بهترین نیروهای ویژه نظامی در سراسر جهان

در این مقاله به 11 کشوری می پردازیم که دارای بهترین نیروهای نظامی خصوصی در جهان هستند. مفهوم نیروهای ویژه در کشورهای مختلف متفاوت است. در حالی که برخی آنها را سربازان نخبه ارتش می دانند، برخی دیگر این نیروها را واحدهای ویژه نیروهای مسلح مسئول انجام عملیات تخصصی می دانند. مهم نیست که نقش آنها را چگونه تفسیر می کنید، نیروهای ویژه از بهترین سربازانی تشکیل شده اند که از سراسر کشور استخدام شده اند.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

چیزی که این سربازان را خاص می کند، سطح آموزش و ویژگی های فردی آنها مانند روحیه قوی و شجاعت است. آنها همچنین مجهز به تجهیزات نظامی پیشرفته ای هستند که به آنها اجازه می دهد بر میدان جنگ تسلط پیدا کنند و بر سناریوهای دشواری که برایشان پیش می آید غلبه کنند. به عنوان مثال، تسلیحات و تجهیزاتی که نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده به میدان نبرد می برند شامل تفنگ های تهاجمی مانند M4A1 و MK18 و مسلسل های MK46 و MK48 و همچنین تجهیزات مهم دیگری مانند عینک دید در شب و تجهیزات کمکی اولیه است. مانند سیستم موقعیت یابی جهانی (GPS). وسایل بالستیک، کلاه ایمنی و کمربند. حمل نارنجک انداز و موشک های ضد زره در صورت لزوم برای این نیروها معمول است.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

موشک ضد تانک FGM-148 Javelin که به طور مشترک توسط لاکهید مارتین و RTX ساخته شده است، به طور گسترده توسط ایالات متحده در عملیات جنگی خود در افغانستان و عراق استفاده شده است. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ارتش، نیروهای آمریکایی از این سامانه تسلیحاتی در بیش از 5000 درگیری در طول جنگ در این دو کشور استفاده کردند.

از زمان معرفی آنها در سال 1996، بیش از 45000 واحد از این موشک های ضد تانک قابل حمل تا سال 2019 تولید شده است. در حالی که RTX واحد فرماندهی پرتاب (CLU) را می سازد، لاکهید مارتین مسئول مونتاژ خود موشک است.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

ارتش اوکراین همچنین از نیزه ها برای دفع تهاجم روسیه به کشورشان استفاده گسترده ای می کند. بر اساس این گزارش، آمریکا تا پایان آگوست 2023 بیش از 10 هزار موشک ضد تانک جاولین در اختیار کی‌یف قرار داد که به اوکراین کمک کرد روسیه را از پایتخت دور نگه دارد. با توجه به تقاضای زیاد برای این سلاح، هم لاکهید مارتین و هم RTX اقداماتی را برای افزایش تولید Javelin از 2000 دستگاه به 3500 دستگاه در سال انجام داده اند.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

از سوی دیگر، تفنگ تک تیرانداز Magola Remington (MSR) یک سلاح کلیدی در زرادخانه دلتا فورس است که کارایی عملیاتی این گروه نخبه را افزایش می دهد. تفنگ رمینگتون که در سال 2013 وارد خدمت شد، دارای برد 1500 متر و سرعت شلیک 12 گلوله در دقیقه است. همچنین این تفنگ تک تیرانداز به دلیل ماژولار بودن مورد تحسین کارشناسان دفاعی قرار گرفته است که به نیروهای ویژه اجازه می دهد تجهیزات قابل سفارشی سازی را ایجاد کنند. طبق گزارشی در سال 2013، هر قطعه از این سلاح حدود 15 هزار دلار قیمت دارد.

علاوه بر این، شرکت های بزرگ بخش دفاعی نیز از نیروهای ویژه پشتیبانی تاکتیکی و استراتژیک ارائه می کنند. در سال 2016، واحد فناوری اطلاعات جنرال داینامیکس قراردادی برای ارائه خدمات پشتیبانی حرفه ای به نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده در انجام ماموریت های جهانی خود دریافت کرد. طبق این قرارداد، جنرال داینامیکس قرار بود خدمات نامحدودی را برای مدت نامحدود، حداکثر تا سقف 900 میلیون دلار در مدت پنج سال ارائه دهد. جنرال داینامیکس ششمین پیمانکار بزرگ دفاعی جهان است و سال گذشته بیشترین درآمد خود را با 42.3 میلیارد دلار گزارش کرد.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

روش شناسی

در این مقاله، 11 کشور دارای بهترین نیروهای نظامی خصوصی در جهان را بر اساس روش اجماع رتبه بندی می کنیم که برای آن سه منبع – The Independent، Times of India و Forces.net را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. در حالی که منبع اول نیروهای ویژه مختلف (از 8) را بر اساس توانایی آنها رتبه بندی کرد، دو سایت دیگر بدون رتبه بندی در مورد یگان ها بحث کردند.

در حالت اول، اگر کشوری رتبه اول را کسب کند، امتیاز 1 (8 از 8) را دریافت می کند. اگر در جایگاه سوم قرار می گرفت، امتیاز 0.75 (6 از 8) را دریافت می کرد. برای دو منبع باقی مانده، تعداد دفعاتی که یک گروه از نیروهای ویژه نظامی در این سایت ها ذکر شده است را شمردیم و هر بار که ذکر شد، یک امتیاز دادیم. در نهایت تمام نمرات برای به دست آوردن نمره کل جمع شدند. کشورهایی که بهترین نیروهای نظامی در جهان را دارند بر اساس امتیازات کلی آنها رتبه بندی می شوند. در مواردی که دو کشور امتیاز یکسانی داشتند، یکی را بر دیگری ترجیح دادیم.

11 کشور دارای بهترین نیروهای نظامی خصوصی در جهان هستند

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

11. نیروی جنگ ویژه نیروی دریایی

اسپانیا

امتیاز: 0.25

اسپانیا از طریق واحد عملیات ویژه خود یکی از بهترین نیروهای نظامی خصوصی در جهان را دارد. از ژوئن 2009، این گروه در نیروی جنگ ویژه دریایی یا نیروی جنگ ویژه دریایی جذب شده است که شهرت خود را از آن به ارث برده است. چیزی که در سال 1952 به عنوان یک واحد کوهنوردی آبی خاکی آغاز شد، به یکی از معتبرترین نیروهای ویژه در اروپا تبدیل شد. بر اساس گزارش ایندیپندنت، این نیرو حدود 80 درصد ضریب شکست دارد.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

10. مارکوس

کشور: هند

امتیاز: 1.00

هند با داشتن سه نیروی ویژه تحت کنترل ارتش، خود را در میان کشورهای دارای بهترین نیروهای ویژه نظامی در جهان می بیند. این نیروها شامل چتربازهای ویژه ارتش، MARCOS نیروی دریایی و کماندوهای گارد نیروی هوایی است. کماندوهای دریایی که به اختصار MARCOS نامیده می شوند، معروف ترین گروه نیروهای ویژه در این کشور هستند. به گزارش تایمز آو ایندیا، قبل از اینکه سربازان بخشی از این یگان ویژه شوند، حدود سه سال آموزش دقیق لازم است. مارکوس قادر به انجام عملیات در دریا، زمین و هوا است.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

9. کماندو Spezialkräfte

آلمان

امتیاز: 1.00

Kommando Spezialkräfte (KSK) یک نیروی ویژه ارتش آلمان یا ارتش آلمان است. این یک واحد بزرگ در سطح تیپ است که وظیفه دارد طیف گسترده ای از عملیات های مورد نیاز در رابطه با مبارزه با تروریسم، جنگ کماندویی و جستجو و نجات را انجام دهد. با این حال، مانند سایر واحدهای آلمانی، تأسیس KSK باید به تصویب پارلمان آلمان برسد. این واحد چندین عملیات موفقیت آمیز را در طول جنگ با تروریسم در افغانستان انجام داد، از جمله حمله به خانه امن القاعده در سال 2006. آلمان همچنین دارای یک گروه عملیات ویژه دیگر در GSG 9 der Bundespolizei، یک واحد نیروهای ویژه پلیس آلمان است که بازی می کند. نقش فعال در مبارزه با تروریسم و ​​جنایات سازمان یافته. آلمان عمدتاً به دلیل این دو نیرو خود را در فهرست کشورهای دارای بهترین نیروهای نظامی خصوصی در جهان می بیند.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

8. گروه ضربت مشترک 2 (JST2)

کانادا

امتیاز: 2.00

Joint Task Force 2 (JST2) یک گروه نیروهای ویژه سطح 1 از ارتش کانادا است که تحت فرماندهی نیروهای عملیات ویژه کانادا فعالیت می کند. این یگان مسئولیت انجام ماموریت های مبارزه با تروریسم در داخل و خارج از کشور را بر عهده دارد و به عنوان نیروی ویژه در سطح جهانی شناخته می شود. JST2 به دلیل همکاری نزدیک با نیروهای دلتای ایالات متحده و سرویس هوایی ویژه بریتانیا (SAS) در مأموریت های مورد علاقه متقابل شناخته شده است.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

7. واحد نظامی گروم

لهستان

امتیاز: 2.00

یگان نظامی لهستان GROM یکی از بهترین نیروهای ویژه نظامی در جهان است. این یک یگان نیروهای ویژه درجه یک است که می توان آن را با بهترین ها مقایسه کرد. این گروه در سال 1990 به عنوان بخشی از مأموریتی برای کمک به یهودیان شوروی برای ورود ایمن به اسرائیل تشکیل شد. این روزها، GROM یک واحد مبارزه با تروریسم بسیار توانمند است که ماموریت های متعددی را در داخل و خارج از کشور با موفقیت انجام داده است. یکی از برجسته ترین عملیات های این گروه، نجات گروگان ها پس از تسلط تروریست ها بر ساختمان دولتی در پکتیا افغانستان در سال 2012 بود.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

6. گروه خدمات ویژه (SSG)

کشور: پاکستان

امتیاز: 2.00

گروه خدمات ویژه پاکستان یا SSG یکی از بهترین واحدهای نیروهای ویژه نظامی در جهان است. این واحد به دلیل هدبند منحصربفردی که توسط کماندوها استفاده می شود، به لک لک سیاه نیز معروف است. Independent و Force.net تاکید کرده اند که آموزش SSG شامل پیاده روی 57.5 کیلومتر در 12 ساعت و همچنین یک سرعت 8 کیلومتری تنها در 20 دقیقه است، در حالی که تنها 5٪ از کسانی که وارد دوره می شوند پس از اتمام دوره پذیرفته می شوند. SSF یک نیروی سخت نبرد است که برخی از پیچیده ترین ماموریت ها را در طول جنگ پاکستان علیه گروه های شبه نظامی در مناطق قبیله ای شمال کشور انجام داده و تا حد زیادی موفق ظاهر شده است.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

5. گروه مداخله ملی ژاندارمری فرانسه (GIGN)

فرانسه

امتیاز: 2.25

گروه مداخله ژاندارمری ملی فرانسه یا GIGN یکی از بهترین نیروهای ویژه در مبارزه با تروریسم در جهان است. این واحد همچنین مسئولیت حفاظت از شخصیت های برجسته سیاسی فرانسه و اماکن مهم ملی را بر عهده دارد. بر اساس گزارش ایندیپندنت، GIGN در موقعیت های گروگان گیری تخصص دارد و از زمان تاسیس خود در سال 1973 تاکنون بیش از 600 گروگان را آزاد کرده است.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

4. سیرت متکال

اسرائيل

امتیاز: 2.63

بعدی در لیست بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان، اسرائیل است، جایی که Sayeret Matkal یکی از یگان های نیروهای ویژه نخبه جهان است. متقاضیانی که می خواهند به نیروهای ویژه اسرائیل بپیوندند دوره های طولانی و دشواری را پشت سر می گذارند و تنها بهترین ها انتخاب می شوند. مسئولیت اصلی این گروه جمع آوری اطلاعات است و اغلب در عمق خطوط دشمن عمل می کند. یکی دیگر از گروه های برجسته نیروهای ویژه در اسرائیل Shayetet 13 است که بخشی از نیروی دریایی است و بر نبردهای سطحی و زیرسطحی و همچنین حملات نظارت می کند. اگرچه این واحد از سال 1948 فعالیت می کرد، اما تا دهه 1960 برای عموم شناخته شده نبود.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

3. گروه آلفا

روسیه

امتیاز: 3.38

گروه آلفا روسیه یکی از بهترین واحدهای نظامی نخبه در جهان است که در مبارزه با تروریسم تخصص دارد. این سازمان که در سال 1974 توسط KGB ایجاد شد، در حال حاضر تحت نظارت سرویس امنیت فدرال فعالیت می کند. یکی دیگر از واحدهای نیروی ویژه روسیه در کلاس جهانی، Spetsnaz GRU است که زیر نظر آژانس اطلاعات نظامی خارجی روسیه، GRU، فعالیت می کند. نیروهای ویژه روسیه برای شرکت در چندین ماموریت خارج از کشور از جمله چکسلواکی، سوریه، گرجستان و اوکراین در نظر گرفته شده اند.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

2. خدمات هوایی ویژه (SAS)

انگلستان

امتیاز: 4.63

بریتانیا یکی از بهترین واحدهای نظامی نیروهای ویژه در جهان را دارد – سرویس هوایی ویژه بریتانیا (SAS) که نقشی حیاتی در جنگ عراق داشت. یک ژنرال آمریکایی به نام استنلی مک کریستال اظهار داشت که ایالات متحده بدون کمک SAS نمی توانست به آنچه در عراق برنامه ریزی کرده بود دست یابد. یکی دیگر از یگان برجسته نیروهای ویژه در این کشور سرویس ویژه قایق است که معادل نیروی دریایی ایالات متحده است. فرآیند انتخاب این نیرو بسیار سخت و دشوار است و شامل تست های دشواری مانند آموزش بقای رزمی، بازجویی شدید و آموزش در جنگل می شود.

11 تا از بهترین نیروهای ویژه نظامی جهان

1- واحدهای مأموریت ویژه سطح اول

کشور: ایالات متحده آمریکا

امتیاز: 6.00

ایالات متحده دارای بهترین نیروهای نظامی خصوصی در جهان است. این کشور دارای واحدهای ویژه مخفی بسیاری است که مهمترین عملیات آن را انجام می دهند. بر اساس این گزارش، بیش از 70 هزار سرباز آمریکایی در نیروهای عملیات ویژه در این کشور حضور دارند. چهار یگان ماموریت ویژه درجه یک ارتش ایالات متحده عبارتند از: نیروی دلتای ارتش، مسئول طیف گسترده ای از ماموریت ها، از جمله مبارزه با تروریسم، انهدام اهداف با ارزش، نجات گروگان، حمله، خرابکاری، و شناسایی ویژه. گروه توسعه جنگ ویژه نیروی دریایی (DEVGRU یا Seal Team 6) که فعالیت هایی مشابه نیروی دلتا اما در بخش دریایی انجام می دهد. اسکادران تاکتیک های ویژه 24 نیروی هوایی متشکل از چتربازان، کنترلرهای رزمی، متخصصان هواشناسی عملیات ویژه و نیروهای ویژه است. آخرین مورد، فعالیت پشتیبانی اطلاعاتی است که وابسته به ارتش است که از نهادهای مختلف نظامی استخراج می شود و ماموریت آن جمع آوری اطلاعات درباره تصمیمات سیاست گذاران است. بیشتر فعالیت های این واحد طبقه بندی شده است.

تیم های نیروی دریایی ایالات متحده SEAL (سایر) و کلاه سبز دیگر گروه های برجسته نظامی نیروهای ویژه در ایالات متحده هستند.

