبود خلاقیت در بسیاری از آثار امروزی دارد. طبیعتا با انتشار عناوینی مانند Prince of Persia: The Lost Crown، خلاقیت به شرکت هایی مانند یوبی سافت بازگشته است و امیدواریم در بازی های امروزی شاهد ردپایی بیشتر از شاهکارهای گذشته صنعت بازی های ویدیویی باشیم.

بیشتر بخوانید:

  • شاهزاده سرکش ایرانی فاش شد
  • گزارش: بازسازی بازی Prince of Persia: The Sands of Time به طور کامل خراب شده است

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%B3%D9%87%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-prince-of-persia-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%B1

نقد سریال The Regime – داستان یک فروپاشی!

نقد سریال The Regime – داستان یک فروپاشی!

The Regime یک مینی سریال در ژانر طنز سیاسی و محصول سال ۲۰۲۴ آمریکا می‌باشد که توسط کمپانی HBO توزیع شده است. استیون فریرز (Stephen Frears) و جسیکا هابز (Jessica Hobbs) کارگردانی The Regime را عهده دار بودند. کارگردانان، فیلم را براساس فیلم‌نامه‌ای از ویل تریسی (Will Tracy) که تهیه کننده اجرایی آن نیز هست، ساخته و پرداخته‌اند. The Regime امتیاز میانه‌ای را از سوی مردم و منتقدان دریافت کرده و با این وجود کیت وینسلت با بازی کم‌نظیر خود مورد ستایش قرار گرفته است.

کیت وینسلت (Kate Winslet) در نقش النا ورنهام، صدراعظم یک حکومت خودکامه اروپای مرکزی (که به تدریج موقعیت خود را در معرض خطر آشفتگی داخلی می بیند)، ماتیاس خونارتز (Matthias Schoenaerts) در نقش هربرت زوبک، نقش مکمل، معشوقه، گارد شخصی و مشاور قابل اعتماد الینا، گیوم گالین (Guillaume Gallienne) در نقش نیکلاس ورنهام، شوهر فرانسوی و شعر دوست النا، آندریا رایزبورو (Andrea Riseborough) به عنوان اگنس و مادر خونی فرزند الینا و زنی که مدیریت کاخ را به دست دارد، دنی وب (Danny Webb) به عنوان لاسکین، رئیس سازمان امنیت کشور، هنری گودمن (Henry Goodman) و دیوید بامبر (David Bamber) به ترتیب در نقش‌های سینگر و شف، وزرای کشور، در The Regime نقش‌آفرینی می‌کنند.

محکوم به سقوط!

The Regime

الینا ورنهام به عنوان صدراعظم یک کشور اروپایی که دچار هیپوکندریا می‌باشد، بعد از به پایان رساندن رشته پزشکی، به سیاست روی آورده تا یک کشور (غیر واقعی) در اروپای میانه را رهبری کند. الینا می‌ترسد که به همان بیماری ریوی که پدرش را از پای درآورده، دچار شود. بنابر دستور می‌هد که کاخ را با وسواس زیاد ایزوله کنند. سرجوخه هربرت زوبک را که اخیراً به خاطر قتل عام معدن‌چیان معترض به شرایط بد کاری رسوا شده بود، استخدام می‌کند تا هوا را با رطوبت سنج در مسیر الینا تست کند. هربرت وفاداری و استعداد جنگی خود را در طی یک سوءقصد ثابت می کند و به زودی الینا، تحت تاثیر او قرار می‌گیرد.

الینا کاملا خردمندی خود را از دست می‌دهد و تمام مسائل موجود را به هربرت واگذار می‌کند. اعتقادات و درمان‌های طب سنتی غیر علمی هربرت و حتی سیاست و ایدئولوژی‌های او را تمام و کمال می‌پذیرد. در نتیجه کشور در انزوا قرار می گیرد. مشکل این است که هربرت نیز از نوعی جنون لحظه‌ای رنج می‌برد و شخصیت نرمالی ندارد. با این وجود النا را دوست دارد. تنها چیزی که او واقعاً می خواهد این است که کسی بی سر و صدا به او بگوید که چه کاری انجام دهد تا بتواند آن کار را عملی کند؛ یک سرباز تمام و کمال!

The Regime

الینا و هربرت یک ترکیب خطرناک قابل پیش بینی را تداعی می‌کنند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که در معدن کبالت خود، با آمریکا شراکت نکنند و در نهایت بسیاری از کارخانه‌های چغندر قند خود را با چین شریک می‌شوند و در همین حین، برای گسترش کشور، با حمله‌ای غیر منتظره خاک خود را افزایش می‌دهند و بسیاری از کارگران خود را از زمین‌های کشاورزی بیرون می‌رانند و آنان را به بیکاری می‌کشانند. علاوه بر این چندی از مقامات حکومتی با تجربه را، راهی زندان می‌کنند و در نتیجه تمام این اعمال، کشور در معرض فشار برون مرزی قرار می‌گیرد و همچنین به سوی شورش داخلی قدم برمی‌دارد. بنابراین فروپاشی خیلی زودتر از آن‌چه که الینا تصورش را کند، اتفاق می‌افتد.

این سریال یک سال را در کاخ یک رژیم استبدادی در حال فساد و سقوط به تصویر می‌کشد. صدراعظم الینا ورنهام پس از مدتی ، نکردن کاخ به طور فزاینده‌ای پارانوئید و بی‌ثبات می‌شود و به سربازی بی‌ثبات‌تر از خودش، هربرت زوبک، به‌عنوان یک فرد معتمد و عاشق روی می‌آورد. پس بعید نیست که با افزایش نفوذ زوبک بر صدراعظم، تلاش های الینا برای گسترش قدرت خود، بدون آن‌که خودش بفهمد در نهایت منجر به شکاف کاخ و کشورش می‌شود. تقریبا اکثر وفادارانش در کاخ به او خیانت می‌کنند و در بحبوحه جنگ کشور را ، می‌گویند. الینا نیز حتی در این مسیر، فرزند خوانده خود را پشت سر می‌گذارد. اما در نهایت تصمیم به مرگ هربرت می‌گیرد و با نفوذ آمریکا، نقش جدیدی را برای مردم بازی می‌کند و به مسند قدرت بازمی‌گردد.

کاخ دل‌مرده صدراعظم

The Regime

The Regime همان‌طور که پیش‌تر گفته شده، داستان فروپاشی یک نظام مستبدانه با حاکمیتی دچار تزلزل می‌باشد. داستان و محتوا، قابل بسط و پردازش است اما کارگردانی چنگی به دل نمی‌زند. بیش از هر قاب گشاده و دل‌بازی، کارگردان فیلم را از کلوز آپ‌های متعدد پر کرده است. این قاب‌های نزدیک، آن‌قدر در طول فیلم زیاد هستند که می‌توانید تعداد رگ‌های بیرون زده صورت هربرت را حین عصبانیت یا حتی چین و چروک‌های الینا را به خاطر بسپارید. فرقی هم ندارد که بازیگران در خواب باشند یا در بیداری. همچنین در شرایط مختلف احساسی و روانی اعم از خشم و شادی و غم و استرس تنها دست‌آویز کارگردان برای نمایان ، حالات مختلف کاراکترها، فقط زوم ، بر چهره‌هاشان است.

کارگردان سعی کرده شکوه و عظمت کاخ و اشراف را با سینی‌های غذایی که از آشپزخانه راهی اتاق صدراعظم می‌شوند یا با رنگ‌های فاخری که لباس‌ها تداعی می‌کنند یا با باغ گل‌های متنوع نمایان کند. با این وجود، آن‌طور که باید یک حکومت بزرگ و متکبر در مقابل چشمان بیننده تصویر شود، به بار ننشست. در قسمت‌های ابتدایی وسواس الینا منجربه به این شد که تمام کاخ مثل یک بیمار در حال بستری بین مواد شوینده و نایلون‌های بهداشتی درست مانند یک مومیایی به نظر برسد. در سه قسمت اول انگار همه چیز در میزانسن صحنه دست به دست هم داده است تا پوسیدگی یک اثر فاخر را تصویر کند. با این که می‌توانست در فضای مورد نظر، اجزا، طلایی و براق، گران‌مایه و پر بها به نظر برسد، اما گرد خاکستری و مرده است که سرسرای کاخ را می‌پوشاند.

The Regime

کاخی دل‌مرده که از هیچکدام از وسائل زینتی و کاربردی‌اش بهره‌ای نمی‌برد! این سکانس‌ها بهترین کد‌ها برای نشان دادن عظمت پوسیده الینا و کاخ پادشاهی به شمار می‌روند. در قسمت‌های میانی امکانات جالب و شگفت‌آور صحنه‌ها کم شد و بیشتر تمرکز بر احساسات آنی کاراکتر‌ها متوجه شد. جدای از این، ایده‌های کارگردانی در بسیاری از مواقع، کهنه و قدیمی تجسم می‌شوند. مثلا اضافه ، هاله نور بر صورت الینا زمانی که هربرت او را می‌بیند، یک صحنه عاشقانه کلیشه‌ای است که چهره‌ این دو را بشاش و پر تابش رقم می‌زند. البته تا حدودی هم می‌شود این موضوع را به پای بخش کمدی ماجرا گذاشت.

استفاده از متد‌های عجیب درمان، مثل قرار گرفتن در باکس اکسیژن و یا حضور در جلسه تعیین وضعیت کشور درست زمانی که صدراعظم در وان یخ فرو رفته، همچنین خوردن خاک و مالیدن خردل به بدن و چندی دیگر، همه و همه از خلاقیت‌های کارگردان برای نشان دادن یک حکومت مریض و فاسد با رهبری یک انسان روان‌پریش می‌باشد. با وجود ایده‌های خوب، زوایای ثبت تصویر و کادر‌های بسته شده تقریبا افتضاح بودند. The Regime با فضاپردازی خیالی و تا حدود کمی رگه‌های انتزاعی، مخاطب را مجاب کرده که به انتظار کادر‌های غیر واقعی و تجسم اتمسفر غیر منتظره‌ای بنشیند. به همین دلایل نتوانست بیننده را از انتظار درآورد!

The Regime

در قسمت‌های انتهایی، آن‌چه که تصویر قصد نمایان کردنش را دارد تا حدی نتیجه می‌دهد! شور شورشیان و تقابل صدای هلیکوپتر‌ها با محیط آرام و دل‌انگیز کاخ در شب کریسمس، یک کمدی سیاه از جامعه‌ای طبقاتی است. که در آن طبقه حاکم دانسته دل به اعتماد و امنیت می‌بندد و آن‌قدر این افکار در ذهن او قابل باور می‌شوند که دروغ بزرگ همیشه در بالا زیستن را تماما می‌پذیرد و شکی به دل و جانش راه نمی‌دهد. در صورتی که بیرون از کاخ، مردم از عادت گذر کرده‌اند و خواستار تغییر، نه تنها در روند سطحی بلکه در هر آن‌چه که تا به الان بوده و نباید باشد، هستند. بنابراین ما به عنوان مخاطب تنها با صدای شورشیان و اخباری که از بیرون صحنه می‌رسد و یک جمله که به عنوان پانویس در زیر صحنه ذکر می‌شود که کیلومتر‌های نزدیک‌شدن مردم را به کاخ اعلام می‌کند، شرایط را پردازش و آن را درک می‌کنیم.

سازندگان در قسمت پنجم موفق‌تر عمل می‌کنند. چرا که توانستند با کم‌ترین خلاقیت، بهترین درک را از شرایط دوگانه جنگی کشور به تصویر بکشند. از رها سازی یک ماهی در انتظار سفره شب عید گرفته تا کادری بسته از صورت سرد و یخ‌زده اگنس (خدمت‌گذار وفادار صدراعظم) که بر زمین سرد کاخ، در آغوش مرگ خوابیده است. در این قسمت دیالوگ‌ها ارزش و بار محتوایی خود را از دست می‌دهند؛ چرا که تصویر آن‌قدر مشوش و شلوغ و پر تکاپو هست که تمرکز بر کلام و دیالوگ از دست می‌رود. این مسئله در شرایط این‌چنینی اشتباه نیست. چرا که سنگینی سکانس‌های شلوغ به قدری زیاد و پرقدرت حس می‌شود که اضافه شدن سخن‌ها می‌تواند از هیجان آن بکاهد.

همه چیز درباره الینا است!