منبع: https://digiato.com/tech/best-military-special-forces-in-the-world

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

ارتش ایالات متحده و تفنگداران دریایی به دنبال یک وسیله نقلیه کاملاً جدید با الهامات قدیمی هستند: قاطر فروتن. این خدمات در مراحل مختلف توسعه قاطرهای رباتیک خود هستند، اما همه آنها یک هدف مشترک دارند – استقرار ناوهای هواپیمابر بدون سرنشین به اندازه وسیله نقلیه زمینی که ماموریت آنها کاهش بار سربازان پیاده نظام است. با وجود نیت خوب، آینده جنگ این احتمال را ایجاد می کند که این وسایل نقلیه (حتی اگر وارد خدمت شوند) وضعیت سنگین فعلی خود را حفظ کنند.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

از Mule تا MUTT

ارتش ها هزاران سال است که از قاطرها و ، ها به عنوان دام استفاده کرده اند و قاطرهای جنگی هرگز منقرض نشده اند. آنها توسط هر دو طرف در جنگ داخلی آمریکا و توسط ارتش ایالات متحده در جنگ جهانی اول استفاده شدند. در جنگ جهانی دوم، لشکر 10 کوهستان ارتش ایالات متحده با هزاران قاطر در سراسر ایتالیا جنگید و به اصطلاح مریل غارتگران نیز در جنگ چین و برمه و هند بر قاطرها تکیه کردند. در هر دو مورد از این حیوانات برای حمل مهمات، حمل آذوقه و حتی برای تخلیه مجروحان استفاده می شد. در افغانستان، مدت کوتاهی پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر، نیروهای ویژه ایالات متحده از قاطرها برای حمل تجهیزات و اسکورت کلاه سبزها بر روی ، استفاده کردند.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

پیشرفت‌ها در رباتیک، سیستم‌های خودمختار و انرژی باتری خودرو به مفهوم قاطر رباتیک منجر شده است. قاطرهای رباتیک مانند قاطرهای بیولوژیکی نیستند، اما وظیفه مشابهی دارند: حمل اشیا. می توان آن را طوری برنامه ریزی کرد که یک خط سرباز را دنبال کند یا حتی در حالی که صدها کیلوگرم تجهیزات را حمل می کند، به طور خودکار از نقطه A به نقطه B حرکت کند. قاطر برقی همچنین می تواند کارهایی را انجام دهد که یک قاطر نی هرگز نمی تواند انجام دهد، مانند انتقال سربازان مجروح به پایگاه های امداد، حمل و پرتاب سلاح هایی مانند موشک ضد تانک Javelin و تامین نیروی الکتریکی برای سایر ابزارهای ارتش.

به گزارش دفاع نیوز، ارتش و تفنگداران دریایی آمریکا اخیرا خودروی روباتیک جدید Hanhwa Arion را در منطقه آموزش دریایی Bellows واقع در چند کیلومتری ساحل Waikiki در اوآهو آزمایش کردند. ربات آریون به عنوان وسیله نقلیه حمل و نقل چند منظوره نظامی یا SMET شناخته می شود. این ربات یک وسیله نقلیه آفرود شش در شش است که می تواند حدود 550 کیلوگرم بار را حمل کند. این خودرو با استفاده از باتری های داخلی با یک بار شارژ می تواند مسافتی تا 100 کیلومتر را طی کند و به نقل از سایت دیفنس نیوز، سرعت آن در جاده ها به 43 کیلومتر در ساعت و در جاده های ناهموار به حدود 22 کیلومتر در ساعت می رسد.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان
قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

نیروی دریایی ارتش آریون را به عنوان بخشی از برنامه ارزیابی خودروهای خارجی آزمایش می کند. آنها به دنبال استقرار خودروی SMET خود برای همراهی پیاده نظام، مهندسان و سایر نیروهای نظامی در میدان نبرد هستند. پس از یک پروژه شکست خورده در سال 2011، ارتش ایالات متحده قراردادی را برای وسیله نقلیه خود (SMET Increment 1) در سال 2019 امضا کرد و با خرید 674 ربات تحویل دهنده تا پاییز سال 2024 موافقت کرد. SMET Increment 1 می تواند 450 کیلوگرم را برای مسافت 96 کیلومتر حمل کند. . جنرال داینامیکس سازنده 16 خودروی اول را در سال 2022 تحویل خواهد داد.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان
قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

بار سنگین تر

قاطرهای رباتیک همان چیزی هستند که ارتش آن را «تکثیرکننده نیرو» می نامد و به پیاده نظام اجازه می دهد تا دورتر بروند، تجهیزات بیشتری حمل کنند و به طور کلی وظایف خود را بهتر از سربازان انجام دهند. او تنها کسی است که می تواند این کار را انجام دهد. این بیشتر به دلیل توانایی این قاطرهای موتوری برای حمل بارهای سنگین است که در غیر این صورت سربازان مجبور بودند خودشان را حمل کنند. در شرایط عادی، یک سرباز پیاده سبک می تواند تا 45 کیلوگرم تجهیزات حمل کند که برای 3-5 روز در میدان جنگ کافی است. با این حال، سربازی که نیمی از وزن بدن خود را حمل می کند، هدف آسانی است و اغلب کاملا خسته وارد می شود.

در آزمایشی در سال 2018، ارتش نامزدهای SMET را با نصب «نه کوله پشتی، شش جعبه MRE و چهار قوطی آب … تقریباً معادل چیزی است که یک سرباز پیاده نظام سبک برای یک مأموریت دوربرد نیاز دارد» آزمایش کرد.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان
قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

قاطرهای موتوری همچنین به عابران پیاده کمک می کنند تا با آینده جدید و سنگین تر خود سازگار شوند. در دوره پس از 11 سپتامبر، نیروهای زمینی پنتاگون بر نبرد با چریک ها در مکان هایی مانند عراق و افغانستان متمرکز شدند. پایان این جنگ ها تمرکز را از «درگیری کم شدت» به درگیری با شدت بالاتر علیه دشمنانی مانند روسیه و چین تغییر داده است. تغییر تمرکز به سمت تانک ها و هلیکوپترهای شکاری با تغییر وزن مشابهی همراه بوده است. به عنوان مثال، موشک ضد تانک جاولین 21.7 کیلوگرم وزن دارد و موشک های اضافی این وزن را به 15.5 کیلوگرم می رساند. موشک زمین به هوا استینگر بیش از 15.8 کیلوگرم وزن دارد.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان
قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

آینده

ارتش ایالات متحده اکنون به دنبال وسیله نقلیه جدیدی برای برنامه Increment 2 است. شش سال زمان زیادی در دنیای سیستم های خودمختار و فناوری الکتریکی باتری است، بنابراین رویکرد اخیر ارتش ایالات متحده تضمین می کند که ارتش به جدیدترین و بهترین فناوری دسترسی دارد. . تفنگداران دریایی هنوز MUTT را انتخاب نکرده اند – زیرا تمرکز آنها بر تصرف جزایر در دریای چین جنوبی که به ندرت بیش از نیم مایل عرض دارند، قاطرهای رباتیک را در اولویت کمتری نسبت به وسایل نقلیه خودران مانند قایق ها و هواپیماها قرار می دهد.

قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان
قاطرهای مکانیزه جدید Hanhwa Arion حامل سربازان

اخرین حرف

پس از هزاران سال رنج زیر سنگینی وسایلشان، سرانجام ناجی واکرها در دسترس است. متأسفانه، این فرصت برای سبک ، بار با نیاز به حمل سلاح های سنگین تر در تضاد است. با این حال، حتی اگر این تغییر به معنای سه قدم به جلو و دو قدم به عقب باشد، باز هم یک پیروزی برای مهاجمان زمین خواهد بود.

منبع: https://digiato.com/tech/hanhwa-arion-robo-mulles

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان در سرویس هستند

هزینه های نظامی جهان می تواند سالانه به صدها میلیارد دلار برسد چرا که کشورها به دنبال تکنولوژی های جدید هستند و سیستم ها به روز می شوند تا بهترین نیروهای جنگی جهان یک قدم از رقیب خود جلوتر باقی بمانند. با این حال، آن دسته از کشورهایی که قدرت هزینه ، ندارند، اغلب به تکنولوژی های امتحان شده و جواب داده نسل های قبلی متوسل می شوند. در برخی موارد، این به معنای استفاده از ابزارهای نظامی نسبتاً قدیمی است که در برخی موارد، منشاء آن ها به دوران جنگ سرد یا حتی جنگ جهانی دوم باز می گردد.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

در حالی که در ظاهر، این موضوع ممکن است از روی استیصال یا حتی به شدت خطرناک به نظر برسد، اما فناوری نظامی ذاتاً بسیار قدرتمند و کارآمد است و برخی نمونه ها مانند بمب افکن دوربرد توپولف TU – ۹۵ یا هلیکوپتر بوئینگ CH – ۴۷ شینوک، هنوز نیاز به جایگزینی ندارند. برخی از ابزارهای قدیمی تر، مانند هواپیمای ترابری لاکهید C – ۱۳۰ هرکولس و زیردریایی تایپ ۲۰۹، بروزرسانی های منظمی دریافت کرده اند تا آن ها را با نیازهای نظامی مدرن سازگار نگه دارند.

برای این مقاله ابزارهای نظامی را انتخاب کرده ایم که امروزه در نیروهای نظامی باقی مانده اند. به عنوان مثال، برخی از کشتی ها و زیردریایی ها هنوز هم به عنوان کشتی های آموزشی یا برای اهداف شناسایی استفاده می شوند. این موارد شامل USS Constitution، یک کشتی بادبانی چهارگوش متعلق به سال ۱۷۹۷، و آخرین زیردریایی باقی مانده کلاس Hai Sh از سال ۱۹۴۴ است که هنوز در عمل به ترتیب در خدمت نیروی دریایی ایالات متحده و تایوان هستند، اما تهدید نظامی قابل توجهی محسوب نمی شوند. در ادامه قدیمی ترین خودروهای جنگی که امروزه همچنان در حال خدمت رسانی در حوزه نظامی هستند را معرفی می کنیم.

۱۲- هلیکوپتر Sikorsky Black Hawk

بسیاری از ما هلیکوپتر بلک هاوک را به عنوان سوژه فیلم Black Hawk Down ساخته ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۱ می شناسیم که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده است. با این حال، این ماموریت تقریباً فاجعه بار در داخل سومالی در سال ۱۹۹۳ تنها یک اپیزود از تاریخ طولانی و پر فراز و نشیب این بالگرد چندمنظوره است که از سال ۱۹۷۹ در خدمت بوده است.

بلک هاوک یک هلیکوپتر با قدرت لیفت متوسط با چهار سرنشین است که معمولاً شامل خلبان، کمک خلبان و خدمه می شود. همچنین این هلیکوپتر می تواند ۱۱ سرباز یا ۶ بیمار روی برانکارد به علاوه خدمه پزشکی و همچنین ترکیب های مختلف پرسنل و محموله را حمل کند که آن را به یک وسیله نقلیه بسیار همه کاره و ارزشمند تبدیل می کند. این هلیکوپتر با سرعت متوسط ۲۷۸.۵ کیلومتر بر ساعت پرواز می کند و نهایت سرعت آن ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت است که آن را به یکی از سریع ترین هلیکوپترهای جهان تبدیل می کند. همچنین برد این هلیکوپتر بیش از ۵۶۰ کیلومتر است، اما به لطف مخازن سوخت اضافی می تواند مسافت بیشتری را طی کند.

در طول بیش از ۴۰ سال از زمانی که بلک هاوک برای اولین بار وارد خدمت شد، از آن برای تخلیه تلفات، عملیات تهاجمی، آتش نشانی هوایی، جستجو و نجات و عملیات های ویژه استفاده شده است. این هلیکوپتر می تواند به راکت، اسلحه و موشک مسلح شود. در حال حاضر بیش از ۴,۰۰۰ فروند از این پرنده نظامی در سراسر جهان در حال فعالیت است که بیش از ۲,۰۰۰ فروند از آن ها توسط ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرند، و بلک هاوک هیچ نشانه ای از بازنشستگی به این زودی ها نشان نمی دهد.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۱۱- زیردریایی Type 209

آلمان برای صادرات بسیاری از جمله در زمینه داروسازی، لوازم الکترونیکی مصرفی، خودروهای لوکس و… آلبرت اینشتین شناخته شده است. زیردریایی های تهاجمی دیزلی-الکتریکی معمولاً در این لیست قرار نمی گیرند، با این حال Type 209 داستان موفقیت یک ابزار نظامی است که منحصراً برای فروش به کشورهای دیگر ساخته شده است. این زیردریایی ها به بیش از ۱۲ نیروی دریایی جهان فروخته شد، در حالی که زیردریایی های قدیمی متعلق به دوران جنگ جهانی دوم و جنگ سرد به تدریج نیاز به جایگزینی داشتند. آلمان با مشاهده این شکاف بزرگ در بازار، به سرعت با این زیردریایی قدرتمند و همه کاره واکنش نشان داد، هرچند عجیب است که این زیردریایی به تنهایی عمل نمی کند.

در حالی که مشخصات آن به دلیل ماهیت تطبیق پذیر Type 209 متفاوت است، حدود ۴۰ نفر خدمه داشته و قدرت جابجایی زیر آب آن در حدود ۱,۲۰۰ تن است. همه آن ها از پیشرانه دیزلی – الکتریکی استفاده می کنند که سرعتی در حدود ۱۱ گره در سطح و سرعتی در حدود ۲۲ گره در حالت غوطه ور را فراهم می کند. این زیردریایی می تواند تا حداکثر ۵۰۰ متر به زیر آب برود و در هنگام غوطه ور شدن در آب بردی در حدود ۶۹۰ کیلومتر دارد.

پنج نسخه از زیردریایی Type 209 در ارتش های مختلف، از آمریکای جنوبی تا مدیترانه، تا آفریقای جنوبی، تا آسیا، به عنوان شواهدی از تطبیق پذیری و سازگاری این زیردریایی توانمند وجود دارد. تغییرات و دستکاری های انحصاری می تواند شامل افزایش منبع هوا، دریچه های فرار، دکل های بلندتر، موتورها و سیستم های تقویت شده و حتی افزایش طول باشد. در حالی که هر کشور نام کلاس خاص خود را به این زیردریایی اختصاص می دهد، اما همه آن ها در واقع همان Type 209 هستند که براساس طراحی اصیل آلمانی و ترکیب قدرت فنی و کیفیت ساخت مشهور این کشور اروپایی ساخته شده اند.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۱۰- زیردریایی کلاس Victor

پیش از زیردریایی Type 209، زیردریایی کلاس ویکتور بود که هنوز در کشور روسیه عملیاتی است و برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ به آب انداخته شد. این زیردریایی که با اسم رمز Project 671 شناخته می شود یکی از اولین زیردریایی های تهاجمی هسته ای است که در سال های بعدتر دو نسخه بی صداتر از آن به نام های ویکتور ۲ و ویکتور ۳ ساخته شد که دومی هنوز هم در خدمت است. این بقایای تکنولوژی جنگ سرد پاسخ شوروی به زیردریایی کلاس Sturgeon آمریکا بود و با بدنه اشک مانند و غلاف بزرگ سونار در قسمت عقب آن متمایز بود.

زیردریایی کلاس ویکتور یادآور نگران کننده ای است از این که وضعیت جهان پس از جنگ جهانی دوم تا چه حد خطرناک شده بود، دورانی که کشورها هواپیماها و زیردریایی های خود را به کلاهک های هسته ای مجهز می کردند تا برای شروع جنگ همه جانبه آماده شوند. کلاس ویکتور یکی از این جنگ افزارها بود که دو اژدر ۲۰۰ کیلوتنی Novator یا دو موشک کروز S-10 Granat را حمل می کرد که هر کدام قادر به نابودی کل یک شهر بودند. آن ها همچنین با یک رآکتور هسته ای کار می کردند که یک توربین بخار را به حرکت درآورده و ۲۲.۷ مگاوات برق را برای یک شفت پروانه ای به عنوان یک منبع انرژی بسیار کارآمد و البته خطرناکش فراهم می کرد.