The Regime

ایده داستانی The Regime را بارها در ژانر‌های مختلف به ویژه در فیلم‌های تاریخی به تماشا نشستیم، با این وجود آن‌چه که The Regime را متفاوت می‌کند، پردازش و شاخ و برگ دادن به داستانی از دو طبقه مختلف اجتماع است، با تمرکز بر از هم گسیختگی روان صدراعظم و جنون او در پیش‌برد حکومت! الینا نمونه بارز یک حاکم مستبد و تشنه قدرت است که با وجود همه مضیقه‌های سیاسی و اجتماعی در وهله اول به زندگی فردی و شخصی خود می‌پردازد. بدون این که موضوعیت مشترکی با کشور داشته باشد! در واقع او دارای نوع افراطی از خود‌خواهی آمیخته با دیوانگی می‌باشد و داستان با پافشاری بر ایدئولوژی بی‌خرد و متوهمانه او است، که مسیر دراماتیک خود را آغاز می‌کند و به پایان می‌رساند.

بنابراین The Regime داستانی برای بازگو ، دارد اما انگار میانه راه، خط روایی از دست می‌رود و دوباره در انتها به فراز قصه بازمی‌گردد. دیالوگ‌های طراحی شده برای شخصیت‌ها، نوع متفاوتی از کمدی می‌باشد که حقیقت را رک اما با تصاویری احمقانه برای به سخره گرفتن شرایط حاکم محور یک جامعه بر دایره می‌ریزد. داستان و شخصیت اصلی آن همه تلاش خود را به کار می‌گیرند تا مخاطب تصویری منزجرانه از درون کاخ به دست آورد. تصویری از حماقت تمام افراد کابینه الینا. قصه‌گوی The Regime هر کاراکتری که باشد، انتهای خط روایی خود را به الینا وصل می‌کند. انگار که جدای از توصیف یک کشور در حال فروپاشی، The Regime راجع به خلقیات و چگونه حضور داشتن الینا به عنوان یک فرد قدرتمند سیاسی است.

The Regime

حکومت مستبدی که الینا راه‌اندازی می‌کند یک چاله برای ملت و یک چاه برای خودش به شمار می‌رود. حکومت در The Regime مثال کوچکی است از سلطه‌طلبی‌های بزرگ جهان سرمایه‌داری امروز! آن‌چه که این دولت با آن روبه‌رو است نه مردم و نه افراد خارج مرزی که دندان تیز کرده‌اند نیست، بلکه زیاده‌خواهی و بدطینتی حکام همان مرز می‌باشد. تزویرِ تمام شخصیت‌های بالای حکومتی است که یک کشور پردرآمد و جدید را در The Regime به سقوط محکوم می‌کند. ظاهرنمایی وزرا، در بسیاری از شرایط به ویژه اوضاع بحرانی، بیشتر منجربه فرود می‌شود تا الینا و هربرت! چرا که به نظر می‌رسد این دو نفر از قید خرد رها شدند و با نوعی از بیماری روانی روبه‌رو هستند؛ که قدرت تفکر و استدلال را از آن‌ها ربوده است.

با این وجود چیزی که این حکومت مستبد به خوبی یاد گرفته، بازیگری در مقابل دوربین و چشمان مردم است. هر کدام این افراد به مثابه یک قصه گو خوب عمل می‌کنند و به راحتی در لباس‌های گران‌قیمت خود قایم می‌شوند اما آن‌چه که بدیعی است روی دیگر سکه تاریک و تلخ این سیاست‌مداران است. در واقع خط داستانی سعی دارد با گفتن واقعیت‌های تلخ با ماسکی طنز و افراطی، چشمان مخاطبین را در رابطه با آن‌چه که در جامعه فاشیستی و کاپیتالیسم در جریان است، باز کند. The Regime تنها اشل کوچکی از ننگ بزرگ چنین دولت‌هایی می‌باشد. در راهرو‌های کاخی که الینا بر آن حکم می‌راند می‌شود بوی فساد را همراه با توهم کپک‌ها بر دیوار حس کرد، بنابراین چنین حکومتی قطعا محکوم به فنا است.

کاراکتر‌های آگاهِ نادان!

The Regime

به واشکافی چندی از شخصیت‌ها بپردازیم. ابتدا با الینا که صدر شخصیت‌های The Regime قرار دارد شروع می‌کنیم! الینا به عنوان صدراعظم کشوری از اروپای میانه که قادر بود صدراعظم قبلی را در مدت کوتاهی بیرون بیاندازد و جانشینی خود را سفت پایه‌گذاری کند، توانست جنبه‌های مختلفی از حالات و رفتار خود را به تماشا بگذارد. از قسمت اول متوجه وسواس شدید و متوهمانه او می‌شویم. برای شخصیت الینا فرقی نمی‌کند که چه چیزی یا چه کسی وسواسش را برانگیخته کند؛ چرا که او نسبت به تمام سودا و مالیخولیایی که برایش پیش می‌آید با بیشترین حد افراط به مقابله می‌پردازد. لحظه‌ای به رطوبت و لحظه دیگری به گرما و بو حساسیت پیدا می‌کند.

علاوه بر این The Regime الینا را به عنوان یک فرد دو قطبی معرفی می‌کند. او می‌تواند آن‌چنان عصبانی باشد که جنگی چند سویه با کشور‌های مختلف راه بیاندازد و به هجوم آنی به مرز‌های یک منطقه بپردازد و لحظه‌ای دیگر یک عاشق مهربان و دوست داشتنی به نظر برسد که حاضر است همه چیزش را فدای معشوق کند. چیزی که در دو حالت مورد نظر او قطعی است، مصمم بودن می‌باشد. تصمیمات آنی صدراعظم قابل بازگشت نیستند چرا که او عادت دارد بعد از گفتن یک ایده احمقانه، بلافاصله آن را تصویب و به مرحله عمل برساند. چه اخراج مهم‌ترین وزرای کشورش باشد و چه تن دادن به خوردن خاک و ، برای بهبود بیماری! الینا آن‌چنان تحت تاثیر تصمیمات لحظه‌ای می‌باشد که کاراکترش تبدیل به یک دیوانه بدون فکر می‌شود!

The Regime

هربرت به عنوان نقش مکمل او در The Regime حضور دارد. به نظر می‌رسد کاراکتر هربرت بر جنون الینا دامن می‌زند. در اولین ملاقات این دو، الینا باور دارد که انگار برای هم ساخته شدند. دو قطب هم‌سو که تشنگی‌های یکدیگر را سیراب می‌کنند و آن‌قدر در مسیر یکدیگر پیش‌روی می‌کنند که هر آنچه که در مسیر باشد را به باد فنا می دهند. چه اطرافیانشان و چه کل کشور را. دیوانگی هربرت از خشم بی‌انتهایی نشات می‌گیرد که از گذشته او آغاز شده. اطلاعاتی که از گذشته او به دست می‌رسد اخباری از ضرب و شتم مادرش می‌باشد. همچنین او به نام قصاب مورد خطاب قرار می‌گیرد و خودش را بابت افکارش با ضربه‌های سنگین و متمادی مورد حمله قرار می‌دهد.

همه این موارد کد‌هایی هستند برای این که هربرت را به عنوان یک آدم با مشکل کنترل رفتار بشناسیم. شخصیت پردازی او بر پایه خشم و نفرت شکل گرفته و درست نقطه مقابل آن را نیز با الینا برای نخستین بار حس می‌کند. با این وجود تا وقتی یک شخصیت دل‌داده باقی می‌ماند که چیزی از خط‌ قرمزش رد نشود. هربرت با تمام این تفاسیر انگار از آسیب دیدن و تحت سلطه بودن نیز خوشش می‌آید. به نظر می‌رسد کاراکتر او به نوعی حس تعهد فروتنانه و تحت فرمان نیازمند است تا بتواند از این مسئله لذت ببرد. به نظر می‌رسد او دچار نوعی از تناقض رفتاری عجین با اجبار و غم می‌باشد.

The Regime

اگنس یکی از کاراکتر‌های کمک‌ کننده و ثانویه The Regime می‌باشد. زنی قدرت‌مند که سرمای چهره‌اش به آن‌چه که می‌خواهد پنهان کند یاری می‌رساند. ممکن است به نظر برسد که پردازش شخصیت او کار ساده‌ای است. چرا که در تمامی چنین فیلم‌هایی که سرنوشت یک حکومت را تصویر می‌کنند، شخصی هست که به عنوان دست راست وفادار در جریان تمامی کار‌ها هست. با این وجود شخصیت او پیچیده و صبور و خردمند است. اگنس فرزند صدراعظم را در رحم خود حمل کرده و بیش از الینا برایش مادری می‌کند با این حال در قبال کار‌های کاخ آن‌قدر سفت و سخت عمل می‌کند که بعید نمی‌دانید او یک قتل را با خونسردی به انجام برساند.

چندی از افراد نیز به عنوان سیاست‌مداران بالارتبه در The Regime حضور دارند. افرادی کلیشه‌ای در دستگاه دولت که هر آن‌چه که حاکم درخواست کند را بدون چرا و اما می‌پذیرند و به مرحله اجرا می‌رسانند. البته گاهی به توضیح شرایط می‌پردازند. خب طبیعی هم هست انگار منفعت طلبی آنان طبقاتی می‌باشد. برخی از این جممعیت کمتر به فکر آسیب به جامعه (مانند لاسکین، یکی از وزرا) و برخی تماما در پی آسیب به اجتماع (درست شکل ویکتور، یکی از دو روترین وزرای کاخ) و افرادی نیز وجود دارند که تقریبا خنثی هستند (مثل نیک همسر الینا) و صرفا زیست فاخر برایشان حائز اهمیت است. به هر جهت آن‌چه که اهمیت دارد، فساد تمام این انسان‌ها و طمع آنان برای رسیدن به مسند قدرت است.

کلام آخر

The Regime

باید گفت که طراحی لباس در تکامل الینا نقش بزرگی را ایفا می‌کرد. انگار اقتدار صدراعظم، میزان قابل توجهی به گریم و لباس او وابسته است. البته الینا شیوه خود را در استایل مورد نظر چند باری تغییر می‌دهد. اولین بار وقتی است که او به هربرت، یک ناسیونالیسم راست‌گرای افراطی باور پیدا می‌کند و در نتیجه همین باور و زیست مد نظر سرجوخه است که از لباس‌های فاخر و تک رنگ به پوششی گلدوزی شده و مردمی روی می‌آورد، درست به شیوه ناشیانه پوپولیست‌ها! او بارها رویه خود را تغییر می‌دهد و اکثرا تمام این تغییرات بر حسب احساسات الینا اتفاق می‌افتند. الینا جهتش را به دفعات تغییر می‌دهد اما قدمی در راستای اصلاح سیستم قضایی بیمار گونه کشور برنمی‌دارد.

The Regime

تیک‌های عصبی کاراکتر الینا به ویژه افتادگی لب پایین که در مواقع ترس و غم و استرس بروز پیدا می‌کند نیز از ریزه بینی‌های کارگردان به شمار می‌رود. در مجموع بازیگران به ویژه کیت وینسلت به خوبی هنرنمایی کردند اما کارگردانی با وجود پتانسیلی که در داستان وجود دارد، نتواست به درستی ظهور پیدا کند. بهتر می‌شد اگر طبقه کارگر می‌توانست با سلاح ناامیدی خود که آنان را به تشویش وا می‌دارد، بیشتر در سکانس‌ها حضور می‌داشت. در نهایت این فیلم در قسمت انتهایی توانست تا حدودی موفق شود که مخاطب با شخصیت‌های نفرت‌انگیز فیلم، همدلی کند.

The Regime طنز سیاسی است از شرایط بحرانی یک کشور بدون این که خود حاکم آن را بپذیرد یا باور کند. این مینی سریال ارزش دیدن را دارد اما خام بودن آن منجربه از دست رفتن تمرکز می‌شود. باید دانست که ابزار کافی در صحنه وجود دارد که سازندگان نتوانستند به درستی آن‌ها را به بازی بگیرند و تصویر کم‌تر دیده شده‌ای را خلق کنند. با این وجود داستان The Regime اتفاقی باورپذیر را در قالب خنده‌آور و حماقت‌گونه‌ای رقم می‌زند.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-the-regime-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7

نقد و بررسی فیلم Wicked Little Letters

نامه های کوچک شیطانی با اولیویا کولمن و جسی باکلی. این کمدی-درام بریتانیایی یک کمدی-درام بریتانیایی ملایم سرگرم کننده، اما بسیار ساده است، فیلمنامه ای از جانی سویت و کارگردانی تئا شاروک، با روحیه فمینیستی که داستان اصلی آن در اصل رمان آگاتا کریستی به راز تبدیل می شود. پیش از این، برای اطلاعات بیشتر در مورد بررسی فیلم “نامه های کوچک شرورانه” ما با ویجیاتو همراه باشید.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

در Wicked Little Letters، زمانی که مردم شهر لیتل همپتون نامه‌های عجیب و توهین‌آمیز دریافت می‌کنند، یک مهاجر ایرلندی متهم به جنایت می‌شود، اما گروهی از زنان در شهر مشکوک می‌شوند و تحقیقات خود را برای کشف حقیقت شوم‌تری آغاز می‌کنند.