خوشبختانه هیچ زیردریایی از این کلاس در طول مدت خدمت طولانی خود آسیب جدی ندید و کلاس ویکتور به تدریج بازنشسته شد و اولین زیردریایی ویکتور ۳ در سال ۱۹۹۸ از خدمت خارج شد. تنها دو فروند از این کلاس به نام های Tambov و Obinsk همچنان عملیاتی هستند و نیروی دریایی روسیه از آن ها به عنوان جنگ افزارهایی برای آزمایش سلاح های جدید و فناوری های دیگر استفاده می کند.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۹- هلیکوپتر Boeing CH-47 Chinook

هلیکوپتر ترابری CH-47 Chinook ساخت بوئینگ یکی از شناخته شده ترین هلیکوپترهای تاریخ است که روتورهای دوگانه و شکل حبابی اش کاملاً برجسته است. تطبیق پذیری و تنوع کاری آن به عنوان یک هلیکوپتر ترابری متوسط تا سنگین و بروزرسانی های مداوم تضمین کرده است که این طراحی حداقل تا سال ۲۰۶۰ در خدمت باقی خواهد ماند و آخرین CH – ۴۷ از ویژگی های فنی پیشرفته ای برای رقابت با هر یک از معادل های مدرن خود برخوردار است.

این همه کاره بودن با این واقعیت آشکار می شود که شینوک در بسیاری از ارتش ها در سراسر جهان مانند بریتانیا، استرالیا، کانادا، مصر و هلند و همچنین ایالات متحده آمریکا، عملیاتی است. این پرنده برای اولین بار در سال ۱۹۶۲ وارد خدمت شد و در جنگ ویتنام، جنگ ایران و عراق، جنگ فالکلند و افغانستان مورد استفاده قرار گرفت. این جنگ افزار توانمند دارای دو موتور توربین گازی قدرتمند است که توانایی بلند ، تا ۱۰.۹ تن محموله را دارد و قابلیت های پیشرفته زیادی دارد که کارآیی آن را در عملیات نظامی مدرن حفظ می کند.

این موارد شامل سیستم مدیریت کابین خلبان دیجیتال، قابلیت خلبان خودکار، سیستم کنترل پرواز دیجیتال با کمک های پرسه و فرود و قابلیت های پیشرفته حمل بار می شود. هلیکوپتر CH – ۴۷ شینوک نماد عبارت «چیزی که کار می کند را دور ننداز» است؛ اما نسخه مدرن آن در مقایسه با هلیکوپتر اورجینال که بیش از ۶۰ سال پیش عرضه شد، بسیار پیچیده تر است.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۸- هواپیمای Lockheed C-130 Hercules

هواپیمای ترابری C-130 Hercules ساخت کمپانی لاکهید را می توان پاسخ هواپیمای ترابری بال ثابت به هلیکوپتر شینوک نامید، به عنوان یک طرح امتحان شده و کارآمد که از زمان ورود به خدمت نظامی در سال ۱۹۵۶ نیازی به جایگزینی نداشته است. این هواپیمای ترابری مطمئن و همه کاره قادر است محموله های بزرگ را از باندهایی که ارتفاع بالایی دارند و سطح بی کیفیتی دارند، بلند کند. تازه نسخه C – ۱۳۰ J توسط ۲۱ کشور استفاده شده و انواع دیگر توسط ده ها کشور دیگر در سراسر جهان به کار گرفته می شود.

هرکولس مدرن که توسط لاکهید – مارتین ساخته می شود، برای هواپیمایی با چنین سابقه خدمت طولانی قابل توجه است. این هواپیما دارای چهار موتور توربوپراپ رولزرویس است که هر کدام ۴,۷۰۰ ، بخار قدرت تولید می کنند. هرکولس با حداکثر سرعت ۶۶۷ کیلومتر در ساعت در ارتفاع ۲۲ هزار پایی پرواز می کند، اما می تواند تا سقف ۲۸۰۰۰ پایی بالا برود و حداکثر محموله بیش از ۱۹ تنی را حمل کند. این پرنده بسیار بزرگ حدود ۳۰ متر طول و ۱۱.۸ متر ارتفاع دارد و طول بال های آن ۴۰.۵ متر است.

هرکولس همان طور که از نامش پیداست، بسیار قدرتمند است، اما قابلیت های متنوعی نیز دارد و برای نقش های مختلفی از جمله خدمات هواشناسی، عملیات پزشکی، امدادرسانی در حوادث و آتش نشانی و همچنین پشتیبانی هوایی مورد استفاده قرار می گیرد. این هواپیما همچنین بسیار بزرگ است و می تواند انواع محموله ها از جمله بالگردهای دیگر، خودروهای زرهی، کالاهای روی پالت و پرسنل را حمل کند. باتوجه به اینکه نسخه بزرگ تر یعنی C-130J-30 “Super Hercules”نیز در حال تولید است، به نظر می رسد که هرکولس برای سال های متمادی در آینده همچنان در آسمان خواهد بود.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۷- بمب افکن Tupolev TU-95

در طول جنگ جهانی دوم، سه فروند بمب افکن B-29 Superfortress ساخت بوئینگ مجبور به فرود اضطراری در خاک شوروی شده و روس ها نیز آن ها را تصاحب کردند. از روی این بمب افکن های آمریکایی، آن ها نمونه های اولیه تقریباً کپی شده خود را با نام های توپولف TU – ۸۰ و TU – ۸۵ ساختند که به ساخت توپولف TU – ۹۵ منجر شدند. این بمب افکن دوربرد که ناتو آن را “خرس” نامید، پاسخ روسیه به B – ۵۲ بود و در سال ۱۹۵۶ وارد خدمت شد.

همانند بی-۵۲ آمریکایی، TU – ۹۵ یک هواپیمای قدرتمند و بزرگ با قابلیت حمل محموله های هسته ای است. این هواپیما تحت چندین بازطراحی مختلف برای کاربردهای نظامی متنوع، از جمله آموزش پرواز، شناسایی و وظایف ترابری، به عنوان لانچر برای هواپیماهای مافوق صوت، و برای بازیابی ماژول های فضایی برای برنامه فضانوردی روسیه قرار گرفت. کم تر هواپیمایی می تواند ادعا کند که چنین شغل پر فراز و نشیب و متنوعی مانند TU – ۹۵ داشته است.

از سال ۱۹۵۶ اتفاقات زیادی رخ داده است. جنگ سرد که نیاز به TU – ۹۵ را ایجاد کرد، مدت ها است که به پایان رسیده و روسیه در بسیاری از درگیری های دیگر مشارکت داشته است. علی رغم اینکه این هواپیما هنوز در حال استفاده است، ممکن است فرسودگی خود را نشان داده باشد. پس از دو حادثه، این هواپیماها در سال ۲۰۱۵ برای مدت کوتاهی زمین گیر شدند.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۶- بمب افکن Boeing B-52 Stratofortress

بوئینگ و ارتش آمریکا دهه هاست که همکاری های موفقی داشته اند که آغاز آن به جنگ جهانی اول باز می گردد، زمانی که این شرکت برای اولین بار مربیان پرواز را برای ارتش آموزش داد. از آن زمان، قراردادهای زیادی برای تولید پرنده های نظامی برای اهداف مختلف بین دو طرف منعقد شده است. این پرنده های نظامی شامل هواپیماهای جنگنده تاکتیکی، هلیکوپترها، هواپیماهای ترابری، هواپیماهای شناسایی، هواپیماهای جنگی بدون سرنشین و بمب افکن های دوربرد مانند B-17 Flying Fortress، B-29 Superfortress و B-52 Stratofortress می شوند.

البته مشخصات بی -۵۲ بسیار قابل توجه تر است. این هواپیما به قدری بزرگ است که برای برخاستن و فرود نیاز به مجموعه ای منحصر به فرد از مهارت ها و ارابه های فرود ویژه دارد. این بمب افکن دارای هشت موتور توربوفن پرت اند ویتنی است که هر کدام حدود ۱۷,۰۰۰ پوند نیروی پیشرانه تولید می کنند. طول بال های آن ۵۶.۳ متر است، ۴۸.۵ متر طول دارد، می تواند با حداکثر سرعت ۱,۰۴۰ کیلومتر در ساعت پرواز کند و برد آن ۱۴,۰۸۰ کیلومتر است. بی -۵۲ مدرن علی رغم بزرگی اش، تنها به پنج خدمه برای فعالیت نیاز دارد که شامل فرمانده، خلبان، مسیریاب، افسر جنگ الکترونیک و اپراتور رادار می شود.

این بمب افکن افسانه ای در حال حاضر هنوز در کشور آمریکا عملیاتی است و از سال ۱۹۵۲ در خدمت است. این دوران طولانی خدمت گواهی دیگری بر ویژگی های طراحی پایدار و کارآمد برخی از هواپیماهای نظامی پس از جنگ جهانی دوم است که آن ها را بیش از نیم قرن بعد هنوز قابل استفاده کرده است. نقش اصلی جدید این بمب افکن که در اصل به عنوان یک بمب افکن ارتفاع بالا در نظر گرفته می شود، فراهم ، قابلیت حمله فوری در هر نقطه از جهان با سلاح های دقیق هسته ای و غیر هسته ای برای ایالات متحده است. نسخه های مدرن حداکثر ظرفیت حمل ۳۱.۷۵ تن را فراهم می کنند که به زودی تا حدود ۵۰ درصد ارتقا خواهد یافت که این هواپیما را در بخش خود بی رقیب می سازد. به این ترتیب انتظار می رود B – ۵۲ تا سال ۲۰۴۰ در خدمت باقی بماند.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۵- جنگنده Mikoyan-Gurevich MiG-17

میگ -۱۷ میکویان – گورویچ که توسط ناتو “فرسکو” نامیده می شود، تاریخ پر حادثه ای داشته و از زمان آغاز تولید در سال ۱۹۵۱ در بیش از ۲۰ ارتش جهان خدمت کرده است. نکته قابل توجه در ظاهر این هواپیما، دماغه فرو رفته با آن پس سوز تخت در قسمت عقب است که ظاهری شبیه سیگار به آن می دهد.

نسل قبلی آن یعنی میگ -۱۵ در جنگ کره با موفقیت خدمت کرد و این جت به روز شده با بدنه کشیده تر و بال های تیزتر، چابک تر بود. تسلیحات آن شامل سه توپ و ۱۶ راکت است و می تواند به سرعت ۱,۱۳۸ کیلومتر در ساعت برسد.

اولین دستاورد مهم میگ -۱۷، جنگ ویتنام بود که توسط نیروی هوایی ویتنام شمالی به کار گرفته شد، جایی که در آن Silver Swallow لقب گرفته و در برابر اف -۱۰۵ ها و اف -۴ های ایالات متحده قرار گرفت. اگرچه این هواپیماها در مقایسه با میگ چندان مانورپذیر نبود، اما برتری سرعتی نسبت به جنگنده روسی داشته و در نهایت ۱۰۵ فروند از آن ها را در طول درگیری سرنگون کردند.

پس از ساخت در کشور روسیه و همچنین لهستان، چین و چکسلواکی، بیش از ۹,۰۰۰ فروند در مدت کوتاهی تولید شد تا اینکه در سال ۱۹۵۸ تولید آن متوقف شد. این جت جنگنده مافوق صوت قدیمی با اینکه امروزه چیزی متعلق به گذشته است، اما هنوز هم در ارتش تانزانیا عملیاتی است.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۴- تانک M47 Patton

پس از جنگ جهانی دوم، ارتش آمریکا نیاز به بروزرسانی تانک های پتن، پرشینگ و شرمن را که در طول جنگ استفاده می شدند، احساس کرد. نتیجه آن واحد M۴۷ پتن بود که در سال ۱۹۵۰ راه اندازی شد و به نام ژنرال افسانه ای جورج اس. پتن که پنج سال پیش مرده بود، نامگذاری شد.

M۴۷ پتن با زره پوش چهار اینچی خود بسیار مستحکم و با موتور دوگانه توربو V12 خود که ۸۱۰ ، بخار قدرت تولید می کرد، قدرتمند بود. با نهایت سرعت بیش از ۵۹ کیلومتر در ساعت، بیش از ۱۱ کیلومتر در ساعت سریع تر از نسل قبلی خود یعنی M۴۶ پتن بود و با توپ ۹۰ میلی متری و مسلسل های کالیبر ۳۰ و ۵۰ با قابلیت های ضدهوایی، به خوبی مسلح شده بود.

در حالی که تانک M۴۷ پتن هنوز در سال های اولیه تولید خود بود، ایالات متحده در حال کار بر روی جانشین آن یعنی M۴۸ بود که از بسیاری جهات برتر بود و در سال ۱۹۵۳ وارد خدمت شد. این تانک که تنها حدود یک دهه در ارتش آمریکا در سرویس بود، بعدها توسط کشورهای مختلف از جمله کره جنوبی، ترکیه، یوگسلاوی، اسپانیا و پاکستان به کار گرفته شد و نسخه مدرن شده آن در حال حاضر در ارتش ایران عملیاتی است.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۳- تانک T-54/T-55

T – ۵۴ به عنوان جانشین تانک افسانه ای T – ۳۴، کار سختی برای پر ، جای خالی این تانک متعلق به دوران جنگ جهانی دوم داشت. نمونه اولیه آن در سال ۱۹۴۶ و بلافاصله پس از جنگ ساخته شد و در سال ۱۹۴۷ به تولید انبوه رسید. آن ها به همراه نسخه خواهر خود، تی ۵۵ اصلاح شده، از پر استفاده ترین تانک های تاریخ هستند که تا سال ۱۹۸۱ تولید می شدند. آن ها در جنگ اعراب و اسرائیل و جنگ ویتنام نیز حضور داشته و در اروپای شرقی، خاورمیانه و آفریقا به فعالیت ادامه دادند.

تی -۵۴ دارای یک توپ اصلی ۱۰۰ میلی متری، یک مسلسل ۷.۶۲ میلی متری روی برجک و یک موتور V۱۲ با قدرت ۵۲۰ ، بخار بود. اضافات قابل ذکر در T – ۵۵ شامل یک اسنورکل که به آن اجازه می دهد تا به عمق بیش از پنج متر زیر آب برود، زره اضافی، ارتقای موتور، پوشش ضد تشعشع و تجهیزات تشخیص تشعشع بود که مورد اخیر بازتابی از تهدید بزرگ هسته ای جنگ سرد در زمان تولید این تانک است.

باتوجه به به قدمت طولانی آن، اگر فکر می کردید که T – ۵۴ تا به حال حتماً بازنشسته شده است، کاملاً اشتباه می کنید. با این حال، این تانک روسی هنوز هم در چندین ارتش از جمله افغانستان، کوبا، اتیوپی، عراق و نیجریه عملیاتی است. اخیراً روسیه نیز مجبور شده واحدهای زیادی از این تانک را به عنوان توپخانه در خط مقدم اوکراین به خدمت بگیرد، چرا که به دلیل تلفات سنگین در جنگ اوکراین، نیروی تانک این کشور تا ۱۵۰ دستگاه در ماه با کاهش مواجه می شود.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۲- تانک M3 Stuart

پیش از ورود به جنگ جهانی دوم، آمریکا به متفقین پیشنهاد کمک از طریق تجهیزات اجاره ای را داد که شامل تانک M۳ استوارت می شد. انگلیسی ها این سلاح ها را در نبرد شمال آفریقا تحت فرماندهی ژنرال برنارد «مونتی» مونتگومری به کار گرفتند و به خاطر قابلیت اطمینان بالا، سرعت و ساختار مستحکمشان مورد تحسین قرار گرفتند.

در حالی که تانک های ام ۳ استوارت تانک های کوچکی بودند، با تانک های پانزر آلمانی قابل مقایسه نبودند و برجک های بلند آن ها، آن ها را در برابر حمله تانک های بسیار قوی تر آلمانی آسیب پذیر می کرد. آن ها علاوه بر توپ ضدتانک ۳۷ میلی متری اصلی، زرهی به ضخامت یک و نیم اینچ و تا چهار مسلسل داشتند.