در این داستان که به گفته سازندگان فیلم برگرفته از وقایع واقعی است، کارگردان Thea Sharrock ما را به انگلستان دهه 1920 می برد، جایی که همه چیز کمی گل آلود بود و همسایه ها همه چیز را در مورد شما می دانستند زیرا مردم محلی زیاد شایعه می کردند و همه دوست داشتند شایعات کنند. در این میان پیام های عجیبی به خانه های مردم این شهر ارسال می شود که همه انگشت اتهام و تهمت را به سوی زنی به نام رز مهاجر می گیرند.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

اما از همان دقایق اول مشخص است که مقصر رز نیست، بلکه طبق قوانین ژانر، افسران پلیس حقه باز و همسایه های اصلی همه چیز را به گردن غریبه ای می اندازند که در دید آنها نیست. یک چیز در مورد این شهر برجسته است، در واقع، به نظر می رسد اکثر ساکنان لیتل همپتون افراد مسن غمگینی هستند که اکنون به پایان زندگی خود نزدیک شده اند.

با وجود این نکته، می توان فهمید که چرا انگشت اتهام به سمت زنان مهاجر است. اما چرا؟ زیرا رز یک زن جوان بد دهن است که سخنان تندش بی پروا از دهانش بیرون می آید. او همچنین دوست دارد تا آخر شب در بار بنشیند و سر و صدای زیادی ایجاد کند، بنابراین این شخصیت از نظر روحی به بازنشستگان و افراد مسن محل نزدیک نیست.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

اما فیلم «نامه های کوچک شیطان» با طرح پیچیده پلیسی مخاطب را غافلگیر نمی کند. اما مشکل چیست؟ دلیل اصلی به دست نیاوردن لحن معمایی فیلم این است که لیست مظنونان محدود است و راه حل معما نیز جایی در میانه داستان قرار گرفته است. این بدان معناست که نویسنده و کارگردان عمداً به فضای دنج بریتانیای قدیم، اسکلت های موجود در کمد خانواده های به ظاهر شاد و سیستم های اجتماعی عقب مانده و مردسالار تکیه می کنند، زیرا رمز و راز داستان بی اهمیت است.

شاید منظور من از نظام اجتماعی عقب مانده و مردسالار چیست؟! خوب، معنی واضح است، در تمام طول پخش این فیلم، مردها دائماً با زنان بداخلاقی می کنند و معتقدند زنان باید به تنهایی ازدواج کنند، لباس بشویید، آشپزی کنند و بتوانند برای سرگرم ، شوهرانشان حرف های کوچک بزنند. . در نتیجه، روح فیلم بر یک موضع احساسی فمینیستی متمرکز است که البته برخاسته از واقعیت های مردسالارانه بریتانیا در آن زمان است.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

بنابراین، واضح است که چرا فیلم نسبتاً بی سر و صدا اکران شد و موفقیت چشمگیری نداشت. دلیل اصلی این است که داستان فیلم فاقد جرقه و پیچش های داستانی غیرمنتظره است. اگرچه بازیگران و بازی‌هایشان عالی هستند، اما دیالوگ‌ها گاهی اوقات می‌توانند لبخندی بر لبتان بیاورند، اما کل زمان‌بندی روایت داستان باعث می‌شود احساس کنید که همه چیز بیش از حد سرد و ساده است.

در واقع، کارگردان سعی کرد فیلم کوچک خود را با چند روایت ماجراجویانه، اشاره به یک داستان پلیسی، تاریخچه ای از اخلاق مردانه بریتانیایی و حتی کمی روان درام بچسباند. از توضیحات من، حتما متوجه شده اید که “نامه های کوچک شرورانه” تا حدودی شبیه به فیلم معروف دیگر بریتانیایی “بانشیز اینیشرین” به کارگردانی مارتین مک دونا است. در این اثر شاهد درگیری همسایه هایی بودیم که زمانی با هم دوست بودند. اما خوبی فیلم مک دونا این است که او با دانش به موضوع خود نزدیک می شود، اما از نظر درام، کمتر کسی می تواند با این اثر ایرلندی امروز مقایسه شود.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

از سوی دیگر، Wicked Little Letters هنوز هم فیلمی آرامش بخش برای طرفداران سینمای بریتانیا است که به درستی جامعه محافظه کار و اندیشه های مردسالارانه انگلستان آن زمان را متهم می کند، اما فیلم زبان و سبک بصری خاص خود را ندارد. اگرچه شاروک به عنوان کارگردان یک محیط فوق العاده برای کمدی ایجاد می کند. اما این فیلمنامه است که در بیان کمدی جنایی لنگ می زند.

به جای استفاده از ایده یک معمای جالب و گسترش آن در محدوده ژانر کمدی جنایی و البته استفاده از شخصیت ها برای بررسی، از اواسط فیلم ناگهان به یک داستان کمدی اما نسبتا مسطح تبدیل می شود. درباره زنانی که مغرضانه هستند و برای عدالت در نظام حقوقی مبارزه می کنند. سیستمی که از نظر ساختاری آنها را پس می زند و این افراد را جدی نمی گیرد. مطمئناً این یک بخش آموزشی از تاریخ است، اما نحوه ارائه آن پیام را کمی ضعیف می کند.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

گذشته از این، همه شخصیت‌های فیلم آنقدر کلیشه‌ای هستند و همه جزئیات آنقدر اغراق‌آمیز هستند که داستان به نوعی به یک شوخی بزرگ تبدیل می‌شود، زیرا زنان نیز جدی گرفته نمی‌شوند.

بنابراین، فیلم شاروک، علیرغم اهمیت تاریخی‌اش، به داستان دیگری درباره زنان «رهایی از قید مردان» تبدیل می‌شود که شعار و مکرر جنبش‌های سینمایی آن زمان است. اما همه این نکات با دوز مشخصی از طنز بریتانیایی پوشیده شده است که با الفاظ تند تند تند تند شده است. نفرین ها به عنصری سنگین تر از آنچه که فکر می کنید در فیلم تبدیل می شوند.

سینمای بریتانیا: بررسی فیلم

در پایان باید گفت: برای مخاطبان سینمای بریتانیا، این فیلمی است که به همان اندازه که ضعیف است، سرگرم کننده است. به خصوص که کلمن و باکلی نقش های خود را به خوبی در آغوش گرفتند و بازی کردند. به همین دلیل، Wicked Little Letters به ​​مخاطبانی که عاشق چنین سینمایی هستند توصیه می شود. نه به خاطر پیام یا به خاطر اینکه خوب ساخته شده است، بلکه به این دلیل که هنوز برای بیش از یک ساعت و نیم سرگرمی بدی نیست.

این تعاریف به معنای کمدی و سینمای تاریخی بریتانیا است. این اثر اگرچه تفاوت های زیادی با دوران اوج این سینمای مخاطب پسند بریتانیا دارد، اما لحن آن گاه یادآور فیلم های اخیر این نوع سینما مانند اثری مانند Lady in the Van است.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-wicked-little-letters-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%AC%D9%86

بهترین گوشی گیمینگ ارزان شیائومی

در دهه گذشته، با توسعه روزافزون تکنولوژی، گوشی‌های هوشمند به یکی از ابزارهای اصلی برای تجربه بازی‌های تبدیل شده‌اند. شرکت‌های مختلف تلاش می‌کنند تا با ارائه گوشی‌های گیمینگ با عملکرد و ویژگی‌های منحصر به فرد، نیاز کاربران حرفه‌ای و علاقمند به بازی‌های جدید را برآورده سازند.

یکی از بزرگترین نام‌ها در این حوزه، شیائومی (Xiaomi) است، که با محصولات باکیفیت خود توانسته به سرعت محبوبیت زیادی به دست بیاورد و به عنوان یکی از اصلی‌ترین رقبا در بازار گوشی‌های گیمینگ شناخته بشود.

منتهی پیش از شروع این مقاله توصیه می‌شود که اگر به دنبال لیستی جامع از گوشی گیمینگ تا ۱۵ میلیون هستید، مقاله مرتبط با این موضوع را از ویجیاتو بخوانید.

همچنین اگر به دنبال لیستی از گوشی گیمینگ شیائومی هستید، مقاله مرتبط با این موضوع را از ویجیاتو بخوانید. همچنین اگر طرفدار گوشی‌های گیمینگ سامسونگ هستید، می‌توانید مقاله مرتبط با دوست داشتنی‌ترین گوشی های گیمینگ سامسونگ را نیز بخوانید.

بهترین گوشی گیمینگ ارزان شیائومی

گوشی‌های پرچمدار گیمینگ شیائومی با توجه به نقدهای مثبت و بازخوردهای مطلوب از کاربران، به سرعت جایگاه ویژه‌ای در بازار گوشی‌های هوشمند گیمینگ به دست آورده‌اند. در ادامه این راهنمای خرید از ویجیاتو به جهت تسهیل پروسه‌ی انتخاب و خرید شما، به معرفی بهترین گوشی مخصوص بازی ارزان شیائومی می‌پردازیم.

برای آگاهی درباره المان‌های حائز اهمیت گوشی‌های گیمینگ پیشنهاد می‌کنم مقاله (هرآنچه که باید پیش از خرید گوشی گیمینگ بدانید) را مطالعه کنید. 


گوشی گیمینگ شیائومی ارزان چه ویژگی‌هایی دارد؟

یکی از اصلی‌ترین عوامل تاثیرگذار بر تجربه گیمینگ، استفاده از پردازنده قدرتمند است. گوشی‌های گیمینگ شیائومی از پردازنده‌های برجسته مانند اسنپدراگون (Snapdragon)، چیپ A13 Bionic اپل، Exynos 990، و Kirin 990 بهره می‌برند. این پردازنده‌ها باعث اجرای بی‌لگ و پرسرعت بازی‌ها می‌شوند و تجربه‌ی گیمینگ کاربر را به یک سطح جدیدی ارتقا می‌دهند.

صفحه‌ نمایش گوشی، به عنوان یک عنصر کلیدی در تجربه گیمینگ مطرح است. گوشی‌های گیمینگ معمولاً دارای صفحه‌ نمایش‌هایی با کیفیت ساخت و نرخ تازه‌سازی بالا هستند. رفرش ریت یا نرخ تازه‌سازی (Refresh rate) که با هرتز (Hz) اندازه گیری می‌شود، به تعداد بروزرسانی‌های صفحه‌ نمایش در یک ثانیه گفته می‌شود و از عوامل تاثیر گذار در یک گیم پلی راحت و جذاب است.

همچنین شما می‌توانید از طریق این لینک به لیستی از بهترین گوشی گیمینگ شیائومی دسترسی داشته باشید.

نرخ تازه‌سازی بالاتر به معنای حرکت نرم‌تر، روان‌تر و تاخیر کمتر در بازی، که به طور ویژه اثر خود را در بازی‌های سرعتی نشان می‌دهد. در نتیجه صفحه نمایش‌های شیائومی این امکان را به گیمرها می‌دهد تا از تصاویر با وضوح بالا و رنگ‌های زنده‌تر در هنگام بازی لذت ببرید.

در دنیای گیمینگ، گرمای زیاد تولید شده توسط دستگاه می‌تواند به یک چالش تبدیل شود. گوشی‌های گیمینگ شیائومی از سیستم‌های خنک‌کننده پیشرفته برخوردارند که از افزایش عملکرد و جلوگیری از افت سرعت به دلیل گرمای زیاد جلوگیری می‌کنند.

حافظه رم (RAM) برای اجرای همزمان بازی‌ها و برنامه‌ها بسیار حیاتی است و عامل مهمی در داشتن گیم‌پلی بدون لگ است. پیشنهاد می‌کنیم گوشی‌ای تهیه کنید که حداقل ۸ گیگابایت رم را داشته باشد، تا از بازی‌ها در بهترین حالت ممکن لذت ببرید.

فضای ذخیره سازی به دلیل اینکه اکثر بازی‌ها دیتا و حجم بالایی دارند اهمیت زیادی پیدا کرده است. سعی کنید گوشی‌ای تهیه کنید که حداقل حافظه‌ی داخلی ۶۴ گیگابایت را داشته باشد و یا مجهز به اسلات MicroSD برای افزایش فضای ذخیره سازی باشد.

بازی ، از جمله پردازش‌های سنگین است که در کنار صفحه نمایش‌های بزرگ و نرخ بروزرسانی بالا، انرژی بسیار بالایی هم مصرف می‌کند. در نتیجه، توصیه می‌شود باتری که حداقل ظرفیت حدود ۴۵۰۰ میلی آمپر ساعت (mAh) را دارد تهیه کنید، تا به مدت طولانی و بدون نگرانی از تخلیه باتری، در دنیای پر هیجان بازی‌ها حضور داشته باشید.


گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco C40

پوکو C40 شیائومی، از چیپست یازده نانومتری JLQ JR510 بهره می‌برد. این تراشه توانایی ارائه عملکرد بسیار خوبی در حد و اندازه یک گوشی میان‌رده در اجرای بازی‌های محبوب و نرم‌افزار‌های کاربردی دارد. همچنین، از Mali-G57 MC1 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco C40

شیائومی Poco C40 توانایی اجرای بازی‌های جدید را دارد اما برای اجرای بدون لگ و بهتر، پیشنهاد می‌کنیم که تنظیمات گرافیکی بازی‌ها را روی حالت low (پایین) قرار دهید. صفحه نمایش این گوشی، مجهز به پنل IPS LCD با ابعاد ۶.۷۱ اینچ و رزولوشن ۷۲۰ در ۱۶۵۰ پیکسل است. نمایش ۲۶۸ پیکسل در اینچ، حداکثر روشنایی ۴۰۰ نیت (شمع در متر مربع) و نرخ تازه سازی ۶۰ هرتز، از دیگر قابلیت‌های این صفحه‌ نمایش است.

اما به دوربین پوکو C40 شیائومی بپردازیم. دوربین‌های قسمت پشتی این گوشی، شامل دوربین اصلی با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسل از نوع لنز واید و ۲ مگاپیکسل سنسور تشخیص عمق تصویر است. طراحی ناچ واتردراپ با بریدگی قطره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌ نمایش، سنسور دوربین سلفی با رزولوشن ۵ مگاپیکسل را در خود جای داده است.

قابلیت ضبط ویدیو با حداکثر کیفیت 1080p و سرعت ۳۰ فریم در ثانیه هم از دیگر قابلیت‌های سنسور دوربین اصلی این گوشی است. گوشی پوکو C40 به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ و رابط کاربری MIUI 13 عرضه می‌شود.

با حافظه داخلی ۳۲ گیگابایت با ۳ گیگابایت رم و ۶۴ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم موجود است. خوشبختانه گوشی پوکو C40، دارای درگاه کارت حافظه microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است.

یکی از قدرتمند‌ترین مشخصات در نظر گرفته شده برای این گوشی گیمینگ، باتری با میزان ظرفیت ۶۰۰۰ میلی‌آمپر‌ساعت است که کمتر گوشی در این بازه قیمتی از چنین باتری قدرتمندی بهره برده است. این باتری همچنین، دارای فناوری شارژ سریع ۱۸ وات است.

این گوشی گیمینگ شیائومی در ابعاد ۹.۲ × ۷۶.۶ × ۱۶۹.۶ میلی‌متر و وزن ۲۰۴ عرضه می‌شود، که به نسبت بسیاری از گوشی‌های هوشمند دیگر وزن سنگین‌تری است. گوشی گیمینگ شیائومی پوکو C40 دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج و حسگر مجاورت است.

جدول مشخصات گوشی شیائومی مدل Poco C40

پردازنده: JLQ JR510
هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Mali-G57 MC1
صفحه‌ نمایش: IPS LCD
 ۷۲۰ در ۱۶۵۰ پیکسل
۶.۷۱ اینچ
نرخ تازه سازی ۶۰ هرتز
روشنایی ۴۰۰ نیت
فضای ذخیره سازی: ۳۲ و ۶۴ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱
عرضه با رابط کاربری MIUI 13
رم: ۳ و ۴ گیگابایت
دوربین اصلی: ۱۳ مگاپیکسل لنز واید
۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق
دوربین سلفی: ۵ مگاپیکسل لنز واید
باتری: ۶۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۲۰۴ گرم
قیمت: ۴ الی ۵ میلیون تومان ابعاد: ۹.۲ × ۷۶.۶ × ۱۶۹.۶
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل REDMI 10A

ردمی 10A شیائومی از پردازنده‌ی مرکزی هلیو G25 شرکت مدیاتک (MediaTek Helio G25) بهره می‌برد که یک چیپست هشت هسته‌ای با فرکانس ۲ گیگاهرتز است. این پردازنده برای اجرای بازی‌های سبک و متوسط مناسب است.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل REDMI 10A

حضور پردازنده میان‌رده هلیو G25 شرکت مدیاتک به همراه پردازنده گرافیکی PowerVR GE8320 سبب شده تا این گوشی در اجرای بازی و نرم‌افزار‌های پرکاربرد عملکرد خوبی داشته باشد. صفحه نمایش این گوشی متشکل از پنل IPS LCD با ابعاد ۶.۵۳ اینچ و رزولوشن ۷۲۰ در ۱۶۵۰ پیکسل است.

شیائومی Redmi 10A به نسبت قیمتش صفحه‌ نمایش مناسبی با تراکم پیکسلی ۲۶۹ پیکسل در اینچ را دارد. این صفحه نمایش توانایی ارائه حداکثر روشنایی ۴۰۰ نیت را نیز دارد که وضوح تصویر مناسبی برای یک گوشی میان رده است.

گوشی ردمی 10A تنها دارای یک سنسور دوربین در قسمت پشتی گوشی است در نتیجه اگر یک گوشی هوشمند با سنسور‌های دوربین متنوع می‌خواهید، این گوشی گزینه مناسبی برای شما نیست. سنسور دوربین اصلی با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسل از نوع عریض (wide) و سنسور دوربین سلفی هم با رزولوشن ۵ مگاپیکسل در بریدگی قطره‌ای شکل ناچ واتر دراپ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌ نمایش قرار گرفته است.

تصاویر این گوشی گیمینگ ارزان، در روز قابل قبول خواهند بود اما در شب سنسور آن، جذب نور بالایی ندارد و نمی‌توان انتظار بالایی از این محصول داشت. گوشی ردمی 10A به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ و رابط کاربری MIUI 12.5 عرضه می‌شود.

این گوشی را در نسخه‌های ۳۲ گیگابایت ۲ گیگابایت رم، ۳۲ گیگابایت ۳ گیگابایت رم، ۶۴ گیگابایت ۳ گیگابایت رم، ۶۴ گیگابایت رم ۴ گیگابایت، ۱۲۸ گیگابایت ۴ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت رم ۶ گیگابایت می‌توان تهیه کرد.

خوشبختانه این گوشی گیمینگ خوش قیمت دارای درگاه کارت حافظه microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است. گوشی ردمی 10A دارای باتری غیرقابل تعویض لیتیوم پلیمری با ظرفیت ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت و ۱۰ وات شارژ سیمی است.

در ابعاد ۹ × ۷۷ × ۱۶۴.۹ میلی‌‌متر و وزن ۱۹۴ گرم عرضه می‌شود، وزن این گوشی در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل REDMI 10A، دارای حسگرهای حسگر اثرانگشت، شتاب‌سنج و حسگر مجاورت است.

جدول مشخصات گوشی شیائومی مدل ردمی 10A

پردازنده: MediaTek MT6762G Helio G25
(۱۲ نانومتر) هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: PowerVR GE8320
صفحه‌ نمایش: IPS LCD
۷۲۰ در ۱۶۵۰ پیکسل (20:9)
۶.۵۳ اینچ
نرخ تازه سازی ۶۰ هرتز
روشنایی ۴۰۰ نیت
فضای ذخیره سازی: ۳۲، ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱
عرضه با رابط کاربری MIUI 12.5
رم: ۲، ۳، ۴ و ۶ گیگابایت
دوربین اصلی: ۱۳ مگاپیکسل (لنز واید) دوربین سلفی: ۵ مگاپیکسل
(لنز واید)
باتری: ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۹۴ گرم
قیمت: ۴ الی ۵ میلیون تومان ابعاد: ۹ × ۷۷ × ۱۶۴.۹
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل POCO M5

پوکو M5 شیائومی از چیپست قدرتمند شش نانومتری هلیو G99 شرکت مدیاتک (MediaTek Helio G99) بهره می‌برد. این تراشه توانایی ارائه عملکرد بسیار خوبی در اجرای بازی‌های سنگین با گرافیک بالا دارد. همچنین، از Mali-G57 MC2 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل POCO M5

البته پیشنهاد می‌کنیم که تنظیمات گرافیکی بازی‌های خیلی سنگین را روی حالت LOW قرار دهید تا عملکرد روان و بدون لگ را شاهد باشید. صفحه نمایش این گوشی گیمینگ شیائومی به پنل IPS با ابعاد ۶.۵۸ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل مجهز است.

پوکو M5 شیائومی، دارای تراکم پیکسلی ۴۰۱ پیکسل در اینچ، روشنایی ۵۰۰ نیت (HBM) و نرخ تازه سازی ۹۰ هرتز است. چنین نرخ بروزرسانی سبب شده تا با صفحه‌ نمایشی بسیار روان و بدون لگ مواجه بشوید.

سنسور دوربین اصلی با رزولوشن ۵۰ مگاپیکسل از نوع عریض، ۲ مگاپیکسل لنز ماکرو و ۲ مگاپیکسل تشخیص عمق تصویر، سنسور‌های دوربین سه‌گانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌ نمایش، سنسور دوربین سلفی ۵ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

پوکو M5، به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۲ و رابط کاربری MIUI 13 عرضه می‌شود. با حافظه داخلی ۶۴ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم موجود است.

خوشبختانه این گوشی دارای درگاه کارت حافظه اختصاصی microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است. این گوشی گیمینگ دارای فناوری شارژ سریع ۱۸ وات همراه با ظرفیت ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت است. در ابعاد ۸.۹ × ۷۶.۱ × ۱۶۴ میلی‌متر و وزن ۲۰۱ عرضه می‌شود.

وزن ۲۰۱ گرمی، این گوشی شیائومی گیمینگ ارزان نسبت به گوشی‌های هوشمند دیگر سنگین‌تر است و به احتمال زیاد در استفاده طولانی مدت، کمی باعث اذیت و خستگی دست‌ها می‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل POCO M5 دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت و قطب‌نما نیز هست.

جدول مشخصات گوشی شیائومی مدل POCO M5

پردازنده: MediaTek MT8781 Helio G99
(۶ نانومتر) هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Mali-G57 MC2
صفحه‌ نمایش: IPS LCD
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۵۸ اینچ
نرخ تازه سازی ۹۰ هرتز
روشنایی ۵۰۰ نیت (HBM)
فضای ذخیره سازی: ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۲
عرضه با رابط کاربری MIUI 13
رم: ۴ و ۶ گیگابایت
دوربین اصلی: ۵۰ مگاپیکسل لنز واید
۲ مگاپیکسل لنز ماکرو
۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق
دوربین سلفی: ۵ مگاپیکسل
(لنز واید)
باتری: ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۲۰۱ گرم
قیمت: ۵ الی ۷ میلیون تومان ابعاد: ۸.۹ × ۷۶.۱ × ۱۶۴
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 11 Global

ردمی نوت 11 شیائومی نسخه گلوبال از چیپست قدرتمند شش نانومتری اسنپدراگون 680 4G شرکت کوالکام بهره می‌برد. این تراشه توانایی ارائه عملکرد بسیار خوبی در اجرای بازی‌های سنگین با گرافیک بالا دارد. همچنین، از Adreno 610 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 11 Global

صفحه نمایش این گوشی شیائومی به پنل AMOLED با ابعاد ۶.۴۳ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل مجهز است. از دیگر ویژگی‌های صفحه نمایش ردمی نوت 11، تراکم پیکسلی ۴۰۹ پیکسل در اینچ، روشنایی ۷۰۰ نیت (Typ) و ۱۰۰۰ نیت (Peak) و نرخ تازه سازی ۹۰ هرتز است.

چنین نرخ بروزرسانی سبب شده تا با صفحه‌ نمایشی بسیار روان و بدون لگ مواجه بشوید. اکثر گوشی‌های میان رده دارای نرخ تازه سازی ۹۰ هرتز هستند. اما به دوربین ردمی نوت 11 شیائومی بپردازیم.

۵۰ مگاپیکسل لنز واید، ۸ مگاپیکسل لنز اولترا واید، ۳ مگاپیکسل لنز ماکرو و ۲ مگاپیکسل تشخیص عمق تصویر، سنسور‌های دوربین چهارگانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌نمایش، سنسور دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

گوشی ردمی نوت 11 به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ که قابل ارتقاء به اندروید ۱۲ و رابط کاربری MIUI 13 عرضه می‌شود. با حافظه داخلی ۶۴ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم، ۶۴ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم موجود است.