تانک M۳ استوارت به تعداد زیاد توسط شرکت American Car and Foundry آمریکا در انواع مختلف تولید شد، از جمله پیکربندی های بدون برجک که به عنوان نفربر استفاده می شد و نسخه Satan به معنای «شیطان» که یک شعله افکن را در خود جای داده بود. این تانک هنوز هم به عنوان یک وسیله نقلیه آموزشی در ارتش پاراگوئه عملیاتی است، اگر چه از سال ۱۹۴۱ در سرویس بوده است.

12 جنگ افزار قدیمی که همچنان حضوری قوی در میدان نبرد دارند

۱- تانک T-34

تی -۳۴ که در اواخر دهه ۱۹۳۰ توسعه یافت، در موفقیت روسیه در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم موثر بود و در نهایت به تغییر مسیر جنگ جهانی دوم به نفع متفقین کمک کرد. ترکیب تحرک، ساختار مستحکم و زمخت و قدرت آتش آن را به حریفی قدرتمند برای تانک های آلمانی مانند واحدهای معروف پانزر تبدیل کرده بود. این تانک در کارخانه هایی در خارکف و استالینگراد تولید می شد، تانکی که در استالینگراد ارزش خود را به عنوان یک ماشین جنگی قدرتمند ثابت کرد.

در طول جنگ، T – ۳۴ دستخوش تغییرات و بروزرسانی های مختلفی در طراحی خود شد که منجر به مدل ها و انواع مختلفی گردید. تغییراتی در ضخامت زره، ارتقای موتور و طراحی برجک آن به وجود آمد، اما ویژگی های اصلی آن دست نخورده باقی ماندند. این موارد شامل توپ اصلی ۷.۶۲ میلی متری قدرتمند، شنی های عریض که امکان توزیع وزن بهتر و تحرک آفرودی را فراهم می کرد و زره شیب دار آن بود که در منحرف ، گلوله های دشمن موثر بود.

T – ۳۴ هنوز هم در خدمت است، که گواهی بر میراث و ماهیت مستحکم این یادگار جنگ جهانی دوم است که در توسعه تانک های مدرن بسیار تاثیرگذار بود. این دارایی ارزشمند هنوز هم در ارتش های کره شمالی، لائوس، ویتنام، یمن و گینه حضور فعال دارد.

منبع: https://digiato.com/articles/12-oldest-war-vehicles-still-being-used

کدام خودروسازان در جهان بیشترین درآمد را برای هر کارمند دارند؟ + نمودارها

درآمد هر کارمند که به اختصار RPE نامیده می شود، یک شاخص مهم است که تقریباً نشان می دهد که هر کارمند چقدر برای یک شرکت درآمد ایجاد می کند. نمودار زیر رتبه بندی خودروسازان برتر جهان را بر اساس درآمد هر کارمند نشان می دهد. این داده ها بر اساس ارزش بازار هر شرکت در سال 2023 محاسبه شده است.

کیا پیشرو در بهره وری درآمد است

با اندازه گیری درآمد خودروسازان به ازای هر کارمند، کیا پیشتاز است و از غول های صنعت مانند فورد و جنرال موتورز عقب تر است.

انتظار می رود درآمد این خودروساز کره جنوبی در سال 2023 به 2.13 میلیون دلار برای هر کارمند برسد. نیروی کار 34178 نفری این شرکت در سال گذشته در مجموع 72.67 میلیارد دلار درآمد داشته است.

این عدد در تضاد شدید با آخرین خودروی لیست، فورد اتوسان است. این شرکت مستقر در ترکیه که به طور مساوی متعلق به شرکت فورد موتور است. و Coach Holdings، با وجود درآمد چشمگیر 12.26 میلیارد دلاری، فقط 580000 دلار به ازای هر کارمند.

وجود یک فراری رده بالا با قیمت 1.18 میلیون دلار برای هر کارمند، بر استراتژی متفاوتی تاکید می کند که در آن خودروهای لوکس در تعداد کم حاشیه درآمد زیادی برای هر کارمند ایجاد می کنند.

در میان خودروسازان بزرگ، BMW و جنرال موتورز به ترتیب با 1.07 و 1.02 میلیون دلار برای هر کارمند پیشتاز هستند و کارمندان خود را به منابع درآمدی قدرتمند تبدیل می کنند.

در همین حال، تسلا، علیرغم فناوری پیشگامانه خود، به ازای هر کارگر تنها 740000 دلار درآمد داشت که برابر با استون مارتین و تواش ، است. بسیار جلوتر از تسلا، دیگر سازنده خودروهای الکتریکی، شرکت سوئدی Polestar، 1.12 میلیون دلار به ازای هر کارمند دریافت کرد و در رتبه چهارم لیست قرار گرفت.

همانطور که داده ها نشان می دهد، کارایی نه تنها به اندازه نیروی کار یا میراث برند، بلکه به استفاده استراتژیک از منابع انسانی نیز بستگی دارد.

منبع: https://digiato.com/articles/charted-carmakers-revenue-per-employee

اولین جت جنگنده بومی ترکیه چه قابلیت هایی دارد؟

در ۲۱ فوریه، اولین جت جنگنده بومی ترکیه با نام TAI TF Kaan برای اولین بار به پرواز درآمد. این هواپیما از فرماندهی فرودگاه موردتد واقع در ۳۵ کیلومتری شمال آنکارا، پایتخت، پرواز کرد. در این پرواز بارباروس دمیرباس، خلبان آزمایشی شرکت صنایع هوافضای ترکیه (TAI) کنترل جدیدترین جت جنگنده ترکیه را بر عهده داشت.

به مدت ۱۳ دقیقه، نمونه اولیه این جت با احتیاط (با قفل شدن ارابه فرود) تا ارتفاع ۸ هزار پایی پرواز کرد و سرعت آن از ۴۲۴ کیلومتر در ساعت فراتر نرفت و یک جنگنده دو نفره F – ۱۶ D نیروی هوایی ترکیه نیز آن را همراهی کرد.

جنگنده تاکتیکی دو سرنشینه F-16D ترکیه در حال اسکورت نمونه اولیه جنگنده بومی پنهانکار TAI Kaan در اولین پروازش در شمال آنکارا

سپس، کاآن (Kaan) دوباره دور زد و یک فرود به کمک چتر کششی را روی باند فرود مورتد (پایگاه هوایی سابق آکینچی، قبل از اینکه به دلیل مشارکت اسکادران های محلی اف ۱۶ در کودتای نظامی شکست خورده ۲۰۱۶ تغییر نام پیدا کند) اجرا کرد. آزمایش های بعدی شامل افزایش تدریجی ارتفاع و سرعت تا حداکثر دو برابر سرعت صوت خواهد بود.

کاآن با وجود هزینه های بالا و پیچیدگی فنی همراه با ساخت هواپیماهای جنگی مدرن، نقشی کلیدی در برنامه های ترکیه برای توسعه نظامی خودکفا ایفا می کند.

این هواپیمای دو موتوره که با نام هواپیمای جنگنده ملی (MMU) نیز شناخته می شود، در ماه مارس سال ۲۰۲۳ به صورت عمومی عرضه و آزمایش های اولیه خود را انجام داد. در آن سال این جت تحت آزمایش تونل باد، سطح مقطع راداری و صندلی پرتابی قرار گرفت؛ تجهیزاتی که سرمایه گذاری های جدید بزرگی توسط TAI برای آن ها صورت گرفته بود. با این حال، اولین پرواز آن دو ماه دیرتر از زمان مورد نظر انجام شد.

کاآن مشخصاتی بسیار شبیه به جنگنده رادارگریز F-22A رپتور آمریکا دارد. این هواپیما که دماغه آلومینیومی و بدنه مرکزی تیتانیومی دارد، با ترموپلاستیک های کربنی سبک وزن و کم بازتابنده رادار که شرکت های ترکیه ای در اصل برای جت های F – ۳۵ می ساختند، پوشیده شده است.

از آنجا که سلاح های نصب شده روی بدنه خارجی جت، پنهانکاری آن را کاهش می دهند، دو محفظه “گونه ای” کوچک داخلی در کنار موتورها تعبیه شده که هر کدام قادر به حمل دو موشک هوا به هوای کوتاه برد هستند. با این حال، گفته می شود که پیکربندی محفظه اصلی زیر بدنه با ظرفیت بیش از چهار موشک هوا به هوای دوربرد یا سلاح های هوا به زمین مدت زمان بیشتری طول کشید تا نهایی شود – هر چند تصویر منتشر شده نشان می دهد که ممکن است این موضوع کنار گذاشته شده باشد.

مشکل سازتر اینکه موتورهای توربوفن آمریکایی F۱۱۰ – GE – ۱۲۹ (که در جنگنده های F – ۱۶ نیز استفاده می شوند) برای پنهانکاری بهینه سازی نشده اند.

هرچه سطح مقطع راداری یک جت (RCS) به واسطه هندسه آن و استفاده از مواد جاذب راداری کاهش یابد، می تواند با خیال راحت به جنگنده ها و پدافند هوایی دشمن نزدیک شده و از کنار آن ها عبور کرده یا به آن ها حمله کند، پیش از اینکه آن ها بتوانند واکنشی نشان دهند. و میزان کاهش سطح مقطع راداری در نمای جانبی و عقب جنگنده (نه فقط نمای جلویی) نشان می دهد که تا چه حد می تواند به حریم هوایی دشمن نفوذ کند.

در رابطه با حرکت شناسی، هدف کاآن قرار گرفتن در معیارهای عملکرد جنگنده مدرن معمولی است: حداکثر سرعت ماخ ۱.۸ تا ۲.۲، سقف پرواز ۵۵,۰۰۰ فوت.، تحمل مانورهای تا ۹ جی و برد ۱,۱۲۰ کیلومتر با سوخت داخلی. همچنین انتظار می رود که این هواپیما از قابلیت سوپرکروز برخوردار باشد، یعنی قادر به پرواز پایدار در سرعت های مافوق صوت بدون نیاز به سوخت گیری مجدد باشد. استفاده از دو موتور هزینه ها را بالا می برد اما می تواند تلفات خرابی موتور را کاهش دهد.

TAI Kaan

کاآن قرار است به غلاف های شناسایی و سلاح های هدایت شونده دقیق با برد بلند – از جمله موشک های استاندارد ناتو مانند Meteor، و تسلیحات بومی ترکیه مانند موشک های کوتاه برد بوزدوگان و موشک های هوا به هوای میان برد گوکدوگان، موشک های کروز SOM (با برد ۲۷۰ کیلومتر) و موشک های ضدتانک MAM – T مسلح شود.

ظاهراً آویونیک جت ترکیه ای شامل یک کابین خلبان شیشه ای مدرن – با خلبان خودکار با فرمان صوتی – خواهد بود که در صورت بی هوش شدن خلبان می تواند هواپیما را فرود بیاورد – و یک صندلی ایجکت مارتین بیکر انگلیسی (احتمالاً مدل US – ۱۶ E) خواهد داشت. کمپانی TAI همچنین وعده سنسورهای ترکیبی (شامل یک رادار گالیوم نیترید گالیم – نیترید AESA مقاوم در برابر جمینگ و پنهانکار ساخت شرکت ترکیه ای ASELSAN)، یک سنسور مادون قرمز نصب شده بر روی دماغه و یک سیستم هدف گیری الکترو نوری با پوشش ۳۶۰ درجه در زیر بدنه (که اتصالات هر دوی آن ها از قبل قابل مشاهده است)، سیستم های ماموریت معماری باز، یک دوربین سوار بر کلاه ایمنی و قابلیت کنترل پهپاد Anka ۳ را می دهد.

TAI Kaan

در حقیقت، کاآن هنوز راه درازی در پیش دارد. نمونه اولیه فعلی فاقد سیستم های ماموریت است. انتظار می رود که دو نمونه اولیه بعدی که برای پرواز در سال های ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ برنامه ریزی شده اند، بیشتر به نسخه نهایی نزدیک باشند. پس از تولید بین ۷ تا ۱۰ نمونه اولیه، تحویل ده فروند اول بلوک ۱ که برای خدمت نظامی در نظر گرفته شده است، برای سال های ۲۰۳۰ تا ۲۰۳۳ برنامه ریزی شده است. تنها پس از آن است که یک دهه تولید انبوه (با نرخ ۲۴ هواپیما در سال) آغاز می شود تا به تدریج جایگزین ناوگان اف -۱۶ های ترکیه شود و تا دهه ۲۰۷۰ به کار خود ادامه خواهد داد.

اگر ترکیه نتواند سفارش های صادراتی را برای افزایش کل سفارش ها و کاهش هزینه های هر واحد تامین کند، هزینه هر فروند جنگنده کاآن به احتمال زیاد از ۱۰۰ میلیون دلار فراتر خواهد رفت- بیشتر از عددی که ترکیه می بایست برای خرید جت های رادارگریز اف -۳۵ آمریکا با ویژگی های پنهانکاری برتر احتمالی هزینه کند، در صورتی که رابطه این کشور با ایالات متحده شکرآب نمی شد.

این بدان معنا نیست که کاآن به طور بالقوه برای تناسب با برخی نیازهای ترکیه، از جمله عملکرد بالقوه بهتر برای نبرد هوایی در محدوده بصری، و ادغام در اکوسیستم رو به رشد سلاح های بومی، سنسورها، هواپیماهای بدون سرنشین، و شبکه های مدیریت نبرد ترکیه، بهتر تجهیز نخواهد شد.

درست مانند کره جنوبی قصد دارد جنگنده قابل مقایسه KF – ۲۱ Boramae خود را ارتقا دهد، ترکیه نیز امیدوار است در نهایت از Kaan به عنوان پایه ای برای یک جت رادارگریز تمام عیار با قابلیت های مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده کند. از آذربایجان و اوکراین (هر دو مشتری های ثابت هواپیماهای بدون سرنشین جنگی ترکیه) و همچنین پاکستان، اندونزی و امارات متحده عربی به عنوان خریداران بالقوه آینده این جنگنده یاد می شود.

اما از همه مهم تر، با تیره شدن روابط ترکیه با آمریکا و آلمان، اکنون کاآن بر اهمیت دادنِ گزینه ای به ترکیه برای ساخت هواپیماهای خود بدون توجه به روابطش با کشورهای غربی تاکید می کند.

TAI Kaan

چرا جت های جنگنده اهمیت بزرگی برای روابط خارجی ترکیه دارند؟

کاآن – یا بهتر بگوییم TF – X – در سال ۲۰۱۰ زمانی که ترکیه در مسیر دستیابی به ناوگان بزرگی از جت های رادارگریز تک موتوره اف -۳۵ قرار داشت، توسعه خود را آغاز کرد. اما بدتر شدن روابط با آمریکا در سال ۲۰۱۹ با اخراج ترکیه از برنامه اف ۳۵ و عدم ارتقا و سفارش های جدید برای ناوگان بزرگ جنگنده های اف ۱۶ ترکیه همراه شد.

این امر به نوبه خود کاآن را مجبور کرد تا از یک جنگنده متمرکز بر برتری هوایی به یک هواپیمای چند منظوره تبدیل شود. صنعت نسبتاً بالغ هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه همچنین شاهد آن خواهد بود که هواپیماهای بدون سرنشین جنگی آینده در همکاری با جنگنده های سرنشین دار کاآن – به ویژه جت های جنگنده هماصوتی – مانند کیزیللما (“سیب سرخ”) و هواپیمای بدون سرنشین سنتی تر Anka – ۳ که هر دو با نیروی جت کار می کنند، نقش ایفا کنند.

اهمیت کاآن از روابط متغیر و اغلب متناقض ترکیه با کشورهای عضو ناتو، روسیه، اوکراین و دیگر کشورهای خاورمیانه و آسیا نشأت می گیرد.

TAI Kaan

به عنوان مثال، ترکیه، زیردریایی های دیزلی – الکتریکی Type 214، جنگنده های اف -۱۶ و اف -۴ و تانک های اصلی Patton و Leopard 2A4 ساخت آلمان و آمریکا در اختیار دارد اما در دهه ۲۰۱۰، این کشورها ترکیه را از برنامه جنگنده های اف -۳۵، جت های یوروفایتر و موتورهای تانک آلمانی به دلیل خرید موشک های دفاع هوایی روسیه توسط آنکارا، نگرانی های حقوق بشری و برنامه های متناقض این کشور در خاورمیانه محروم کردند.