خوشبختانه این گوشی دارای درگاه کارت حافظه اختصاصی microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است. این گوشی گیمینگ دارای فناوری شارژ سریع ۳۳ وات همراه با ظرفیت ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت است. تقریبا در یک ساعت شارژ این گوشی کامل می‌شود.

در ابعاد ۸.۱ × ۷۳.۹ × ۱۵۹.۹ میلی‌متر و وزن ۱۷۹ عرضه می‌شود، وزن این گوشی در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 11 Global دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت، ژیروسکوپ و قطب‌نما نیز هست.

جدول مشخصات گوشی شیائومی مدل Redmi Note 11 Global

پردازنده: Snapdragon 680 4G
هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Adreno 610
صفحه‌ نمایش: AMOLED
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۴۳ اینچ
نرخ تازه سازی ۹۰ هرتز
روشنایی ۷۰۰ نیت (Typ)
۱۰۰۰ نیت (Peak)
فضای ذخیره سازی: ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱
قابل ارتقاء به اندروید ۱۲
عرضه با رابط کاربری MIUI 13
رم: ۴ و ۶ گیگابایت
دوربین اصلی: ۵۰ مگاپیکسل لنز واید
۸ مگاپیکسل لنز اولتر اواید
۲ مگاپیکسل لنز ماکرو
۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق
دوربین سلفی: ۱۳ مگاپیکسل لنز واید
باتری: ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۷۹ گرم
قیمت: ۷ الی ۹ میلیون تومان ابعاد: ۸.۱ × ۷۳.۹ × ۱۵۹.۹
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 12 4G

ردمی نوت 12 شیائومی 4G شیائومی از چیپست قدرتمند شش نانومتری اسنپدراگون 685 شرکت کوالکام بهره می‌برد. همچنین، از Adreno 610 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 12 4G

صفحه نمایش این گوشی گیمینگ شیائومی به پنل امولد (AMOLED) با ابعاد ۶.۶۷ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل مجهز است. از دیگر ویژگی‌های نمایشگر ردمی نوت 12 تراکم پیکسلی ۳۹۵ پیکسل در اینچ، روشنایی ۴۵۰ نیت (Typ)، ۷۰۰ نیت (HBM) و ۱۲۰۰ نیت (Peak) و نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز است.

این صفحه‌ نمایش کیفیت تصویر بسیار بالا و روانی را ارائه می‌کند و از طرفی در شرایط نوری متنوع هم وضوح تصویر بسیار خوبی دارد. نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز این گوشی سبب شده تا با صفحه‌نمایشی بسیار روان و بدون لگ مواجه بشوید. اما به دوربین ردمی نوت 12 شیائومی بپردازیم.

شامل ۵۰ مگاپیکسل لنز واید، ۸ مگاپیکسل لنز اولترا واید و ۳ مگاپیکسل لنز ماکرو، سنسور‌های دوربین سه‌گانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌نمایش، سنسور دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

گوشی ردمی نوت 12 به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۳ و رابط کاربری MIUI 14 عرضه می‌شود. با حافظه داخلی ۶۴ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم موجود است.

خوشبختانه این گوشی دارای درگاه کارت حافظه اختصاصی microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است. باتری ۵۰۰۰ میلی‌آمپر‌ساعت و پشتیبانی از فناوری شارژ ۳۳ وات، از دیگر مشخصات در نظر گرفته شده برای این گوشی هوشمند است.

در ابعاد ۷.۹ × ۷۶ × ۱۶۵ میلی‌متر و وزن ۱۸۳ عرضه می‌شود، وزن این گوشی در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 12 4G دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت، ژیروسکوپ و قطب‌نما نیز هست.

جدول مشخصات گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 12 4G

پردازنده: Snapdragon 685
هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Adreno 610
صفحه‌ نمایش: AMOLED
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۶۷ اینچ
نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز
روشنایی ۴۵۰ نیت (Typ)
۷۰۰ نیت (HBM)
۱۲۰۰ نیت (Peak)
فضای ذخیره سازی: ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۳
عرضه با رابط کاربری MIUI 14
رم: ۴، ۶ و ۸ گیگابایت
دوربین اصلی: ۵۰ مگاپیکسل لنز واید
۸ مگاپیکسل لنز اولتر اواید
۲ مگاپیکسل لنز ماکرو
دوربین سلفی: ۱۳ مگاپیکسل لنز واید
باتری: ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۸۳ گرم
قیمت: ۷ الی ۱۰ میلیون تومان ابعاد: ۷.۹ × ۷۶ × ۱۶۵
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10

ردمی نوت 10 شیائومی شیائومی از چیپست قدرتمند یازده نانومتری اسنپدراگون 678 شرکت کوالکام بهره می‌برد. همچنین، از Adreno 612 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10

صفحه نمایش این گوشی شیائومی به پنل سوپر امولد (SUPER AMOLED) با ابعاد ۶.۴۳ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل مجهز است. از دیگر ویژگی‌های نمایشگر ردمی نوت 10 شیائومی تراکم پیکسلی ۴۰۹ پیکسل در اینچ و نرخ تازه سازی ۶۰ هرتز است. اما به دوربین ردمی نوت 10 شیائومی بپردازیم.

۴۸ مگاپیکسل لنز واید، ۸ مگاپیکسل لنز اولتراواید، ۲ مگاپیکسل لنز ماکرو و ۲ مگاپیکسل تشخیص عمق تصویر، سنسور‌های دوربین چهارگانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌نمایش، سنسور دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

گوشی گیمینگ ردمی نوت 10 به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ که قابل ارتقاء به اندروید ۱۲ و رابط کاربری MIUI 14 عرضه می‌شود. با حافظه داخلی ۶۴ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۴ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم موجود است.

خوشبختانه این گوشی دارای درگاه کارت حافظه اختصاصی microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است. این گوشی گیمینگ دارای فناوری شارژ سریع ۳۳ وات همراه با ظرفیت ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت است. تقریبا در ۷۴ دقیقه شارژ این گوشی کامل می‌شود.

در ابعاد ۸.۳ × ۷۴.۵ × ۱۶۰ میلی‌متر و وزن ۱۷۸.۸ عرضه می‌شود. همان‌طور که اشاره شد وزن این گوشی ۱۷۸.۸ گرم که در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10 دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت، ژیروسکوپ و قطب‌نما نیز هست.

جدول مشخصات گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10

پردازنده: Snapdragon 678
هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Adreno 612
صفحه‌ نمایش: Super AMOLED
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۴۳ اینچ
نرخ تازه سازی ۶۰ هرتز
روشنایی ۴۵۰ نیت (Typ)
۷۰۰ نیت (HBM)
۱۲۰۰ نیت (Peak)
فضای ذخیره سازی: ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱
قابل ارتقاء به اندروید ۱۲
عرضه با رابط کاربری MIUI 14
رم: ۴ و ۶ گیگابایت
دوربین اصلی: ۴۸ مگاپیکسل لنز واید
۸ مگاپیکسل لنز اولترا واید
۲ مگاپیکسل لنز ماکرو
۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق
دوربین سلفی: ۱۳ مگاپیکسل لنز واید
باتری: ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۷۸.۸ گرم
قیمت: ۷ الی ۱۰ میلیون تومان ابعاد: ۸.۳ × ۷۴.۵ × ۱۶۰
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی ارزان مدل Redmi Note 10 Pro

ردمی نوت 10 پرو شیائومی از چیپست قدرتمند هشت نانومتری اسنپدراگون 732G شرکت کوالکام بهره می‌برد. همچنین، از Adreno 618 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10 Pro

صفحه نمایش این گوشی شیائومی به پنل امولد (AMOLED) با ابعاد ۶.۶۷ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل مجهز است. از ویژگی‌های دیگر نمایشگر ردمی نوت 10 پرو شیائومی توانایی نمایش ۳۹۵ پیکسل در اینچ، توانایی پشتیبانی از فناوری HDR10 و حداکثر روشنایی ۱۲۰۰ نیت (nits) است.

صفحه‌ نمایش ردمی نوت 10 پرو، دارای نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز که سبب خواهد شد تا نمایشگر عملکرد بسیار خوبی در نمایش ویدیو‌ها و گیم‌پلی‌ها ارائه کند. اسنپدراگون 732G به همراه ۱۲۰ هرتز همراه امکان اجرای بازی‌های سنگین مثل کال‌آف‌دیوتی موبایل، آسفالت 9 و Real Racing 3 را به خوبی فراهم می‌کند و عملکرد بسیار خوبی به نمایش می‌گذارد.

اما به دوربین ردمی نوت 10 پرو به عنوان یکی از بهترین گوشی های گیمینگ شیائومی بپردازیم. ۱۰۸ مگاپیکسل (لنز واید)، ۸ مگاپیکسل (لنز اولتراواید)، ۵ مگاپیکسل لنز ماکرو و ۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق تصویر، سنسور‌های دوربین چهارگانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌نمایش، سنسور دوربین سلفی ۱۶ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

گوشی ردمی نوت 10 پرو به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ و رابط کاربری MIUI 12 عرضه می‌شود. با حافظه داخلی ۶۴ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم و ۲۵۶ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم موجود است.

این گوشی گیمینگ دارای فناوری شارژ سریع ۳۳ وات همراه با ظرفیت ۵۰۲۰ میلی آمپر ساعت است. در ابعاد ۸.۱ × ۷۶.۵ × ۱۶۴ میلی‌متر و وزن ۱۹۳ گرم عرضه می‌شود، وزن این گوشی در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10 Pro دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت، ژیروسکوپ و قطب‌نما نیز هست.

جدول مشخصات گوشی گیمینگ شیائومی مدل Redmi Note 10 Pro

پردازنده: Snapdragon 732G
(هشت نانومتر) هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Adreno 618
صفحه‌ نمایش: AMOLED
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۶۷ اینچ
پشتیبانی از HDR10
نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز
حداکثر روشنایی ۴۵۰ (Typ)
تا ۱۲۰۰ نیت (Peak)
فضای ذخیره سازی: ۶۴، ۱۲۸
و ۲۵۶ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱،
قابل ارتقاء به اندروید ۱۲
عرضه با رابط کاربری MIUI 12
رم: ۶ و ۸ گیگابایت
دوربین اصلی: ۱۰۸ مگاپیکسل (لنز واید)
۸ مگاپیکسل (لنز اولترا واید)
۵ مگاپیکسل (لنز ماکرو)
۲ مگاپیکسل (تشخیص عمق تصویر)
دوربین سلفی: ۱۶ مگاپیکسل
(لنز واید)
باتری: ۵۰۲۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۹۳ گرم
قیمت: ۱۰ الی ۱۲ میلیون تومان ابعاد: ۸.۱ × ۷۶.۵ × ۱۶۴
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل REDMI NOTE 11S

ردمی نوت 11 اس شیائومی از پردازنده‌ی مرکزی هشت‌ هسته‌ای هلیو G96 شرکت مدیاتک (MediaTek Helio G96) با معماری ۱۲ نانومتری بهره می‌برد. همچنین، از Mali-G57 MC2 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود. این پردازنده توانایی ارائه عملکرد خوبی در اجرای بازی و نرم‌افزار‌های محبوب دارد.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل REDMI NOTE 11S

صفحه نمایش این گوشی شیائومی متشکل از پنل اولد (AMOLED) با ابعاد ۶.۴۳ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل است. همچنین این نمایشگر، حداکثر روشنایی ۷۰۰ نیت (HBM) و ۱۰۰۰ نیت (Peak) و نرخ بروزرسانی ۹۰ هرتز را نیز ارائه می‌کند.

۱۰۸ مگاپیکسل (لنز واید)، ۸ مگاپیکسل (لنز اولتراواید)، ۲ مگاپیکسل لنز ماکرو و ۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق تصویر، سنسور‌های دوربین چهارگانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌نمایش، سنسور دوربین سلفی ۱۶ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

ردمی نوت 11 اس را در نسخه‌های ۶۴ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم می‌توان تهیه کرد. خوشبختانه این گوشی دارای درگاه کارت حافظه اختصاصی microSDXC برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است.

ردمی نوت 11 اس دارای باتری غیر قابل تعویض لیتیوم پلیمری با ظرفیت ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت است. مجهز به تکنولوژی شارژ سریع ۳۳ وات که توانایی شارژ صفر تا صد درصدی باتری این گوشی را در مدت زمان ۵۸ دقیقه دارد.

این گوشی به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ و رابط کاربری MIUI 13 عرضه می‌شود. دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت، ژیروسکوپ و قطب‌نما نیز هست.

در ابعاد ۸.۱ × ۷۳.۹ × ۱۵۹.۹ میلی‌متر و وزن ۱۷۹ عرضه می‌شود. همان‌طور که اشاره شد وزن این گوشی ۱۷۹ گرم که در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود.

جدول مشخصات گوشی ردمی نوت 11 اس شیائومی

پردازنده: MediaTek Helio G96
(۱۲ نانومتر) هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Mali-G57 MC2
صفحه‌ نمایش: AMOLED
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۴۳ اینچ
نرخ تازه سازی ۹۰ هرتز
روشنایی ۷۰۰ نیت (HBM)
روشنایی ۱۰۰۰ نیت (Peak)
فضای ذخیره سازی: ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱
عرضه با رابط کاربری MIUI 13
رم: ۶ و ۸ گیگابایت
دوربین اصلی: ۱۰۸ مگاپیکسل (لنز واید)
۸ مگاپیکسل (لنز اولترا واید)
۲ مگاپیکسل (لنز ماکرو)
۲ مگاپیکسل  (تشخیص عمق تصویر)
دوربین سلفی: ۱۶ مگاپیکسل
(لنز واید)
باتری: ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۷۹ گرم
قیمت: ۹ الی ۱۰ میلیون تومان ابعاد: ۸.۱ × ۷۳.۹ × ۱۵۹.۹
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco X3 Pro

پوکو ایکس 3 پرو یکی از بهترین گوشی‌های گیمینگ اقتصادی است که با چیپست قدرتمند اسنپدراگون 860، بازی‌های سنگین با تنظیمات گرافیکی بالا را به خوبی اجرا می‌کند. همچنین، از Adreno 640 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco X3 Pro

صفحه نمایش این گوشی شیائومی دارای پنل IPS LCD با ابعاد ۶.۶۷ اینچ، رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل و نرخ تازه سازی ۹۰ است. همچنین، این صفحه نمایش توانایی ارائه حداکثر روشنایی ۴۵۰ نیت را نیز دارد که وضوح تصویر مناسبی برای یک گوشی میان رده است.

دوربین پوکو X3 پرو، ترکیبی از سنسور اصلی ۴۸ مگاپیکسل (لنز واید)، فوق عریض ۸ مگاپیکسل (لنز اولترا واید)، ۵ مگاپیکسل لنز ماکرو، ۲ مگاپیکسل لنز تشخیص عمق تصویر و دوربین سلفی ۲۰ مگاپیکسلی است. این دوربین‌ها قادر هستند ویدیوی 4K را ثبت و ضبط کنند و از فناوری HDR10 پشتیبانی می‌کند.

پوکو ایکس 3 پرو با حافظه‌های ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم، ۱۲۸ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم، ۲۵۶ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم و ۲۵۶ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم عرضه می‌شود. خوشبختانه این گوشی گیمینگ خوش قیمت دارای درگاه کارت حافظه MicroSD برای افزایش فضای ذخیره‌سازی است.

این گوشی گیمینگ اقتصادی، دارای باتری با ظرفیت ۵۱۶۰ میلی آمپر ساعت و شارژ سریع ۳۳ وات است. اما وزن بالای ۲۱۵ گرمی این گوشی هوشمند ممکن در جلسات بازی طولانی، خسته کننده باشد.

مزیت مهم این گوشی سیستم خنک‌کننده‌ی مایعی است که در آن تعبیه شده است. این گوشی شیائومی، دارای استاندارد IP53 برای محافظت در برابر گرد و غبار است. X3 پرو به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۱ و رابط کاربری MIUI 12.5 عرضه می‌شود.

همچنین، حسگرهای اثر انگشت، شتاب‌سنج، ژیروسکوپ، حسگر مجاورت و قطب‌نما را نیز دارد. Poco X3 Pro، با توجه به قیمتش صفحه‌نمایش، بلندگوها، باتری، شارژ و حتی دوربین بسیار خوبی دارد. پوکو ایکس 3 پرو یکی از بهترین گوشی‌های گیمینگ اقتصادی شیائومی با چیپستی قدرتمند است.

جدول مشخصات گوشی پوکو X3 پرو شیائومی

پردازنده: Qualcomm Snapdragon 860G
هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Adreno 640
صفحه‌ نمایش: IPS LCD
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۶۷ اینچ
پشتیبانی از HDR10
نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز
روشنایی ۴۵۰ نیت
فضای ذخیره سازی: ۱۲۸ و ۲۵۶ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۱
عرضه با رابط کاربری MIUI 12.5
رم: ۶ و ۸ گیگابایت
دوربین اصلی: ۴۸ مگاپیکسل (لنز واید)
۸ مگاپیکسل (لنز اولترا واید)
۲ مگاپیکسل (لنز ماکرو)
۲ مگاپیکسل (تشخیص عمق تصویر)
دوربین سلفی: ۲۰ مگاپیکسل
(لنز واید)
باتری: ۵۱۶۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۲۱۵ گرم
قیمت: ۱۰ الی ۱۵ میلیون تومان ابعاد: ۹.۴ × ۷۶.۸ × ۱۶۵.۳
میلی‌‌متر

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco X5

پوکو X5 شیائومی از چیپست قدرتمند شش نانومتری اسنپدراگون 695 5G شرکت کوالکام بهره می‌برد. همچنین، از Adreno 619 برای پردازش گرافیکی استفاده می‌کند که منجر به اجرای بی‌مشکل بازی‌ها و برنامه‌های گرافیکی می‌شود.

گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco X5

صفحه نمایش این گوشی شیائومی به پنل امولد (AMOLED) با ابعاد ۶.۶۷ اینچ و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل مجهز است. از دیگر ویژگی‌های نمایشگر پوکو X5 شیائومی تراکم پیکسلی ۳۹۵ پیکسل در اینچ و نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز است.

نرخ تازه‌سازی ۱۲۰ هرتز صفحه‌ نمایشی روان و بدون لگ را با خود به‌ همراه دارد که عملکرد بهتری در اجرای بازی‌ها و نمایش ویدیو‌ها ارائه می‌کند. اما به دوربین پوکو X5 شیائومی بپردازیم.

۴۸ مگاپیکسل لنز واید، ۸ مگاپیکسل لنز اولتراواید و ۲ مگاپیکسل لنز ماکرو، سنسور‌های دوربین سه‌گانه این گوشی میان‌رده را تشکیل داده‌اند. در بریدگی دایره‌ای شکل ناچ در قسمت بالایی و مرکزی صفحه‌نمایش، سنسور دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی قرار گرفته است.

گوشی پوکو X5 به‌ صورت پیش‌فرض با سیستم‌ عامل اندروید ۱۲ و رابط کاربری MIUI 13 عرضه می‌شود. با حافظه داخلی ۱۲۸ گیگابایت با ۶ گیگابایت رم و ۱۲۸ گیگابایت با ۸ گیگابایت رم موجود است.

این گوشی گیمینگ دارای فناوری شارژ سریع ۳۳ وات همراه با ظرفیت ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت است. در ابعاد ۸ × ۷۶.۲ × ۱۶۵.۹ میلی‌متر و وزن ۱۸۹ عرضه می‌شود، وزن این گوشی در استفاده طولانی مدت یا گیم پلی‌های طولانی باعث اذیت دست‌ها نمی‌شود. گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco X5 دارای حسگرهای اثرانگشت، شتاب‌سنج، حسگر مجاورت، ژیروسکوپ و قطب‌نما نیز هست. 

جدول مشخصات گوشی گیمینگ شیائومی مدل Poco X5

پردازنده: Snapdragon 695 5G
هشت هسته‌ای
پردازنده گرافیکی: Adreno 619
صفحه‌ نمایش: AMOLED
۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ پیکسل (20:9)
۶.۶۷ اینچ
پشتیبانی از HDR10
نرخ تازه سازی ۱۲۰ هرتز
روشنایی ۷۰۰ نیت (HBM)
۱۲۰۰ نیت (Peak)
فضای ذخیره سازی: ۱۲۸ و ۲۵۶ گیگابایت
سیستم عامل (OS): اندروید ۱۲
عرضه با رابط کاربری MIUI 13
رم: ۶ و ۸ گیگابایت
دوربین اصلی: ۴۸ مگاپیکسل (لنز واید)
۸ مگاپیکسل (لنز اولترا واید)
۲ مگاپیکسل (لنز ماکرو)
دوربین سلفی: ۱۳ مگاپیکسل
(لنز واید)
باتری: ۵۱۶۰ میلی آمپر ساعت وزن: ۱۸۹ گرم
قیمت: ۹ الی ۱۴ میلیون تومان ابعاد: ۸ × ۷۶.۲ × ۱۶۵.۹
میلی‌‌متر

نتیجه گیری خرید بهترین گوشی گیمینگ شیائومی ارزان

 گوشی‌های گیمینگ ارزان شیائومی با تنوع محصولات، قدرت فنی برجسته، و قیمت مناسب، انتخابی هوشمندانه برای علاقه‌مندان به بازی‌های موبایلی هستند. با این گوشی‌ها، تجربه‌ای هیجان‌انگیز و با کیفیت را به دست خواهید آورد که به هر دلیلی از دست ندهید. در این سری از راهنمای خرید گوشی به معرفی بهترین گوشی گیمینگ شیائومی ارزان پرداختیم.

آیا گوشی‌های گیمینگ شیائومی ارزش دارند؟

هر یک از مدل‌های گوشی گیمینگ شیائومی، با قدرت فنی برجسته، طراحی متفاوت و قیمت مناسب، ارائه‌دهنده تجربه‌ای منحصر به فرد برای کاربران با بودجه محدود می‌باشد. هر کدام از گوشی‌های شیائومی را که انتخاب کنید، می‌توانید انتظار داشته باشید که برای آن کمتر از یک گوشی مشابه از برندی مانند سامسونگ هزینه کرده‌اید. حداقل در بیشتر موارد.

تفاوت بین برندهای مختلف گوشی گیمینگ شیائومی در چیست؟

محصولات شیائومی شامل گوشی‌های مختلفی هستند که به نیازهای گوناگون کاربران پاسخ می‌دهند. برندهای مانند Redmi که سری مقرون به صرفه‌تر، سری Black Shark که تمرکز آن بر روی گیمینگ، و برند اقتصادی Poco، هرکدام ویژگی‌ها و مزایای خود را دارند. این تنوع، به کاربران این امکان را می‌دهد که بر اساس نیازها و سلیقه خود، بهترین گوشی را انتخاب کنند.

گوشی‌های شیائومی از چه نرم افزاری استفاده می‌کنند؟

تمامی گوشی‌های شیائومی سیستم عامل اندروید را اجرا می‌کنند. رابط کاربری MIUI، یک رابط کاربری سفارشی از سوی شیائومی، به کاربران امکانات ویژه و تجربه کاربری منحصر به فردی را ارائه می‌دهد.

گوشی گیمینگ چه ویژگی‌هایی دارد؟

گوشی‌های گیمینگ شیائومی با ویژگی‌های برجسته شناخته می‌شوند. این ویژگی‌ها شامل تراشه‌های قدرتمند، شارژدهی بالا، صفحه نمایش بزرگ با کیفیت بالا و نرخ تازه سازی مناسب، مشخصات سخت افزاری قوی و رم کافی، سیستم خنک‌کننده مناسب و استفاده از نسخه‌های به‌روز سیستم‌‌‌‌ عامل اندروید می‌باشد. این ویژگی‌ها باعث تجربه‌ی بازی فوق‌العاده و لذت‌بخشی می‌شود و این گوشی‌ها را گزینه ایده‌آلی برای علاقه‌مندان به بازی‌های موبایلی می‌سازد.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D9%88%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D8%A6

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

انیمیشن پاندا کونگ فو کار 4 با فیلم های قبلی این مجموعه همخوانی ندارد. از فراموش ، ژن‌های واقعی قهرمان اصلی و اهمیت آن تا کنار گذاشتن محبوب‌ترین شخصیت‌هایش مانند Fiery Five و Shifu. حقیقت این است که بازی جدید پاندای کونگ فو کار دارای یک سری خطاهای کوچک است که باعث می شود شور و شوق فراوان گذشته را نداشته باشد! اکنون با ویجایاتو همراه باشید تا دلایل این نقد ضعیف انیمه پاندای کونگ فو کار ۴ را بررسی کنید.

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

خلاصه: در زندگی هر جنگجوی اژدها زمانی فرا می رسد که باید عنوان خود را به وارث جدیدی بسپارد و این شخص باید از بین بهترین استادان کونگ فو انتخاب شود. طبق این سنت، پو (جنگجو اژدها) که اصلاً آماده خداحافظی با زندگی قهرمانانه خود در دره صلح نیست، باید به دنبال انتخاب جانشین باشد. اما نکته مهم این است که بو احساس می کند هیچ یک از نامزدهای موجود برای نقش جانشین او مناسب نیستند.