خروج ترکیه از برنامه اف -۳۵ در سال ۲۰۱۹ امید این کشور برای استقرار مدل جت پرشی F-35B بر روی ناو در حال ساخت آنادولو (که اکنون یک ناو پهپادبر است) را از بین برد و با به تاخیر انداختن بازنشستگی جنگنده های نسل سوم ارتقا یافته (اما قدیمی) F-4E Terminator ۲۰۲۰، شکافی از نوسازی را برای نیروی هوایی ترکیه در دهه ۲۰۲۰ باز کرد.

سرانجام، در سال ۲۰۲۳، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، پذیرش پیوستن سوئد به ناتو توسط ترکیه را به فروش اف -۱۶ و روزآمدسازی اف -۱۶ توسط آمریکا به این کشور نسبت داد که از مدت ها پیش رد شده بود. او همچنین هنوز امیدوار است که قراردادی برای ۴۰ جت نسل ۴.۵ یوروفایتر ۲۰۰۰ را تضمین کند که نیازمند موافقت آلمان و برداشتن مخالفت این کشور است.

TAI Kaan

مقامات آمریکایی اخیراً بر تمایل خود برای فروش اف -۳۵ ها به ترکیه در صورت کنار گذاشتن سامانه پدافند هوایی اس -۴۰۰ ساخت روسیه تاکید کرده اند. این مسلماً یک معامله مطلوب برای دو طرف است – اس – ۴۰۰ موفقیت هایی در آسمان اوکراین داشته است، اما تحت الشعاع کارآمدی سیستم ظاهراً کوتاه بردتر پاتریوت آمریکا که به اوکراین تحویل داده شده است، قرار گرفته است. با این حال، اردوغان بر دیدگاه خود مبنی بر اینکه این امر از نظر سیاسی غیرقابل قبول است، تاکید کرده است.

اکنون که یونان، رقیب دیرینه ترکیه (که عضو پیمان ناتو نیز هست) چراغ سبز را برای دریافت جنگنده های اف -۳۵ توسط آمریکا و جنگنده های رافال از فرانسه (که مخالف سیاست های ترکیه در لیبی و مدیترانه است) دریافت کرده، اوضاع برای ترکیه غیرقابل تحمل تر شده است و شاید اردوغان در نهایت مجبور به تغییر نظر در مورد سامانه اس-۴۰۰ شود. اختلافات دیرینه بر سر جزایر مدیترانه ای باعث می شود که جت های یونان و ترکیه به صورت مکرر با یکدیگر روبرو شوند و هر دو کشور دائماً برای جنگ احتمالی برنامه ریزی کنند.

در مقیاس گسترده تر، تمایلات استبدادی اردوغان – به ویژه از زمان کودتای نافرجام ۲۰۱۶ – باعث کاهش اشتیاق در کشورهای غربی نسبت به افزایش همکاری های نظامی با ترکیه شده است. با این حال، کنترل ترکیه بر تنگه بسفور که مدیترانه را به دریای سیاه متصل می کند، از مدت ها قبل باعث شده است که با وجود تناقض های مکرر منافع، دور ، اردوغان از خود برای کشورهای غربی متحد این کشور در ناتو دشوار باشد. و اکنون که دریای سیاه به منطقه جنگی مورد مناقشه میان روسیه و اوکراین تبدیل شده است، توانایی ترکیه در جلوگیری از عبور کشتی های جنگی حتی بحرانی تر شده است.

TAI Kaan

روابط اردوغان در اواخر دهه ۲۰۱۰ با روسیه تا حدودی با افزایش همکاری های دفاعی – صنعتی این کشور با اوکراین در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین، توپخانه و کشتی های جنگی کوچک تا حدی جبران شده است که کمی از نگرانی های کشورهای عضو ناتو می کاهد. اما روابط در بسیاری از نقاط همچنان متشنج است.

ترکیه در جنگ آذربایجان با ارمنستان – یک کشور متحد روسیه – قاطعانه از باکو حمایت کرد که باعث شد ایروان به طور فزاینده ای به هند و فرانسه به عنوان شرکای امنیتی جدیدش روی آورد. نیروهای ترکیه در سوریه حکومت بشار اسد ( که توسط روسیه حمایت شده اما آمریکا با آن مخالف است) را تضعیف کرده اما همزمان با گروه های کُرد (که مورد حمایت آمریکا هستند) نیز مبارزه می کنند – شرایطی که منجر به سرنگونی یک هواپیمای بدون سرنشین جنگی ترکیه توسط یک جنگنده آمریکایی در سال ۲۰۲۳ شد.

با این حال، همکاری دفاعی ترکیه با بریتانیا و کره جنوبی سالم به نظر می رسد.

TAI Kaan

چشم انداز تولید کاآن

روابط پیچیده خارجی ترکیه تمایل این کشور به ظرفیت مستقل هواپیمایی را ضروری تر از آن چیزی می کند که در صورت داشتن روابط پایدارتر با متحدانش وجود داشت.

با این حال، در حالی که ترکیه اصرار دارد که کاآن از ۸۰ تا ۸۵ درصد قطعات بومی استفاده خواهد کرد، مانع اصلی وابستگی به موتورهای F۱۱۰ ساخت آمریکا است که در این کشور توسط صنایع موتور توسا (TEI) مونتاژ اما تولید نمی شوند. در حال حاضر، تضمینی وجود ندارد که ایالات متحده به درخواست ترکیه برای صدور مجوز ساخت موتورهای F۱۱۰ برای کاآن بیش از ۱۰ موردِ از قبل خریداری شده موافقت کند.

ساخت این موتورهای توربوفن با عملکرد بالا بسیار دشوار است و چین – کشوری با منابع قابل توجه برای حل این مشکل – هنوز در تلاش است تا خود را به طور کامل از وابستگی به موتورهای روسی خلاص کند.

TAI Kaan

برای جایگزینی F۱۱۰، ترکیه در حال سبک و سنگین ، پیشنهادهای رقبل برای یک موتور با قدرت پیشرانه ۳۵,۰۰۰ پوندی است: یکی از آن ها شرکت ترکیه ای Kale و رولزرویس بریتانیا و دیگری شامل TEI و شرکت اوکراینی ایوچنکو پروگرس است. مقام های ترکیه گفته اند که گزینه موتور سومی نیز در نظر گرفته شده است که شاید به یک کشور غیر عضو ناتو مانند چین، روسیه یا اوکراین اشاره داشته باشد. ترکیه همچنین در حال توسعه طرح های توربوفن کاملاً بومی (TF۶۰۰۰ و TF۱۰۰۰۰) است، اما به نظر می رسد که این طرح ها فعلاً در حد پیش نیازهای پیشرانه ای کاآن نباشند.

TAI Kaan
موتور توربوفن F110 جنرال الکتریک که در بسیاری از نسخه های جدید اف ۱۶ و اف ۱۵ به کار گرفته شده است، حدود دو تن بیشتر از نسخه اورجینال F100 پیشرانه تولید کرده و تحت لیسانس در کشورهای ژاپن، کره جنوبی و ترکیه تولید می شود. نسخه فرعی GE-129 که در جنگنده کاآن ترکیه استفاده می شود هر کدام ۲۹,۵۰۰ پوند پیشرانه تولید می کند.

علاوه بر این، صنعت ترکیه از تولید مهمات، شبکه ها، هواپیماهای بدون سرنشین و سنسورهای نسبتاً بالغ و آزمایش شده در میدان نبرد بهره می برد که می توانند با کاآن تطبیق داده شوند. با این حال، مشکلات مشهور بخش هوافضای ایالات متحده در نهایی ، توسعه اف -۳۵ این موضوع را نشان می دهد که چگونه یکپارچه سازی سیستم ها اغلب دشوارتر از حد انتظار است – به ویژه زمانی که سعی می شود با محدودیت های وزنی و هندسه خاص هواپیما و محدودیت های حجمی مطابقت داشته باشد.

به نظر می رسد به دلیل آسیب پذیری که ترکیه در مقابل انکار دریافت تسلیحات نظامی از جانب آمریکا نشان داده است، کاآن احتمالا توسعه خود را تکمیل خواهد کرد. چالش بزرگ همچنان تامین موتور و جلوگیری از تاخیر و افزایش هزینه ها (باتوجه به بحران تورم و روابط پر فراز و نشیب خارجی ترکیه) است تا پروژه کاآن تا زمان ورود به خدمت همچنان ادامه داشته باشد.

برای مقایسه، برنامه هند برای توسعه یک جنگنده بومی منجر به Tejas Mk1 شد که (تا زمان تکمیل توسعه اش) از نسخه های خارجی ضعیف تر بود و تنها به خرید نسخه های معدودی منجر شد. اما هند امیدوار است که سرمایه گذاری این کشور در Tejas زمینه را برای بهبود جت های Tejas Mark ۱ A و Mark ۲ و در نهایت یک جنگنده پنهانکار AMCA فراهم کند که می تواند استقلال هوافضایی بیشتری به این کشور بدهد.

ترکیه به طور قطع امیدوار است که کاآن در مقایسه با Tejas از طیف توانایی بالاتری برخوردار باشد و در نتیجه تولید اولیه در مقیاس بزرگ تری را توجیه پذیر کند. حتی اگر این جنگنده به اندازه اف -۳۵ ای پنهانکار نباشد، یک نسخه به تمامی توسعه یافته از آن می تواند در نهایت به عنوان پایه ای برای یک هواپیمای پنهانکار نسل ششم پیشرفته تر و فناوری هوش مصنوعی (چیزی که ترکیه به تازگی تحقیق در مورد آن را آغاز کرده است) مورد استفاده قرار گیرد که منجر به قابلیت تولید جنگنده جت به شکل قابل تداوم تر و محتمل تر برای ترکیه می شود.

مسلماً، نقش دقیق و طول عمر جنگنده های سرنشین دار در قرن ۲۱ همچنان در هاله ای از ابهام خواهد بود، اما بخش صنعت ترکیه در همین مدت کوتاه شروع قدرتمندی در ساخت هواپیماهای بدون سرنشین جنگی ارزان قیمت تر داشته که به عنوان یک گزینه جایگزین خود را نشان داده است.

منبع: https://digiato.com/articles/tai-tf-kaan-turkeys-very-first-fighter-jet

دعوای امیرعلی اکبری و ارژن بهلار

امیرعلی اکبری پس از محرومیت حریف توسط داور توانست در دور سوم مسابقات ONE قهرمانی حریف کانادایی خود را شکست دهد. امیرعلی اکبری یکی از مدعیان اصلی عنوان قهرمانی ONE در سنگین وزن، سبک مبارزه تهاجمی را در برابر ارژن بولار در پیش گرفت و این سبک در مبارزه با حریف کانادایی در روز جمعه 1 اسفند در ONE Championship 166 قطر به او کمک کرد.

اگرچه انتظارات زیادی از این مسابقه سنگین وزن وجود داشت، اما آنچه در داخل قفس دیده می شد به هیچ وجه به هیجان مسابقه MMA سنگین وزن نمی رسید، اما باز هم مسابقه شطرنج علی اکبری و بولار در سالن ورزشی لوسایل بود. هر دوی آنها قدرت یک ضربه، قدرت کشتی گرفتن و قدرت پوشیدن دستکش را داشتند که می توانست در کسری از ثانیه مسیر و نتیجه مبارزه را تغییر دهد.

اما Bhullar که سابقه قهرمانی در وزن سنگین وزن ONE را نیز دارد، در طول مبارزه عقب نشینی کرد و دفاعی جنگید، در حمله شکست خورد و نتوانست حرکت بزرگی در برابر مبارز همیشه آماده ایرانی انجام دهد.

این باعث شد داور هرب دین به دلیل عدم فعالیت در راند دوم دو کارت زرد به مبارز هندی بدهد.

اگرچه ارژن ظاهراً تمایلی به پاسخگویی به حملات و ضربات علی اکبری نداشت، اما این مبارز ایرانی همیشه رو به جلو حرکت می کرد و آماده بود تا با حریف فاصله بگیرد تا قدرت خود را به رخ حریف بکشد.

قبل از اینکه مبارزه به طور رسمی در راند سوم و آخر متوقف شود، علی اکبری ترکیب خوبی از مشت و لگد به زمین زد که حریف کانادایی اش را غافلگیر کرد و باعث شد او همچنان عقب نشینی کند و در حالت دفاعی بماند.

دعوای امیرعلی اکبری و ارژن بهلار

با وجود اینکه هرب دین مدام به او یادآوری می کرد که مبارزه کند، بولار به عقب نشینی ادامه داد و این آخرین فرصتی بود که داور آمریکایی به او داد و سرانجام در آخرین ثانیه های مبارزه تصمیم خود را گرفت.

این چهارمین پیروزی متوالی امیرعلی اکبری تحت بزرگترین سازمان هنرهای رزمی جهان بود و احتمالاً زمینه را برای مسابقه مجدد مقابل آناتولی مالیخین قهرمان سنگین وزن جهان فراهم می کند.

از سوی دیگر، بولار دومین شکست متوالی خود را متحمل شد و اکنون رکورد دو برد و دو باخت در یک تورنمنت را به دست آورده است.

آناتولی مالیخین همچنین با غلبه بر رینیر دی رایدر به اولین ورزشکاری تبدیل شد که سه کمربند قهرمانی را در یک سازمان مهم MMA به طور همزمان در اختیار داشت. او در این دیدار حریف خود را در دور سوم مجبور به تسلیم کرد. ملیخین اکنون دارای کمربندهای میان وزن، سبک وزن و سنگین وزن One Championship است.

آناتولی مالیخین

کارشناس ناک اوت روسی از همان ابتدا قدرت خود را به رایدر دیکته کرد، تلاش های حریف برای سرنگونی او را دفع کرد و مشت های محکمی را از سمت راست به او وارد کرد. دی رایدر تا جایی که می‌توانست از ضربات پای خود استفاده کرد تا مالیخین را دور نگه دارد و حتی در اوایل مسابقه حریف خود را با یک آپرکات راست رها کرد، اما این مالیخین بود که شوت‌های بهتری را انجام داد. در راند سوم دی رایدر قصد داشت حریف خود را سرنگون کند اما مبارز روسی به راحتی او را متوقف کرد و با ضربه محکم زانو به سر قهرمان که طبق قوانین One Championship قانونی است موفق به انجام این کار شد. تا حریف شوکه شود و فوراً بلند شود. . علیرغم اینکه هرب دین مبارزه را متوقف کرد تا دی رایدر را ناک اوت کند، مبارزه هرگز نتوانست از زمین خارج شود و مالیخین توسط TKO برنده اعلام شد.

ملیخین اکنون با 14 مبارزه و 14 پیروزی که همگی با ناک اوت به دست آمده است، رکورددار است که دو تای آنها در مقابل دی رایدر بوده است. از زمان پیوستن به ONE در سال 2021، این جنگنده 36 ساله روسی در 6 مبارزه متوالی پیروز شده است که نیمی از آنها را در کمتر از 5 دقیقه برنده شده است.

منبع: https://digiato.com/tech/amir-aliakbari-vs-arjan-bhullar-full-fight

5 تا از سریع ترین هواپیماهای جنگنده جهان؛ از MiG-25 Foxbat تا F-14 Tomcat

دیجیاتو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

شبکه های اجتماعی دیجیاتو سریع ترین راه برای دسترسی به فناوری، علم و اخبار خودرو هستند. اگر می خواهید به روز باشید، شبکه های اجتماعی دیجیاتو را دنبال کنید.

منبع: https://digiato.com/tech/the-worlds-fastest-fighter-jets

عجیب ترین سلاح های فرانکنشتاینی تاریخ جنگ ها

اصطلاح «سلاح فرانکنشتاینی» (Franken Weapon) تصویری از تسلیحات عجیب و غریب را تداعی می کند – چیزی غیر طبیعی و حتی طنزآمیز. اما این سلاح های عجیب و غریب شوخی بردار نیستند. برای مثال «سام فرانکشتاینی» (FrankenSAM) را در نظر بگیرید که توسط آمریکا و اوکراین توسعه یافته است. در شرایطی که اوکراین سرسختانه به دنبال راهی برای جلوگیری از بمباران بی وقفه موشکی و هوایی روسیه است، ایده این است که موشک های ضدهوایی ساخت آمریکا را با پرتابگرهای دوران شوروی اوکراین – که در اصل توسط روسیه برای ساقط ، هواپیماهای آمریکایی توسعه داده شده بودند – ترکیب کند.

اگر این موضوع عجیب به نظر می رسد، به آن عادت کنید. با جنگ های اوکراین و خاورمیانه که سلاح ها و مهمات را بی ویفه می بلعند و ذخایر جهانی را خالی می کنند، سلاح های فرانکنشتاینی ممکن است به یک رویه معمول تبدیل شوند نه یک چیز عجیب.

سلاح فرانکنشتاینی چیست؟

یکی از مشکلات عبارت «سلاح فرانکنشتاینی» تعریف معنای واقعی آن است. از زمانی که جنگ برای اولین بار در دوران جنگ جهانی اول به جنگ هایی مبتنی بر فناوری تبدیل شد، بسیاری از سلاح ها دارای حال و هوای فرانکنشتاینی بوده اند. تانک افسانه ای M۴ شرمن در جنگ جهانی دوم در بیش از ۷۰ نسخه عرضه شد، از شعله افکن های زرهی و راکت انداز چندگانه خودکششی گرفته تا یک ماشین کوبنده متحرکی که از زنجیر چرخان روی بدنه برای انفجار مین های زمینی استفاده می کرد. هواپیماهای مسافربری و جت های تجاری امروزی به پست های فرماندهی پرنده و شکارچی های ضد زیردریایی تبدیل شده اند، در حالی که نیروهای دریایی در حال قرار دادن موشک ها در داخل کانتینرهای حمل و نقل تجاری هستند که می توانند کشتی های باری را به سرعت به قایق های موشک انداز تبدیل کنند.

عجیب ترین سلاح های فرانکنشتاینی تاریخ جنگ ها

یک دلیل عملی برای این موضوع وجود دارد. از آنجا که طراحی و ساخت خودروهای زرهی، هواپیماها و موشک ها هزینه بر است، منطقی به نظر می رسد که به جای سپردن تجهیزات قدیمی به ، دان، تا حد امکان از ارزش آن ها استفاده کنیم. به عنوان مثال، یک تانک در اصل یک تراکتور است که یک برجک و توپ بر روی آن نصب شده است. پس چرا برجک را حذف نکنیم و انواع و اقسام محموله ها را روی شاسی نچسبانیم و در نتیجه از موتور قدرتمند پلتفرم، حفاظت زرهی و تحرک آفرودی آن بهره نبریم؟ حتی یک تانک قدیمی هم می تواند به عنوان یک قاطر مکانیکی جان تازه ای بگیرد.

شاید یک تعریف خوب و موثر از «سلاح فرانکنشتاینی» سیستمی باشد که نه تنها عجیب، بلکه مجموعه ای غیرطبیعی از اجزایی است که اگر شرایط سخت و دشوار نبود، با هم ترکیب نمی شدند. زیرا هیچ کسی گلوله های ضد عمق را بر روی تانک سوار نمی کند، یا یک کشتی جنگی را به یک ناو هواپیمابر تک منظوره تبدیل نمی کند، مگر اینکه جنگ بد پیش برود.

عجیب ترین سلاح های فرانکنشتاینی تاریخ جنگ ها

تانک فرانکنشتاینی وارد می شود

جنگ جهانی دوم مسلماً عصر طلایی سلاح های فرانکنشتاینی بود – هر چند جنگ روسیه و اوکراین ممکن است به وضعیت مشابهی برسد. ضرورت و نیاز، آلمان نازی را به پرشورترین طرف برای خلق سلاح های فرانکنشتاینی تبدیل کرد. ارتش هیتلر که در مقابل ترکیب ارتش ها و صنایع متفقین غربی و اتحاد جماهیر شوروی در موضع ضعف قرار گرفته بود و گسترش ارتش آن از روسیه تا شمال آفریقا تا نروژ باعث نازک شدن خط دفاعی و تهاجمی اش شده بود، همیشه از نظر تانک و تجهیزات دیگر در مضیقه بود.

اما آلمان هنوز دو مزیت داشت: نبوغ مهندسی و بی رحمی اش در غارت کشورهای قربانی. فتوحات اولیه نازی ها در سال های ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۱، مجموعه وسیعی از تجهیزات نظامی به غنیمت گرفته شده را در اختیار آن ها قرار داد. به طور خاص، اشغال چکسلواکی پیش از جنگ در سال ۱۹۳۸ و تصرف صنایع بزرگ و پیچیده تسلیحاتی چک، منبعی بی پایان را برای ساخت تانک ها فراهم آورد. سپس آلمان در سال ۱۹۴۰ فرانسه و بیشتر اروپای غربی را فتح کرد که هزاران وسیله نقلیه و توپ فرانسوی (و یک سری بریتانیایی ) را در اختیار آلمان قرار داد. همه این ها تنها کسری از ثروت عظیمی بود که در طی عملیات بارباروسا، حمله سال ۱۹۴۱ به اتحاد جماهیر شوروی با ۳ میلیون اسیر و کوهی از تجهیزات به دست آمد.

«بیوتن پانزر» (Beutepanzer به معنای تانک های به غنیمت گرفته شده) به بخش مهمی از زرادخانه زرهی آلمان تبدیل شدند. آن ها همچنین سلاح های فرانکنشتاینی متعددی را در پی داشتند. باز هم ضرورت و نیاز کلید خلق این سلاح های فرانکنشتاینی بود. سربازان آلمانی که به این باور رسیده بودند که سلاح های آن ها از سلاح های «ابتدایی» روس ها برتر هستند، شوکه شدند که می دیدند گلوله های توپ کالیبر متوسط آن ها پس از برخورد با تانک های T – ۳۴ و KV – ۱ با آن زره های ضخیم، در آن ها نفوذ نکرده و برگشت می خورند (سربازان ناراضی آلمانی به توپ ضدتانک ۳۷ میلی متری خود لقب “دربازکن” داده بودند).

سلاح های فرانکنشتاینی
یک خودرو ضد تانک آلمانی Marder II در جبهه شرقی در سال ۱۹۴۳

آلمانی ها که مصرانه به دنبال یک راه حل سریع و فوری بودند، توپ ضدتانک خودکششی Marder را ساختند. برخی از این سلاح ها یک توپ ضدتانک سنگین ۷۵ میلی متری آلمانی را – که معمولاً توسط کامیون ها کشیده می شد – بر روی یک تراکتور زرهی Lorraine 37L فرانسوی به غنیمت گرفته شده سوار کردند. برخی دیگر از توپ های ضدتانک ۷۶.۲ میلی متری روسی به غنیمت گرفته شده بر روی شاسی تانک سبک Pz-38 ساخت چک با وزن ۳۸ تن استفاده می کردند.

در هر صورت، نتیجه یک ضدتانک بدون برجک با قسمت بالای حبابی مسلح به یک توپ ثابت بود.پیر تیکه در کتاب خود به نام «تانک شکن های آلمانی» نوشته است: «Marder II بیش از حد بلند و از دور مشخص بود. این توپ اصولاً روی خودروی اصلی نصب می شد، نه اینکه بخشی جدانشدنی از ابرسازه باشد، و بنابراین ماشین را بزرگ تر می کرد. علاوه بر این، پوشش زرهی جلویی دور توپ که برای محافظت از خدمه طراحی شده بود، تنها ۱۲ میلی متر ( ۰.۵ اینچ ) ضخامت داشت و نمی توانست در برابر چیزی قوی تر از آتش یا ترکش سلاح های کوچک مقاومت کند. با باز بودن کابین خدمه، تانک در برابر حمله پیاده نظام آسیب پذیربوده و در شرایط بد آب و هوایی مانند باران یا برف کارآیی اش را از دست می داد. از آنجا که توپ در یک جان پناه قرار گرفته بود، زاویه شلیک کافی نداشت و همه چیز را در اختیار راننده قرار می داد تا مانور برجک را بر عهده داشته باشد که اغلب کاری دشوار و پیچیده بود».

این نقص ها مانع از تبدیل شدن Marder به یک تک تیرانداز دوربرد مرگبار نشد، توپی که تانک های متفقین در اروپا و شمال آفریقا را ناک اوت می کرد. اما خدمه باید با دقت موقعیت خودروی زرهی خود را انتخاب کرده و برای شبیخون زدن آن را استتار می کردند: Marder پس از شناسایی شدن می توانست شکار آسانی باشد.

دشمنان آلمان هم می توانستند همین بازی را انجام دهند. هنگامی که پارتیزان های یوگسلاوی در سال ۱۹۴۴ تانک های سبک M۳ ساخت آمریکا را دریافت کردند، توپ بادی ۳۷ میلی متری Stuartرا با توپ های ضدتانک ۷۵ میلی متری آلمانی جایگزین کردند تا تانک شکن های خاص خود را بسازند.

کشتی های جنگی به ناوهای هواپیمابر

در نبردهای اولیه نبرد اقیانوس آرام مانند میدوی و گوادالکانال، بسیاری از ناوهای هواپیمابر آمریکایی و ژاپنی در اصل به عنوان ناوهای جنگی و ناوشکن های جنگی در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ساخته شده بودند. در میانه ساخت وساز، بدنه آن ها طوری تغییر داده شد تا به جای برجک های توپ، بتوانند عرشه های پرواز داشته باشند.

اما پس از اینکه بهترین ناوهای ژاپن در میدوی در سال ۱۹۴۲ نابود شدند و ناوهای هواپیمابر به عنوان پادشاهان جنگ دریایی جایگزین کشتی های جنگی شدند، نیروی دریایی امپراتوری ژاپن نیز به همین راه حل روی آورد – اما با دو پیچش. ناوهای جدید از ناوهای جنگی از پیش ساخته شده قبلی می آمدند. و این کشتی ها در حالی که هنوز برخی از برجک های توپ اصلی خود را حفظ می کردند، دارای باند پرواز نیز شدند، در نتیجه به کشتی-ناوهای جنگی هیبریدی تبدیل می شدند – ناوهایی که می توانستند هواپیماها را به پرواز درآورند و نبردهای سطحی انجام دهند.

ناو جنگی- هواپیمابر Ise بعد از تغییر کاربری، در جریان تست قدرت کامل در ۲۴ آگوست ۱۹۴۳

نامزدهای این تغییر کاربری، کشتی های خواهر Ise و Hyūga بودند، دو کشتی جنگی قدیمی که در طول جنگ جهانی اول ساخته شده بودند و در طول جنگ بعدی نبرد چندانی را شاهد نبودند. دو برجک توپ ۱۴ اینچی عقبی آن ها با یک عرشه پرواز جایگزین شدند – و برای جبران کاهش وزن، یک لایه ۸ اینچی بتن بر روی عرشه ریخته شد – در حالی که کشتی ها دو برجک توپ اصلی رو به جلو خود را حفظ کردند.

Hyūga و Ise حدود ۱۱ بمب افکن شیرجه رو D۴Y ، به علاوه ۱۱ هواپیمای شناسایی E۱۶A دیگر را حمل می کردند. با این حال، عرشه پرواز آن ها برای پرتاب و بازیابی هواپیما مانند ناوهای عادی امروزی بسیار کوتاه بود. اگر چه هواپیماها توسط دو منجنیق پرتاب می شدند، اما تنها می توانستند روی یک ناو معمولی یا فرودگاه زمینی فرود بیایند.

به عنوان ناوهای هواپیمابر، Ise و Hyūga، فعالیت چندانی در میدان نبرد نداشتند و این هیبریدها عمدتاً برای اسکورت ناوهای معمولی و بعدها به عنوان کشتی های باری و آتشبارهای ضدهوایی شناور مورد استفاده قرار می گرفتند. آر دی لیمن و استفن مک لافلین در کتابشان با عنوان «کشتی های جنگی هیبریدی» نوشته اند: «Iseها که عمدتاً به عنوان کشتی هایی عجیب در نظر گرفته می شدند، بیش از دیگران به عنوان ابزارهایی ساخته دوران ضرورت و اضطرار شناخته می شدند و پارادوکس ذاتی کلاسیک در طراحی هیبریدی را نشان می دادند». مشکل این بود که «تسلیحات هواپیمایی آن ها باعث محدود شدن استفاده کامل از توپخانه هایشان و تضعیف توان بقایشان در نبردهای سطحی می شد و ناتوانی شان در پذیرفتن هواپیماهای ورودی به معنای این بود که تنها یک بار می توانستند نقطه اتکای هوایی شان را شلیک کنند».

جان پارشال، مورخی که به طور گسترده در مورد نیروی دریایی امپراتوری ژاپن نوشته است، این ناوهای ترکیبی را “،” توصیف می کند. به گفته او، آن ها «به هیچ وجه جانشین مناسبی برای یک ناو هواپیمابر واقعی نبودند».

ناو جنگی ژاپنی Hyūga بعد از آسیب شدید در جریان حمله هوایی از جانب هواپیماهای که از روی ناوهای هواپیمابر آمریکایی برخاسته بودند در سپتامبر ۱۹۴۵

به دوش کشیدن بمب افکن ها و جنگنده ها

یکی از عجیب ترین سلاح های فرانکنشتاینی، Mistel (به معنای گیاه دارواش) آلمان نازی بود. محرک این سلاح نیاز به یک راه بهتر برای غرق ، کشتی ها توسط هواپیما بود. لوفت وافه تخمین زده بود که حدود ۲۵ هواپیما را برای غرق ، تنها یک کشتی از دست می دهد و با از دست دادن کنترل آسمان ها در سال ۱۹۴۳، این نسبت برای آلمان بدتر نیز می شد.

آزمایش های قبلی نشان داده بود که می توان یک گلایدر را نه با طناب، بلکه با قلمدوش ، گلایدر در زیر یک هواپیمای کوچک به پرواز درآورد. خلبانان و دانشمندان آلمانی این موضوع را بیشتر توسعه دادند: یک بمب افکن دوموتوره Ju 88 را با مواد منفجره تجهیز کرده و سپس آن را به زیر یک جنگنده کوچک تر و سرنشین دار Me 109 یا Fw 190 متصل می کردند. هنگامی که هدف در معرض دید قرار می گرفت، خلبان جنگنده، بمب افکن را از طریق پیچ های انفجاری آزاد می کرد، سپس بمب پرنده را به سمت هدف هدایت می کرد – در حالی که هواپیمای کنترل کننده در فاصله ای ایمن از محدوده آتش ضدهوایی باقی می ماند.

نتیجه این آزمایش، پیشقراولی خام از موشک های استندآف و هواپیماهای بدون سرنشین کامیکازه امروزی بود. نازی ها همانند دیگر “جنگ افزارهای شگفت انگیز” (wunderwaffe) خود، نقشه هایی برای Mistel داشتند: با یک کلاهک توخالی ۱,۷۰۰ کیلوگرمی، این بمب پرنده، کشتی های جنگی بریتانیا را غرق می کرد یا کارخانه ها و نیروگاه های شوروی را در عمق خاک روسیه درهم می شکست.

یک عضو گروه نیروهای یگان ۴۳۹ نیروی هوایی ایالات متحده در حال نگاه ، به یک هواپیمای دوش بر Junkers آلمانی در پایگاهی هوایی در فرانسه در ۴ می ۱۹۴۵

همانند دیگر سلاح های شانس آخر هیتلر، واقعیت ناامیدکننده بود. بمب افکن – جنگنده روی هم قرار گرفته بسیار ناکارآمد و در برابر رهگیرهای متفقین آسیب پذیر بود. همچنین این ترکیب عجیب از لحاظ ثبات و قابل اعتماد بودن نیز مشکل داشت. یکی از افسران لوفت وافه، بر اساس کتابی در مورد Mistel گفته بود: « اگر هیچ مشکلی وجود نداشت، همه چیز به شدت بر اساس شانس بود. اکثر اوقات ناامیدی رخ می داد، از نداشتن کنترل و ثبات و گلنگدن های انفجاری که عمل نمی کردند».

شاید بزرگ ترین مشکل این بود که Mistel خیلی دیر از راه رسید .در سال ۱۹۴۴ حدود ۲۵۰ فروند از آن ها ساخته شده و علیه کشتی های متفقین در نرماندی به کار گرفته شدند و همچنین بر علیه پل های کلیدی، در شرایطی که ارتش شوروی به درون خاک آلمان پیشروی می کرد. اما خسارت وارده توسط این فرانکنشتاین ها اندک بود.

هواپیمای Mistel آلمانی که توسط هواپیمای آمریکایی در ۳ فوریه ۱۹۴۵ ساقط می شود

وقتی یک تانک با یک نفربر ترکیب می شود

ساخت تانک ها نیاز به یک پایگاه تولیدی دارد .بنابراین برای شورشیان خلاق و گروه های شبه نظامی, تانک های فرانکنشتاینی بسیار مفید هستند.

یکی از موارد مورد بحث, ببرهای آزادی بخش سابق تامیل ایلام ( معروف به ” ببرهای تامیل ” ) در جنگ داخلی سریلانکا هستند که از خودروهای دولتی توقیف شده استفاده می کردند. در دهه ۲۰۰۰ عکس هایی از یک خودرو شبیه نفربر زرهی YW531 ساخت چین منتشر شد, یک وسیله نقلیه جعبه مانند که تنها به یک مسلسل ۱۲.۷ میلی متری ( کالیبر ۰.۵۰ ) مجهز بود که از دریچه بالای سر فرمانده بیرون آمده بود. اما ببرهای تامیل ظاهراً این برجک را از یک ماشین زرهی قدیمی بریتانیایی Saladin ربوده بودند. این ازدواج اصولاً یک تانک سبک با بدنه شنی و یک توپ کوچک اما قوی ۷۶ میلی متری با شتاب پایین خلق کرده بود.

سلاح های فرانکنشتاینی روسی

اگر چه روسیه جنگ اوکراین را با ناوگان بزرگی از تانک های مدرن آغاز کرد, اما تلفات سنگین این کشور را مجبور کرد تا انبارهای خودروهای فرسوده اش را خالی کرده و به خودروهای فرانکنشتاینی متوسل شود .

بر اساس گزارش کی یف پست اوکراین, آن ها اغلب از تراکتور زرهی MT – LB دوران شوروی استفاده می کنند. MT – LB که توسط یک وبسایت علاقه مند به خودروهای زرهی به یک چاقوی ارتش سوئیس اما شنی دار تشبیه شده, شبیه به یک شاسی تانک است. در واقع این خودروی شبیه تخته سنگ که ۱.۸ متر ارتفاع و ۱۲ تن وزن دارد, براساس تانک سبک PT – 76 ساخته شده است. از دهه ۱۹۷۰, روسیه از MT – LB برای همه چیز، از حمل توپخانه و تجهیزات گرفته تا خدمت به عنوان آمبولانس و پست فرماندهی استفاده کرده است.

یک فروند MT-LB آمبولانسی

به نظر می رسد MT – LB تقریباً به صورت هدفمند برای ساخت سلاح های فرانکنشتاینی طراحی شده است. انواع سلاح ها را می توان روی آن سوار کرد و شنی ها و موتور V – ۸ آن تحرک آفرودی و قدرت کافی برای حمل باری ۲,۲۰۰ کیلوگرمی را فراهم می کنند.

یکی از عجیب ترین نسخه ها در عکسی متعلق به سپتامبر ۲۰۲۳ از یک MT – LB روسی مسلح به سلاح های ضد زیردریایی برای ایجاد یک سیستم پرتاب موشک چندگانه اولیه برای نبرد زمینی نشان داده شده است. لانچر چندگانه RBU – ۶۰۰۰ که از دهه ۱۹۵۰ میلادی توسط کشتی های جنگی روسیه مورد استفاده قرار می گیرد، بمب های زیر آبی راکتی مجهز به یک کلاهک ۵۵ پوندی را تا برد تقریبا ۶.۵ کیلومتری شلیک می کند. این برد در مقایسه با پرتابگرهای چند منظوره معمولی مانند HIMARS که می توانند موشک های هدایت شونده با GPS را تا حدود ۸۰ کیلومتر شلیک کنند، زیاد نیست. این بدان معنی است که این خودروی با زره سبک – با تنها نیم اینچ زره جلویی – باید به طور تهدیدآمیز و خطرناکی به هدف خود نزدیک شود. از سوی دیگر، یک پرتابگر ۱۲ لوله ای که خمپاره های ساخته شده از خرج زیر آبی را شلیک می کند، هر کدام با بیش از دو برابر خرج انفجاری یک گلوله هویتزر ۱۵۵ میلی متری، می تواند در طول عمر (کوتاه) خود ویرانگر باشد.

یک سرباز از کنار یک خودرو زرهی سبک MT-LB مجهز شده به هوویتزر در نزدیکی نووسلیوکا پرشا عبور می کند، در ۴ دسامبر ۲۰۲۳

روسیه همچنین MT – LB ها را به برجک های توپ ۲۵ میلی متری مسلح کرده است که در اصل به عنوان سلاح های ضدهوایی برای کشتی ها طراحی شده اند. هم روسیه و هم اوکراین – که از تجهیزات زیادی متعلق به دوران شوروی استفاده می کنند – MT – LB ها را به لانچرهای موشک هواپیما مسلح کرده اند.

آینده سلاح های فرانکنشتاینی

در حالی که بسیاری از مناطق جهان در حال جنگ یا آماده شدن برای آن هستند، احتمالاً تقاضای شدیدی برای سلاح وجود داشته باشد. ممکن است ظرفیت جهانی کافی برای پاسخگویی به این تقاضا وجود نداشته باشد، به خصوص در شرایطی که جنگ های مدرن، همانطور که در کشتار متقابل جنگ روسیه و اوکراین مشهود است، منجر به فرسایش شدید می شود.

این نشان می دهد که ملت ها ممکن است نیاز داشته باشند تا به سوی هر تکه و قطعه نظامی که در دست دارند دست دراز کنند تا سلاح های فرانکنشتاینی بسازند. با این حال، در بهترین حالت یان یک راه حل ناکامل و دارای نقص است. قطعات متعدد از کشورهای مختلف، که هرگز برای کار با یکدیگر طراحی نشده اند، در تعمیر و نگهداری، قطعات یدکی و یافتن مهمات مناسب با چالش هایی مواجه می شوند.

همانند ساخته دکتر فرانکنشتاین، سلاح های فرانکنشتاینی هم زنده هستند. اما با یک بهای سنگین.

منبع: https://digiato.com/tech/most-notorious-franken-weapons

نیروی هوایی آمریکا چند بمب افکن دارد؟

از جنگ جهانی دوم تا بیشتر دوران جنگ سرد و تا دوران مدرن، ارتش ایالات متحده از ناوگان بمب افکن های دوربرد برای تضعیف، نابود ، یا ارعاب نیروهای دشمنان شناخته شده خود استفاده کرده است. اما همانطور که فناوری نحوه کار دنیای مدرن را تغییر داده است، نحوه جنگ‌ها را نیز تغییر داده است و در عصر جنگ هواپیماهای بدون سرنشین و سلاح‌های هوشمند دوربرد، بمب‌افکن‌های هدایت‌شونده کمتر و کمتر به سلاح منتخب تبدیل می‌شوند. نیروی هوایی آمریکا نیروها متحد هستند

نیروی هوایی آمریکا چند بمب افکن دارد؟

این بدان معنا نیست که نیروی هوایی آمریکا و سایر نیروهای مسلح این کشور دیگر از بمب افکن استفاده نخواهند کرد. کاملاً برعکس است، حتی اگر موجودی بمب افکن های آماده پرواز آمریکا با آنچه در دوران اوج صنعت بمب افکن بود فاصله زیادی داشته باشد. در حالی که این تعداد زمانی به هزاران نفر می رسید، امروز تعداد ناوگان بمب افکن USAF به صدها نفر می رسد. بررسی سریع هواپیماهای فهرست شده در وب سایت رسمی USAF به شما می گوید که این سرویس در حال حاضر تنها 140 بمب افکن آماده ماموریت دارد.

بر اساس گزارش های اخیر، این تعداد در سال های آینده با افزایش تولید B-21 Raider که به تازگی توسعه خود را به پایان رسانده و وارد فاز تولید انبوه شده است، افزایش خواهد یافت. با این حال، حتی با وجود ناوگان کوچکی از مهاجمان در راه، بمب‌افکن‌ها دیگر اولویت اصلی نیروهای مسلح ایالات متحده نبودند.

نیروی هوایی آمریکا چند بمب افکن دارد؟

نیروی هوایی آمریکا این روزها تنها از 4 مدل بمب افکن استفاده می کند.

تنها سه مدل دیگر از بمب افکن در وب سایت USAF ذکر شده است، در حالی که B-1B Lancer، B-2 Spiri و B-52H Stratofortress بخش عمده ای از موجودی بمب افکن های USAF را تشکیل می دهند که هر کدام دارای برد بمب افکن های خاص خود هستند. مهارت های منحصر به فرد نیروی هوایی از B-1B Lancer مافوق صوت به عنوان “، کار” ناوگان بمب افکن خود یاد می کند که سرعت و طراحی شیک را با توانایی حمل سنگین ترین محموله در بین هر بمب افکن نیروی هوایی ترکیب می کند. آمریکا توسعه این هواپیما را در دهه 1970 برای جایگزینی B-52 آغاز کرد. این بمب افکن اولین ماموریت خود را در اواسط دهه 1980 انجام داد و گفته می شود که 50 رکورد جهانی برای یک بمب افکن دارد و احتمالاً در آینده نزدیک بخشی از زرادخانه نیروی هوایی خواهد بود.

نیروی هوایی آمریکا چند بمب افکن دارد؟

به طور طبیعی، بمب افکن دو سرنشین B-2 Spirit پس از ورود به خدمت در ناوگان نیروی هوایی ایالات متحده در اواخر دهه 1980 به یک افسانه در هوانوردی نظامی تبدیل شد و برای بسیاری به عنوان “بمب افکن مخفی” شناخته شد.

همین امر در مورد سرباز قدیمی ناوگان، B-52H Stratofortress، یک مدل ارتقا یافته از B-52 افسانه ای نیز صدق می کند. بله، بزرگتر و کندتر از هواپیمای دیگر است. اما اگر جی در سرعت ضعیفتر باشد، با قدرت و استقامت خود آن را جبران می کند و زمانی که نیروهای آمریکایی می خواهند به دشمن ضربه محکمی بزنند، گزینه ایده آل باقی می ماند.

منبع: https://digiato.com/tech/how-many-bombers-does-the-united-states-have

10 واقعیت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که شاید نمی دانستید

او یکی از مشهورترین (و همزمان منفورترین) افراد در هالیوود است. بسته به این که از کدام منتقد فیلم بپرسید، او یا یکی از کارگردانانی است که صنعت فیلمسازی را (با معرفی فیلم های بلاک باستر کودکانه نسبت به فیلم های بالغ تر) به ابزاری کودکانه تبدیل کرد یا یکی از مبتکرترین، الهام بخش ترین و موفق ترین داستان های سینماست. از آنجایی که استیون اسپیلبرگ یک فیلمساز جریان اصلی سینما محسوب می شود، مردم به اندازه یک فیلمساز فرزانه و دانشمند مثل استنلی کوبریک به حرفه او نگاه نمی کنند. اما اتفاقات و نکات ریز و درشت زیادی در زندگی و حرفه اسپیلبرگ وجود دارد که ارزش بررسی دارند تا دید دقیق تری از ده ها فیلم کلاسیک او به دست آید. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با ۱۰ واقعیت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ آشنا کنیم که شاید از آن ها بی اطلاع بودید.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۱۰- وحشت های فیلم اولش

برای سال ها، استیون اسپیلبرگ در عرصه سینما به عنوان یک نوجوان نابغه شهرت داشت و او نشان داد که لیاقت این شهرت را دارد. اولین فیلم تجاری شناخته شده او، به نام Firelight در سال ۱۹۶۴، فیلمی دو ساعته بود که او در آخر هفته ها و در حالی که تنها ۱۶ سال داشت، فیلمبرداری کرده بود. این فیلم درباره حمله بیگانگان (که به قدری احمقانه است که در سکانس پایانی آن، فرازمینی ها شیر یا خط می کنند تا تصمیم بگیرند که آیا اول به اتحاد جماهیر شوروی حمله کنند یا آمریکا) در واقع به صورت تجاری در زادگاهش فینیکس، آریزونا به نمایش درآمد. گفته می شود این فیلم ۱ یا ۱۰۰ دلار سود داشته است، نوعی از ابهام که بعدها که اسپیلبرگ با حسابداری خلاقانه هالیوود مواجه شد برایش آشناتر شد. با این حال، فیلم تقریباً به طور کامل از دست رفت زیرا اسپیلبرگ آن را به عنوان نمایش مهارت های کارگردانی خود برای یک تهیه کننده فرستاد و تهیه کننده نتوانست آن را حفظ کند. البته به نظر نمی رسد که اسپیلبرگ از گم شدن فیلمش ناراحت شده باشد زیرا از این فیلم به عنوان «یکی از بدترین ۵ فیلمی که تاکنون ساخته شده بود» یاد کرده است.

با این حال، یک جنبه از این فیلم تاثیری ماندگار بر اسپیلبرگ گذاشت و آن هم علاقه دیرپای او به موجودات فرازمینی بود. به خاطر بلندپروازانه بودن دیوانه وار اولین فیلم اسپیلبرگ بود که او در دوران نوجوانی توانست استفاده از هواپیما، جیپ و – از همه مهم تر – اتاقی در یک بیمارستان را تضمین کند. در جریان برداشت سکانس بیمارستان، اتفاقی افتاد که به نظر می رسید اسپیلبرگ را شوکه کرده است. همان طور که بعدها گفت، او مجبور بود نور، سیاهی لشکر و مردانی دارای میکاپ را تصور کند تا از تهوع جلوگیری کند، اما جزئیات دقیق آنچه را که دید کاملاً مبهم باقی گذاشت.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۹- شاید ماریجوآنا باعث شد اولین اسکارش را از دست بدهد

از آنجا که یکی از پنج فیلم فاجعه ای که تا به حال ساخته شده بود، نتوانست موفقیتی برای اسپیلبرگ و کارهای بعدی اش باشد، او در سال ۱۹۶۸ در سن ۲۲ سالگی یک فیلم جدید ساخت. این اولین پروژه سینمایی اسپیلبرگ به عنوان یک کارگردان استخدام شده بود. این فیلم کوتاه Amblin’ نام داشت و فیلمی بدون دیالوگ درباره زن و مرد جوان هیپی بود که در اتوبوس با هم آشنا می شوند، برای ماریجوآنا کشیدن به طبیعت رفته و با هم رابطه ، برقرار می کنند. رابطه آن ها زمانی به پایان “تراژیک” خود می رسد که زن داخل جعبه گیتار مرد را نگاه می کند و می بیند که یک سری اقلام- مثل یک کتاب، یک کت و شلوار کاری، دستمال توالت و غیره – که نشان می دهد او یک آدم درست و حسابی است که وانمود می کند یک هیپی است تا او را گول بزند.

اگر چه استیون اسپیلبرگ این فیلم را نیز بی معنی و ضعیف دانسته و به یک آگهی تبلیغاتی پپسی تشبیه کرده بود، در هنگام تکمیل شدنش طرفداران خاص خودش را داشت. دنیس هافمن که اسپیلبرگ تحت نظارت او این فیلم را کارگردانی کرده بود، فکر می کرد یک فیلم دارای شانس اسکار را در اختیار دارد و تبلیغات گسترده ای برای فیلم کرد.

در اولین نمونه از رابطه بسیار بد اسپیلبرگ با آکادمی اسکار، فیلم او حتی نامزد اسکار هم نشد. به گفته هافمن، در صحبت های بعدی اش با افراد فعال در هالیوود در آن زمان متوجه شد که آکادمی (که در آن زمان بسیار محافظه کار بود) به دلیل استفاده تفریحی از ماریجوآنا هم در فیلم و هم در تبلیغات، احساس خوبی به این فیلم پیدا نکرده بودند.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۸- سال های ناموفق در تلویزیون

تا حدودی بعد از اثبات خود با فیلم Amblin’، در سال ۱۹۶۹ اسپیلبرگ اولین کار تلویزیونی حرفه ای خود را در سریال Night Gallery تجربه کرد، سریالی که به نوعی دنباله سریال The Twilight Zone ساخته راد سرلینگ بود. اولین کار او بخشی از اپیزود آزمایشی سریال با نام Eyes با بازی بازیگر برنده جایزه اسکار، جوآن کرافورد در نقش یک زن نابینا بود که درست در زمان خاموشی گسترده، پیوند چشم دریافت می کند. در سن ۲۲ سالگی، اسپیلبرگ با فاصله ای زیاد جوان ترین فرد در میان سازندگان سریال بود که بیشتر آن ها در حدود ۵۰ سال سن داشتند. او که بی تجربه بود، مجبور بود یک ستاره را به عنوان هنرپیشه به کار گیرد و می خواست مهارت های خود را با برداشت های خاص و باشکوه نشان دهد، اما در نهایت اسپیلبرگ کاری را انجام داد که یک کار ناموفق محسوب می شد و باید در اتاق تدوین نجات داده می شد. به عنوان مثال، برای سکانسی که قرار است عصب های بینایی از یک بیمار به بیمار دیگر منتقل شوند، اسپیلبرگ از هیچ برداشت جراحی استفاده نکرد تا سکانس پیوند را منسجم به تصویر بکشد. در پایان این کار، او به عنوان یک کارگردان کار خراب کن و حتی بدتر از آن، به عنوان یک کارگردان آوانگارد شهرت پیدا کرد.

یک سال بعد، او بار دیگر شانس کارگردانی در دنیای تلویزیون را با سریال Night Gallery در بخشی به نام Make Me Laugh بدست آورد، اپیزودی در مورد مردی که با نوعی معامله با شیطان سعی دارد به موفق ترین کمدین تاریخ تبدیل شود. این بار، کار اسپیلبرگ به اندازه ای توسط شبکه سازندده بد در نظر گرفته شد که تقاضاهایی برای اخراج او وجود داشت. در عوض، صحنه های اپیزود از نو فیلمبرداری شده و برخی از بازیگران جایگزین شدند. اتفاقاً کارگردان سکانس های بازسازی شده، ژانت شوارتس بود که بعدها آرواره ها ۲ را کارگردانی کرد. ظاهراً زندگی حرفه ای او برای مدتی درست پشت سر اسپیلبرگ بود. همه این شکست ها کافی بود تا اسپیلبرگ را متقاعد کند که به طور کامل از کار در تلویزیون کناره گیری کند اما خوشبختانه در سال ۱۹۷۱ او کار کارگردانی فیلم تلویزیونی دوئل (Duel) را به عهده گرفت؛ یک فیلم پرتعلیق حقیقتاً کلاسیک که زندگی حرفه ای او را احیا کرد.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۷- توالت ها: فیلم

پس از دوئل، اسپیلبرگ به اقتباس از کتابی علاقه مند شد که شاید برای او بسیار عجیب به نظر برسد، حتی با دانستن اینکه او تهیه کننده اجرایی سریال هایی مانند Animaniacs بود. در سال ۱۹۶۹، والاس ریبرن کتابی در مورد اختراع توالت به نام Flushed with Pride: The Story of Thomas Crapper منتشر کرد. این کتاب در واقع نقش او در ایجاد توالت های سیفون دار مدرن را اغراق آمیز جلوه می دهد و به این تصور غلط دامن زد، تا حدی که که مدفوع به خاطر او نام عامیانه ، به معنای مزخرف را گرفته است. اسپیلبرگ دوستانش، ویلارد هویک و گلوریا کاتز را که مدت کوتاهی بعد به خاطر سناریو American Graffiti مشهور شدند، برای نوشتن سناریو این فیلم استخدام کرد.

در سال ۱۹۷۲، این ایده به اندازه اکنون احمقانه و خنده دار به نظر نمی رسید. در همان سال، وودی آلن کتاب پرفروش Everything You Always Wanted to Know about Sex But Were Afraid to Ask را اقتباس کرد و یک کمدی موفق و پرفروش ساخت. با این حال، ایجنت اسپیلبرگ کاملاً مخالف این ایده بود. او با گفتن این جمله که ” استیون، اگر این فیلمی است که تو می خواهی بسازی، من نمی خواهم نماینده تو باشم» باعث شد که اقتباس سینمایی Flushed With Pride ساخته نشود.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۶- الهام گرفتن از یادگاری از بدترین تجربه زندگی اش

در سال ۱۹۷۳، اسپیلبرگ برای کارگردانی اقتباسی از آرواره ها (Jaws) نوشته پیتر بنچلی استخدام شد که در نهایت بسیار بهتر از نسخه ادبی اش از آب درآمد. در حال حاضر مشکلات تولید دوران ساخت این فیلم شناخته شده هستند، از مشکل کار با ربات کوسه تا فیلمبرداری در محل در کنار ساحل. اما این فیلم چنان موفق شد که شیوه اکران فیلم ها در ایالات متحده را تغییر داد. یکی از اصلی ترین قایق هایی که در فیلم استفاده می شد، به نام Orca 1، به عنوان بخشی از یک تور نمایشی به استودیو یونیورسال برده شد. برای سال ها بعد از آن، در دوران های پراسترس، شایعه شده که اسپیلبرگ به صورت مخفیانه وارد این شبه موزه شده تا به یادش بیاید که دوران فیلمبرداری آرواره ها بدترین و سخت ترین دوران زندگی اش بوده است. خب، او این کار را می کرد تا اینکه آن قایق با اره تکه تکه شده و از محوطه خارج شد. احتمالاً باتوجه به اینکه او اکنون بسیار ثروتمند است، می تواند به جای آن قایق، با پرواز در سفینه ای از فیلم Close Encounters of the Third Kind خود را آرام کند.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۵- ساخت همزمان یک امپراطوری و یک قلعه شنی

در سال ۱۹۷۷، جورج لوکاس و اسپیلبرگ برای تعطیلات به هاوایی رفتند زیرا قرار بود فیلم جنگ ستارگان به زودی در سینماها اکران شود و لوکاس می خواست هنگامی که فیلم او منتشر شده و خبر شکست تجاری آن با توجه به تلاش های زیادش منتشر می شود، او در سفر باشد. نگرانی های مشابهی هم وجود داشت مبنی بر اینکه فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم به کارگردانی اسپیلبرگ هم خوب از کار درنیاید و او نیاز به استراحت داشت. البته خبر رسید که این فیلم قرار است یک موفقیت تجاری بزرگ باشد. واکنش لوکاس این بود که جاه طلبانه تر عمل کنند و او و اسپیلبرگ در حین کار روی یک قلعه شنی بسیار پرجزییات، بحث عمیق و بزرگی داشتند. در طول ساخت این قلعه شنی، لوکاس ایده کارگردانی فیلم Raiders of the Last Ark را با اسپیلبرگ در میان گذاشت زیرا لوکاس آنقدر از کارگردانی جنگ ستارگان متنفر بود که نمی خواست برای مدتی طولانی دوباره روی صندلی کارگردانی بنشیند.

اما در آن زمان، آینده اسپیلبرگ هنوز در هاله ای از ابهام قرار داشت و معلوم نبود سرنوشت فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم چه می شود. لوکاس اکنون یک فیلم علمی – تخیلی بسیار موفق داشت و جنگ ستارگان با داشتن مقادیر زیادی حس گرم و انسانیت، هیاهوی فیلم اسپیلبرگ را خاموش کرده بود. البته در نهایت به لطف موفقیت و جذابیت فیلم اسپیلبرگ این اتفاق نیفتاد، اما در آن زمان این احساسی بود که وجود داشت و همه منتظر شکست فیلم اسپیلبرگ و خودش بودند. شاید این یکی از پرتنش ترین و پراضطراب ترین موارد ساخت قلعه شنی در تاریخ بوده باشد.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۴- دریدن صورت یک بازیگر

اگرچه فیلم Poltergeist در سال ۱۹۸۲ معمولاً به عنوان یک اثر کلاسیک ترسناک شناخته می شود، اما برخی از طرفداران آثار ترسناک احساس می کنند که این فیلم آن چیزی نبود که می توانست باشد. این باور اغلب براساس این تصور است که حس خانوادگی بودن داستان هایی که اسپیلبرگ به عنوان تهیه کننده این فیلم در آن دوران نشان می داد (برای مثال، او E.T را همان سال ساخت) با لحن تاریک تری که کارگردان فیلم، توبی هوپر (کارگردان فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس) در صورت آزادی کامل به داستان می داد، در تضاد بود. به هر حال، این فیلم یک فیلم با درجه بندی PG است و اگر چه از نظر محتوای مجاز PG بسیار فراتر از فیلم های امروزی رفت، اما فیلم خیلی خشنی نیست. اما تصاویری از پشت صحنه یکی از لحظات به یاد ماندنی این فیلم نشان می دهد که این کار چندان ساده نبوده است.

در ترسناک ترین سکانس فیلم، شخصیت مارتی با بازی مارتین کاسلا در حال نگاه ، به آینه است که نور زردی از بالا به او می تابد. او متوجه برشی می شود که در کناره گونه اش ایجاد می شود و با سردرگمی به آن دست می زند و بعد صورتش شروع به دریده شدن و افتادن به درون سینگ ظرفشویی می کند. به جای اینکه چیزی باشد که اسپیلبرگ فکر می کرد زیاده روی بیش از حد است، در واقع این سکانس چیزی بود که او در ساختش دست داشته و با آن موافق بود. او فکر می کرد که دریده شدن صورت، جالب به نظر می رسد، بنابراین در واقع این دست های اسپیلبرگ است که ماسک ژلاتینی را از صورت او پایین می کشد. این اتفاقی نیست که زمانی که تهیه کنندگان احساس می کنند یک صحنه ممکن است از خط قرمزها عبور کند، از آن ها انتظار داریم.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۳- تلاش برای حفاظت از جرج لوکاس

در سال ۲۰۰۸، دیدار اسپیلبرگ و لوکاس در جریان ساخت قلعه شنی، بدترین نتیجه خود را با اکران ایندیانا جونز و پادشاهی جمجمه بلورین در پی داشت. اگر چه این فیلم یک موفقیت تجاری بود، اما منتقدان و طرفداران کارهای لوکاس و اسپلبرگ دائماً از آن انتقاد می کنند. بیش ترین شکایت مربوط به صحنه ای است که در آن ایندیانا جونز به یک شهر جعلی بر می خورد که برای آزمایش هسته ای مورد استفاده قرار می گیرد، وارد یک یخچال می شود و از انفجار جان سالم به در می برد، زیرا بدنه این یخچال با سرب لایه کاری شده است. حتی در دنیای ایندیانا جونز که پر از فانتزی و داستان های افسانه ای است، این موضوع باعث شد تا بسیاری از مردم نتوانند آن را باور کنند، درست همان اتفاقی که در فیلم ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی و در مورد جام مقدس و از بین رفتن مهر و موم آن رخ داد.

سال ها بعد در میان شکایت های متعددی مبنی بر اینکه جرج لوکاس باعث خراب شدن سری فیلم های ایندیانا جونز شده (همان بلایی که به باور آن ها لوکاس با دنباله های خود بر سر جنگ ستارگان آورد)، اسپیلبرگ تلاش کرد از لوکاس دفاع کند و مدعی شد که آن سکانس مشهور یخچال اشتباه و کار او بوده و نه لوکاس. با این حال لوکاس این گفته اسپیلبرگ را رد کرد و گفت که دوستش قصد دارد با این کار از او محافظت کند. شاید این تنها باری است که دو فیلمساز موفق سعی می کنند گناه بدترین صحنه فیلم هایشان را به گردن بگیرند.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۲- جشن گرفتن فیلم ها با سلاح

با وجود این که اسپیلبرگ یک دموکرات وفادار و فعال است (که باور نمی کند حزب جمهوری خواه از چنان پیشرو بودن در قرن نوزدهم به چنین حزب محافظه کاری تبدیل شده است)، اما از برخی جهات با دوستداران اسلحه در آمریکا در یک جبهه قرار دارد. اسپیلبرگ ظاهراً یکی از بزرگ ترین کلکسیون های اسلحه را در ساحل غربی دارد و افراد مشهوری مانند چارلتون هستون و شیا لباف ادعا می کنند که او یک تیرانداز ماهر است. او ظاهراً از هر یک از فیلم هایش یک اسلحه را برداشته و سفارش حکاکی روی آن را می دهد، فرایندی که به گفته لباف (اگر واقعیت داشته باشد) یک سال طول می کشد. هیچ گزارشی مبنی بر اینکه او قصد دارد مجموعه ارزشمند خود را با یک مجموعه دموکرات تر جایگزین کند، وجود ندارد. ظاهراً این علاقه به اسلحه برای اولین بار در طول پیش تولید فیلم۱۹۴۱ به وجود آمد، زمانی که اسپیلبرگ با جان میلیوس کارگردان فیلم های Conan the Barbarian و Red Dawn و باب گیل و رابرت زمکیس نویسندگان فیلم نامه فیلم ۱۹۴۱ وقت می گذراند. حتی عجیب تر این بود که اسپیلبرگ این سرگرمی را در آن زمان پیدا کرد زیرا گفته می شود که تیراندازی باعث سردرد و سرگیجه اش می شده است.

10 حقیقت جالب در مورد استیون اسپیلبرگ که نمی دانستید

۱- درگیری با پدر

برای بسیاری از ما فرار از سایه یکی از اعضای خانواده که تبدیل به مشهورترین کارگردان سینما در جهان شده، دشوار است، اما به نظر می رسد آرنولد اسپیلبرگ در این امر موفق بوده است. او به عنوان یکی از توسعه دهندگان اولین کامپیوتر مورد استفاده در محیط کسب و کار، اختراع اولین صندوق پول در یک شبکه الکترونیکی، و اولین سیستم کتابخانه الکترونیکی، در میان دیگر دستاوردهای فنی شناخته می شود. این احتمال وجود دارد که آرنولد اسپیلبرگ نسبت به پسرش تاثیر بیشتری در زندگی روزمره شما داشته باشد. آرنولد واکنش بحث برانگیزی نسبت به حرفه فیلمسازی پسرش داشت. در یک دوران، آرنولد پسرش را از خانه اش بیرون انداخت، زیرا تدوین فیلم اول استیون، اتاق نشیمن او را اشغال کرده بود و زندگی عاشقانه پدرش را مختل کرده بود. بعدها که استیون به سختی کار ساخت فیلم ۱۹۴۱ را به پایان رساند پدرش به او گفت که از این فیلم متنفر است و استیون فقط گفت: «با من حرف نزن بابا». ظاهراً پدر اسپیلبرگ فیلم Raiders of the Lost Ark را نیز دوست نداشته است. منتقدان سینمایی گفته اند که استیون در بسیاری از فیلم های اولیه اش، درگیری های خود با پدرش را به شکل تصویرسازی کاریکاتوری از او در نقش شخصیت های مرد اصلی فیلم هایش که مشکلاتی از باب ویژگی های مردانه دارند، به نمایش می گذاشته است.

منبع: https://digiato.com/tech/fascinating-facts-about-steven-spielberg