در همین حال، پاندا به لطف خبرهای عجیب مرگ او و دشمن قدیمی اش تایلانگ که در حال حمله به معادن آهن است، از سرزنش های استادش شیفو می گریزد. پس از شنیدن این خبر، پو با روباهی به نام جین آشنا می شود که به تازگی به دلیل دزدی اشیاء باستانی از قصر دستگیر شده است. جین به پو توضیح می دهد که Tailong دیده شده یک آفتاب پرست جادویی است که خود را شبیه افراد مختلف می کند. بنابراین جنگجوی اژدها با جین به عنوان راهنمای خود می رود تا مشکلات را برای مقابله با آفتاب پرست شیطانی حل کند.

دنباله ای هرگز مورد نیاز نبود!

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

سینما در سال های اخیر چندین قسمت از سریال های انیمیشنی را به خود دیده است که مخاطب به هیچ کدام نیازی نداشت و تنها برای کسب درآمد بیشتر وارد بازار شد. به عنوان مثال، شکست هایی مانند انیمه “Megamind vs. The Doom Syndicate جدیدترین آنها بود. چیزی که یک دنباله عالی را از یک نسخه معمولی متمایز می کند توانایی آن در انطباق با واقعیت های مدرن است. می توانید به من بگویید این به چه معناست؟ خوب، نشان دهید برای مثال، Puss in Boots: The Last Wish می‌گوید تماشاگران فیلم می‌خواهند سرعت ویرایش سریع‌تر، رنگ‌های روشن‌تر و تم‌های داستان بزرگسالان بیشتری داشته باشند که مخاطبان خانواده را نترسانند، اما آنها را جذب کنند.

با این حال، استودیوی انیمیشن DreamWorks که فیلم‌هایی درباره گربه‌ای با شمشیر و یک پاندا در حال جنگ تولید می‌کند، رویکردی کاملاً متفاوت در پروژه‌های مختلف خود دارد. در حالی که این شرکت ریسک می کند و با یک دنباله گربه چکمه پوش به موفقیت می رسد، با دیگری، پاندای کونگ فو کار، مسیر ساده تری را در پیش گرفته است.

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

لازم به ذکر است که مجموعه پاندای کونگ فو کار در این سال ها همچنان محبوبیت زیادی در بین مخاطبان پیر و جوان داشته است. اما این نشان دهنده ساخت مناسب در مرحله اول است. در هشتمین سال از قرن جدید، استودیو انیمیشن DreamWorks داستان یک پاندا چاق را به دنیا آورد که همه عاشق او شدند. این اثر سبک تری نسبت به دیگر فرنچایز دریم ورکس، شرک بود و پیامی مشابه در مورد مبارزه با کلیشه ها و باور به خود داشت.

لازم به ذکر است که بسیاری از پروژه ها ممکن است ایده های مشابهی داشته باشند، اما تفاوت بین توسعه این دو جهان قابل توجه است. یعنی تصاویر غول سبز شبیه به «شرک» حول چالش‌های روانی قهرمان داستان که دوره‌های استاندارد رشد یک مرد را سپری می‌کرد (عشق، عروسی، تولد بچه‌ها و بحران میانسالی) متمرکز بود. در حالی که خط شخصیت پاندا پو یا کونگ فو کار پویایی متفاوتی داشت. در قسمت اول پاندای کونگ فو کار شخصیت پو تثبیت شد و دو قسمت بعدی (2011 و 2016) رازهای گذشته این شخصیت را فاش کرد. برای مثال پاندا پدر و مادر واقعی خود را کشف کرد و در نهایت با اقوام خود آشنا شد.

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

حالا حرف من در مورد دنباله جدید این است که بعد از پایان قسمت سوم این انیمه، تصویر پو دیگر نیازی به عمق بیشتری نداشت و اجازه توسعه بیشتر گذشته و حال شخصیت را نمی داد. با این حال، سازندگان تصمیم گرفتند دنباله جدیدی داشته باشند و این فرنچایز را با داستان جانشین پو ادامه دادند. این فرمول آشنای است که در فیلم‌های دزدان دریایی کارائیب: مردگان قصه نمی‌گویند، زمانی برای مردن نیست و تاپ گان: ماوریک استفاده می‌شود. در واقع، در همه این آثار، قهرمانان قدیمی به دنبال وارثان هستند. هدف از داشتن تولیدکنندگان جانشین نیز استفاده از همان مواد آشنا به امید درآمد بیشتر است.

اما فکر نمی کنم این فرمول در پاندای کونگ فو کار کار کند. مسلما، فرنچایز پاندای کونگ فو کار بر اساس زیبایی شناسی فیلم های اکشن هنرهای رزمی آسیایی است که در دهه 1990 تا اوایل دهه 2000 محبوبیت داشتند. از آن زمان، یک نسل کامل از کودکان بزرگ شده اند که نام بروس لی و جکی چان برای آنها تقریباً هیچ معنایی ندارد. بنابراین، تنها چیزی که می‌توانست پاندای کونگ فو کار ۴ را از شکست نجات دهد، تفسیر جدیدی از طرح پاندا بود که جهان شرک در سال ۲۰۰۷ با شرک ۳ انجام داد.

داستانی که راه به جایی نمی برد

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

با تماشای این انیمیشن متوجه می شویم که فیلمنامه جاناتان آبل، گلن برگر و دارن لمکه لحن پویا و شوخ طبعانه ای را که باعث شناخته شدن این حماسه شده بود کنار گذاشته و با پیروی از فرمولی به دنبال خلق یک کمدی اکشن مفرح و معمولی است. فرمولی که در آن شخصیت پو جا را برای نسل جدید باز می کند. یعنی باید شاهد خداحافظی احساسی با یک شخصیت محبوب باشیم که به نظرم مخاطب این تغییر را دوست نخواهد داشت.

حتی با پذیرش این تغییر، سازندگان هنوز شخصیت خاصی را به ما نداده اند که بتوانیم جایگزینی مناسب برای جنگجوی اژدها در نظر بگیریم. در اینجا می گویم که داستان این قسمت دوم شامل داستانی است که راه به جایی نمی برد. اگر بخواهم نگاهی به شکل داستانی این انیمه بیندازم باید بگویم که سفر پو و همراه جدیدش جین از قوانین کلیشه ای ژانر اکشن و کمدی رفیق پیروی می کند.

این بدان معناست که قهرمانان مقابل (یک چاق خوش اخلاق و یک کلاهبردار باهوش) در ابتدا با یکدیگر تناقض دارند و سپس در این تضاد مکمل یکدیگر بوده و به اشکال مختلف با مشکلات برخورد می کنند. نویسندگان حتی سعی می کنند نوعی شیمی بین جین و بو ایجاد کنند، اما به دلیل زمان کوتاه و محدود، نمی توانند آنقدر که DreamWorks می خواهد وارد تعامل خود شوند.

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

خوب، این محتوا یک افکت اکشن پاپ کورن به مخاطب می دهد که از یک صحنه مبارزه به صحنه دیگر می رود. اما دیگر آن روح فلسفی هنرهای رزمی یا روح پر از طنز پو وجود ندارد. در اینجا شاهد یک جنگجوی اژدها بالغ هستیم که به دنبال ایجاد یک شاگرد و دور شدن از عنوان قبلی خود است. خب، این به هیچ وجه با وراثت این فرنچایز مطابقت ندارد. بنابراین، این استدلال در جایی که باید نقطه مرکزی آن باشد شکست می خورد. در واقع، داستان بیشتر به این علاقه دارد که نشان دهد پو حاضر است به نفع دستیار خود از سلطنت کناره گیری کند، و داستان زمان را تلف می کند تا روشن کند که گزینه دیگری وجود ندارد.

همچنین در قسمت ضعیف داستان باید به این نکته اشاره کرد که در این قسمت پنج گروه آتش نشانی وجود ندارد. این فقط برای صرف زمان بیشتر برای شخصیت های جدید است. بنابراین، توضیح عدم حضور آنها نیز مبهم و تقریباً مضحک است. در نتیجه، احساس پوچی ناشی از این شکاف در فیلمنامه یکی از چرخش های ناشیانه تر فیلم جدید است. به طور کلی، هیچ داستان فرعی در این انیمه وجود ندارد، اما آنچه کم دیده می شود به جایی نمی رسد. منظور من از این داستان فرعی کوچک، همراهی والدین پو و معرفی شخصیت منفی آفتاب پرست است.

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

به هر حال، بیشتر قسمت های قبلی پاندای کونگ فو کار از یک شخصیت منفی جالب بهره می بردند. اما شخصیت آفتاب پرست خالی از عناصر ضروری یک شخصیت شرور به یاد ماندنی است. نویسندگان به طور ناگهانی و آشفته یک شرور جدید را معرفی می کنند و به او قدرت زیادی می دهند. اما مشکل اینجاست که هیچ تهدیدی از سوی آفتاب پرست وجود ندارد، او و پو به هیچ رویدادی در گذشته متصل نیستند، که بسیار عجیب است، اما چرا؟ زیرا DreamWorks قبلاً، فقط دو سال پیش، ثابت کرده بود که می‌تواند آنتاگونیست‌های متقاعدکننده، متقاعدکننده و ترسناک ایجاد کند.

با تمام این توضیحات، سازندگان قسمت جدید هرگز برای ما توضیح ندادند که چرا شخصیت اصلی باید از زیر بار یک جنگجوی اژدها جدا شود و چیز جدیدی یاد بگیرد. در برخی از نقاط، به نظر می رسد که ما در حال تماشای یک دنباله تلویزیونی برای این مجموعه هستیم که به طور خاص برای پر ، فضای بهار سرویس استریم خاص طراحی شده است، نه یک دنباله نمایشی تمام عیار.

خبری از کار هیجان انگیز هست؟!

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

همه ما می دانیم که پاندای کونگ فو کار به خاطر خلق و خوی بامزه اش معروف است. همه مبارزات با هنرهای رزمی شرقی چاشنی می شود. حالا قسمت جدید خارج از این دایره نیست. اما صحنه های اکشن این قسمت دوم چه از نظر طراحی و چه از نظر اجرا در حد قسمت های قبلی نیست. دلیل آن رویکرد خاص آن در برخورد با شکل دوستانه کار است. صحنه‌های مبارزه در این فیلم تلاش می‌کند تا ظرافت کونگ فو سنتی را در عین ترکیب عناصر کمدی به تصویر بکشد. در واقع چینش سکانس های اکشن ادای احترام به قراردادهای این ژانر است. در نتیجه، سکانس‌های اکشن با حفظ اکشن کلی سریال، کمی خلاقیت را از دست دادند و نسبتا کسل‌کننده شدند.

شاید به این ترتیب سازندگان قصد داشته اند که پختگی پو را که قرار بود کمی هدفمندتر باشد نشان دهند و در نمایش اکشن زمانی که او در جایگاه جدیدی قرار می گیرد آرامش عاقلانه ای را به مخاطب منتقل کنند. اما باید اعتراف کرد که قسمت چهارم از نظر کمدی، اکشن و سرگرمی کاملاً از کارتون های قبلی این مجموعه کم اهمیت است.

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

اما شاید خیلی ها بگویند هیچ نکته مثبتی در این انیمیشن وجود نداشت؟! خب، از لحظه شروع فیلم، واضح است که پاندای کونگ فو کار ۴ جلوه های بصری و انیمیشنی را ارتقا داده است که استاندارد جدیدی را برای مجموعه تعیین می کند. رنگ‌های پر جنب و جوش، طراحی شخصیت‌های پیچیده، و محیط‌هایی که با دقت ساخته شده‌اند، بینندگان را در دنیایی آشنا و جدید غرق می‌کنند.

در واقع توجه به جزئیات در هر فریمی مشهود است، از روان بودن حرکات هنرهای رزمی گرفته تا عبارات دقیق در چهره شخصیت ها. به عنوان مثال، یکی از چشمگیرترین جنبه های طراحی بصری فیلم، به تصویر کشیدن دنیای گسترده تر آن سوی دره صلح است. هر مکان جدید با جزئیات و تخیل خیره کننده زنده می شود. بنابراین کارگردانی هنری فیلم گواهی بر استعداد و خلاقیت تیم انیمیشن است که واقعاً در خلق دنیایی بسیار رنگارنگ و پر جنب و جوش از خود پیشی گرفته اند.

آخرین کلمه

بررسی پاندای کونگ فو کار ۴ (پاندای کونگ فو کار ۴)

در نتیجه باید گفت: Kung Fu Panda 4 بیشتر دنباله ای است که تنها هدف آن گسترش فرنچایز است تا اینکه یک نکته ضروری در داستان پو باشد. این فیلم ماجراهای جدیدی را با پایان باز در فصل پایانی اعلام می کند. بنابراین قسمت جدید مشخص می کند که این دنباله بیش از هر چیز دیگری یک داستان انتقالی بود. ایده ای بدون عمق زیاد که سناریو نمی تواند آن را توسعه دهد. جالب است که سایر افراد خلاق ایده های خوبی ندارند. اما باز هم هواداران خوشحال خواهند شد و بچه ها حتی بیشتر.

بنابراین، «پاندای کونگ فوکار» جدید را می توان به عنوان یک خداحافظی در نظر گرفت، زیرا طبق داستان، سفر شخصیت اصلی به عنوان «جنگجوی اژدها» به پایان می رسد و او مربی می شود. بنابراین، می توان فرض کرد که بینندگان نباید منتظر قسمت های بعدی Fighting Panda باشند. اما استودیو می خواهد چیز دیگری بگوید!!!

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86-kung-fu-panda-4-%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D9%86%DA%AF-%D9%81

نقد و بررسی فیلم The Three Musketeers: D’Artagnan

سه تفنگدار یک فیلم اکشن ماجراجویی حماسی محصول سال 2023 فرانسه، بلژیک، آلمان و اسپانیا و قسمت اول یک مجموعه دو قسمتی است. سه تفنگدار فیلمی به کارگردانی مارتین بوربولون است.مارتین بوربولون) از کتاب سه تفنگدار اثر الکساندر دوما نوشته شده در سال 1844 اقتباس شده است. متن این اثر نیز توسط ماتیو دلاپورت و الکساندر د لا پاتلیر نوشته شده است. این مجموعه دو قسمتی یکی از پرهزینه ترین فیلم های سال 2023 فرانسه است. علاوه بر این، سه تفنگدار موفق شدند به فروش شگفت انگیزی در گیشه سینما دست پیدا کنند.

فرانسوا سیویل در نقش دآرتانیان، وینسنت کسل، رومن دوریس و پیو مارمی به ترتیب در نقش آتوس، آرامیس و پورتوس در نقش سه تفنگدار، لویی گارل در نقش لویی سیزدهم، ویکی کربس (ویکی کربس) در نقش ملکه و اوا گرین (اوا گرین) ) در نقش میلادی که در قسمت دوم تم جسورانه تری دارد، لینا خودری، جیکوب فورچون لوید (جاکوب فورچون لوید) و بسیاری دیگر در سه تفنگدار به ایفای نقش می پردازند.

چه خبره

سه تفنگدار

D’Artagnan قصد دارد برای پیوستن به شوالیه های لویی سیزدهم به پاریس برود. در نیمه راه برای نجات زنی از چنگ مردان مسلح، او مورد اصابت گلوله قرار می گیرد. با این حال، زنده می ماند. D’Artagnan، پس از رسیدن به پاریس، مردانی را می بیند که می خواستند او را زودتر بکشند. او آنها را تعقیب می کند و به طور اتفاقی با سه نفر به نام های آتوس، پورتوس و آرامیس آشنا می شود و با آنها دوئل می کند. در اولین قرار، او با دو دوست دیگر آتوس ملاقات می کند. در طول اولین دوئل، نیروهای کاردینال از راه می رسند و در مورد جلوگیری از دوئل صحبت می کنند، اما این سه نفر و همچنین d’Artagnan با نگهبانان کاردینال درگیر می شوند و آنها را می کشند.

پس از این اتفاق، دآرتانیان با سه تفنگدار دیگر دوست شد. او مهمان خانه ای اجاره می کند و ابتدا عاشق دختری به نام کنستانس بوناکیو می شود. Bonacieux برای ملکه فرانسه، همسر پادشاه لوئیس، که مخفیانه عاشق دوک باکینگهام انگلستان است، کار می کند. کاردینال ریشلیو، دست راست پادشاه، قصد دارد به ملکه نشان دهد که به همسرش خیانت کرده است، در حالی که مشاوران نظامی پادشاه، روحانیون و برادر کوچکترش گاستون، رقیب سیاسی بالقوه و وارث لویی سیزدهم، از پادشاه به این موضوع رسیدگی کند. با شورشیان، پروتستان ها باید بجنگند. لویی که از تاریخ جنگ های مذهبی در دوران پیشینیان خود آگاه بود، اجازه جنگ را نمی دهد.

در بحبوحه این تحولات، آتوس به دروغ متهم به قتل یک زن جوان ناشناس شد که برهنه و با چاقو در تخت کنار او پیدا شد و آتوس توسط دادگاه پادشاه به اعدام محکوم شد. D’Artagnan متوجه می شود که این زن جوانی است که سعی کرده در راه پاریس از ربوده شدن نجات دهد. تفنگداران دریایی تصمیم می گیرند هویت او را پیدا کنند تا بتوانند آتوس را نجات دهند. D’Artagnan به خانه کسی می رود تا با خانواده ای صحبت کند که تفنگداران دریایی معتقدند با زن مرتبط هستند. شخصی که در آنجا ملاقات می کند میلادی است. هنگامی که d’Artagnan متوجه می شود که او یک شیاد است، میلادی سعی می کند او را بکشد، اما d’Artagnan فرار می کند.

سه تفنگدار

در راه اعدام، آتوس توسط برادر کوچکترش بنیامین که با متحدانش، رهبران شورشیان پروتستان مخفی شده بود، آزاد شد. او و ملکه همچنین گردنبندی را که پادشاه به عنوان یادگاری به او داده بود به لرد باکینگهام دادند. پادشاه شایعات این رابطه را می شنود و از ملکه می خواهد که در عروسی برادرش الماس بپوشد. کنستانس d’Artagnan را به انگلستان می فرستد تا الماس ها را از باکینگهام پس بگیرد. میلادی، نماینده کاردینال ریشلیو، الماس‌ها را از باکینگهام می‌دزدد، اما دآرتگنان او را تعقیب می‌کند و آنها را پس می‌گیرد.

میلادی برای فرار از روی صخره می پرد. D’Artagnan جواهرات را به موقع به ملکه پس می دهد تا آبروی ملکه را حفظ کند. در مراسم عروسی، گاستون و توطئه‌گرانی که با گاستون در رده‌های بالای ارتش فرانسه متحد شدند، به شورشیان پروتستان، از جمله برادر آتوس، پیوستند تا پادشاه را ترور کنند. آتوس و بقیه تفنگداران دریایی او را نجات می دهند. پادشاه آتوس را عفو می کند و d’Artagnan را به عنوان ستوان شوالیه ها منصوب می کند. در پایان فیلم، در حالی که تلاش می‌کند کنستانس را از دست ربایی نجات دهد، دآرتانیان در خیابانی تاریک توسط یکی از توطئه‌گران بیهوش می‌شود.

ارتباطات برقرار نیست

سه تفنگدار

سه تفنگدار یکی از آن فیلم هایی است که شخصیت های آن به طور ناگهانی و بدون بحث در مورد رابطه شان با هم آشنا می شوند، سطح دوستی آنها تغییر می کند و وارد مرحله جدیدی می شوند. آنچه در داستان اصلی سه تفنگدار درباره رابطه افراد مطرح شده است، جزئیات بیشتری را به مخاطب می دهد. اما در فیلم مورد بحث، آن طور که باید به حوزه های ارتباط بین فردی پرداخته نشده است.

همه چیز می توانست بین ملکه و معشوق انگلیسی اش دراماتیک تر باشد. حتی بین دآرتانیان و معشوقش، خدمتکار ملکه، اتفاق خاصی نیفتاد. این دو نفر ناگهان یکدیگر را ملاقات می کنند و موازی یکدیگر می شوند. مخاطب ناگهان شاهد رابطه عاشقانه دو غریبه است بدون اینکه بداند در میانه داستان چه بر سر این دو شخصیت آمده است.

این پرش های ناگهانی برای ایجاد ارتباط در داستان، مخاطب را از داستان دور می کند و از تحریک احساسات بیننده جلوگیری می کند. این آسیب زمانی به اوج خود می رسد که با سه شوالیه با d’Artagnan روبرو می شویم. همه چیز احمقانه می شود، به خصوص اگر آثار دوما را نخوانده باشید! بین این چهار نفر، هر چیزی که باید اتفاق بیفتد، فورا اتفاق می افتد. آنقدر سریع که فرصت تحلیل رابطه بین شوالیه های پادشاه برای مخاطب غیرقابل درک می شود.

برهنه

سه تفنگدار

سه تفنگدار به عنوان یک فیلم دو ساعته نمی تواند توجه مخاطب را به خود جلب کند. اگرچه سه تفنگدار بر اساس یک کتاب کمدی، حماسی و تاریخی ساخته شده است، اما نتوانسته قسمت کمدی را جسورانه جلوه دهد. متاسفانه تمام قاب های این فیلم خشک و خالی از احساسات است. بنابراین ممکن است حتی در حین تماشای فیلم احساس خستگی کنید. زیرا سه تفنگدار رمان تاریخی خشک و سختگیرانه ای را به مخاطب عرضه می کند که جنبه های دراماتیک و دراماتیک و کمدی آن حذف شده است.

علاوه بر این، سه تفنگدار تلاش می کند ماجراجویی و رمز و راز را وارد فیلم کند، اما در این کار نیز موفق نمی شوند. من این فیلم را درست مثل فیلم برهنه می بینم که هیچ عمقی در ژانر ندارد. تهیه کننده به داستان متعهد ماند و تقریباً داستان را اصلاح کرد، اما نتوانست جنبه های ماجراجویی، کمدی و حتی احساسی را در فیلم بگنجاند. به نظر می رسد که عکس های سه تفنگدار چیزی کم دارد. بنابراین ناهمواری از ابتدای فیلم تا پایان آن مشهود است.

لازم به ذکر است که در طول فیلم اوج خاصی وجود ندارد. اگرچه در داستان اصلی، تنش، غم، هیجان و حتی شادی به خوبی به مخاطب منتقل می شود و حتی پستی و بلندی ها می تواند خواننده را در داستان غرق کند، اما در سه تفنگدار داستان، فراز و نشیب هایی دارد. روح لطیف کارگردان بدون هیچ پیش زمینه و هیجانی داستان را کشت و آن را به فیلمی غمگین، زودگذر و فراموش نشدنی تبدیل کرد.

اخرین حرف

سه تفنگدار

هنوز چیزهای خوب و جالبی در رمان دوما وجود دارد، اما کارگردان موفق به ثبت آنها نمی شود. نقشه های اهریمنی برای کشف شدن، جنایتکاران برای افشا شدن، و قهرمانان اصولگرا که خطر مرگ حتمی را دارند، همگی در سه تفنگدار حضور دارند، اما این نقشه ها به تفصیل مورد بحث قرار نمی گیرند. تنها چیزی که در این فیلم مشخص است این است که آنها بی رحمانه با استفاده از نیروی فیزیکی و کلامی زیاد یکدیگر را مورد آزار و اذیت قرار می دهند.

فضای داخلی مجلل است و روح اشرافی دوره لوئیزیان را منعکس می کند، اما نمای بیرونی تاریک و گل آلود است. پس گاهی باید به صدای شمشیر در سکانس ها بسنده کرد! برای به چالش کشیدن بیننده، سه تفنگدار گزینه خوبی برای تبدیل شدن به یک فیلم است. چون متنی کلاسیک و شناخته شده است. با این حال، نشستن در اقتباس بی روح از سه تفنگدار کمی آزاردهنده است. به طور کلی، این فیلم خام و شکننده است و در مقایسه با داستان اصلی قوی احساس ترسو و ناسازگاری دارد.

سه تفنگدار

یا در حال خلق یک داستان جدید هستید، یا داستان قدیمی را به درستی دریافت می کنید، و ماندن در بین این دو اثر نسبتاً خیره کننده ای را ایجاد می کند که به راحتی می توان آن را گم کرد و فراموش کرد. حیف است، زیرا همه چیز درست است. فیلمبرداری زیبا، دکور و دکور، بازیگران و گریم، اما کارگردان و نویسندگان در نهایت شکست خوردند. یکی دیگر از قسمت های آزاردهنده فیلم، شوخی هایی است که سعی می کنند قسمت کمدی داستان را حفظ کنند، اما سه تفنگدار در آن نیز شکست می خورند. پس پیشنهاد می کنم اقتباس های دیگری از این رمان معروف را تماشا کنید.

منبع: https://digiato.com/game/%D9%88%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-the-three-musketeers-dartagnan-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF